خاستگاه اصلی رشد و شکل گیری جریان‌های تکفیری

جریان‌های تکفیری در جهان اسلام، که در حال حاضر بر بال سیاست‌های استعماری کشورهای غربی، به خصوص اسرائیل و برخی حامیان منطقه‌ای آن در برخی کشورهای منطقه، اقدام به نسل‌کشی و جنایت با نام اسلام و علیه مسلمانان می‌کنند
سه‌شنبه، 26 بهمن 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
خاستگاه اصلی رشد و شکل گیری جریان‌های تکفیری
 خاستگاه اصلی رشد و شکل گیری جریان‌های تکفیری

 

نویسندگان: محمدهادی فلاح زاده (1)
علی ابراهیمی (2)

 

چکیده

جریان‌های تکفیری در جهان اسلام، که در حال حاضر بر بال سیاست‌های استعماری کشورهای غربی، به خصوص اسرائیل و برخی حامیان منطقه‌ای آن در برخی کشورهای منطقه، اقدام به نسل‌کشی و جنایت با نام اسلام و علیه مسلمانان می‌کنند و علاوه بر این جنایات، هر از چند گاهی از سوی فرماندهان و رهبران این جریان‌ها تهدید هجمه به سایر کشورهای منطقه و خارج از منطقه، اعم از اسلامی و غیراسلامی، به گوش می‌رسد به طور قطع پدیده‌ای نیست که در قالب یک جنگ داخلی رشد یافته و اکنون به یک معضل در درون جهان اسلام تبدیل شده باشد، بلکه هم از لحاظ ایدئولوژیکی و هم از لحاظ لجستیکی این گروه‌ها نیازمند پشتوانه‌سازی هستند. لذا در این مقاله ضمن بررسی خاستگاه اصلی این پدیده، می‌کوشیم کشورها، گروه‌ها و جریان‌های مختلفی را که در این زمینه سازی سهیم هستند بررسی کنیم و در نهایت خاستگاه اصلی آن‌ها را نشان دهیم. هرچند به طور قطع نمی‌توان منکر حمایت‌های سایر کشورها از این گروه‌ها شد، اما به هر حال در منطقه خاورمیانه، و به دلایل متعدد که ذکر آن در متن رفته است، کشور و جریان‌های فکری خاصی وجود دارند که در زمینه تأسیس، حمایت و هدایت این گروه‌ها برنامه ریزی‌های گسترده و طولانی مدت انجام داده‌اند. هرچند این تلاش‌ها در سایه و با عناوین موجه اسلامی و انسانی صورت گرفته است، ولی در عمل آنچه ظهور و بروز یافته جز افراط‌گرایی، تهدید و فشار بر سایر کشورها و جریان‌های فکری و عقیدتی در درون مسلمانان نیست. لذا در یک کلام، آنچه به عنوان آیین وهابیت به دست کشورهای حامی این جریان در کشورهای اسلامی و غیراسلامی، اعم از کمک‌های انسان دوستانه، تأسیس مراکز خدماتی، آموزشی و دانشگاهی و غیره، صورت پذیرفته در واقع زمینه سازی برای ترویج و تبلیغ جریانی است که یکی از اصول اصلی و اساسی آن تکفیر مسلمانان، به ویژه جریان‌های فکری غیرهمسو با آن‌هاست. به طور ویژه کشور عربستان به دلایل سیاسی، امنیتی و ایدئولوژیکی در این زمینه سرمایه‌گذاری‌های متعددی انجام داده است و مستقیم و غیرمستقیم ظرفیت بروز و ظهور جریان‌های تکفیری را فراهم کرده است، به طوری که می‌توان این کشور را خاستگاه اصلی این جریان‌ها دانست.

مقدمه و طرح مسئله

تکفیر مسلمانان در آموزه‌های اسلامی جایگاه مشروعی ندارد و نمی‌توان برای آن در قرآن، سنت و حدیث مبنای فکری و فلسفی مشخصی بیان کرد. نخستین فتنه تکفیر در یک فرآیند حکومتی در جنگ‌های «رِدّه» بود. در این جنگ‌ها دستگاه خلافت، معارضان خود را کافر و خارج از دین خواند؛ (3) هرچند از دیدگاه فقه اسلامی، درباره کافر بودن کسانی که در آن دوره تکفیر شدند، تردید جدی وجود داشته است و برخی گزارش‌های تاریخی تردید افراد نزدیک به حاکمیت را نشان می‌دهد. (4) دومین واقعه مهم تاریخی درباره تکفیر، غائله خوارج است. یکی از نخستین عقاید خوارج که در آغاز حرکت این فرقه نیز خود را نشان می‌دهد چگونگی داوری درباره مرتکبان گناه کبیره است، تا جایی که نظریه تکفیر را اساسی‌ترین نکته‌ای دانسته‌اند که خوارج بر آن اتفاق نظر دارند. برای نمونه، بغدادی از کعبی نقل می‌کند که آن‌چه خوارج بر آن اجماع دارند حکم به تکفیر علی(علیه السلام) ، حکمین، اصحاب جمل و همه کسانی که حکمیت را پذیرفته‌اند، و نیز تکفیر همه گناهکاران است. وی از اشعری هم نقل می‌کند که همین تکفیر و نیز وجوب قیام بر ضد حکمرانان ستمگر را عقیده مشترک همه خوارج می‌داند. (5)
بعد از این مرحله، در قرن هفتم و هشتم ه. ق. ابن تیمیه مفهوم‌پردازی گسترده‌ای در این خصوص انجام داد، اما تلاش‌های ابن تیمیه در سطح مفهوم پردازی باقی ماند و جنبه عملی پیدا نکرد. اما در قرن 12 و 13 ه. ق. محمد بن عبدالوهاب با تأکید بر اندیشه ابن تیمیه و با استفاده از قدرت شمشیر محمد بن سعود مفهوم‌پردازی نظری تکفیر را وارد مرحله عملی آن کرد و جنایات گسترده‌ای در پوشش این مفهوم در بین شیعیان و فرق اهل سنت انجام داد. با عنایت به این‌که تکفیر در نگاه علمای اسلام، اعم از شیعه و سنی، نکوهش شده و حتی گرایش‌های سلفی نیز در خصوص تکفیر رویکرد معتدلی اختیار کرده‌اند و می‌کنند، می‌توان ادعا کرد که آبشخور پدیده تکفیر، هرچند در پوشش اسلام به مبارزه با مسلمانان می‌پردازد، اما به نظر میرسد این پدیده آبشخوری غیر از مفاهیم اسلامی برگرفته از قرآن و سنت داشته باشد. در این مطالعه فرض بر این است که پدیده تکفیر از دو منبع فکری ارتزاق می‌کند؛ یک منبع فکری و اعتقادی که به جریان وهابیت برمی‌گردد، و منبع دوم که بر فرآیندهای سیاسی تکیه دارد و کشورهای مخالف با آیین سلام و به اصطلاح استعمارگر با استفاده از آن به تحقق اهداف خود در قالب اسلام هراسی و اسلام‌ستیزی می‌پردازند که بنا به گفته علیزاده موسوی، می‌توان از آن تحت عنوان پروژه استعماری «اسلام علیه اسلام» نام برد.
بنابراین، در این مطالعه با عنایت به این دو فرض به بررسی خاستگاه اصلی رشد و شکل‌گیری جریان‌های تکفیری پرداخته خواهد شد. زیرا بدون شک شناخت صحیح جریان‌های تکفیری شرط لازم برای هر گونه تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری در کشورهای اسلامی است. تلاش‌های متعدد و مکرر مراکز پژوهشی در اقصی نقاط دنیا نشان دهنده اهمیت این موضوع است و این ادعا را نیز تأیید می‌کند که توجه به ظواهر ساده و رفتار دور از منطق برخی رهبران و فرماندهان این جریان‌ها نباید باعث سهل انگاری و ساده‌سازی موضوع شود. زیرا به نظر می‌رسد در اکثر موارد چه بسا در پس این ظاهر ساده و گاه بی منطق، گستره‌ای از اهداف نهفته است و گروه‌ها، سازمان‌ها و کشورهایی در این زمینه دخیل هستند، که شناخت کامل این گونه جریان‌ها و نحوه عملکرد آن‌ها، برای حفظ کیان اسلام اهمیت و ضرورت دو چندان پیدا می‌کند.
این مقاله در سه مبحث ارائه شده است. در مبحث اول، به بازشناسی تکفیر و تعارضات بین دیدگاه‌های اهل سنت با وهابیت، که به زعم نگارندگان زمینه ظهور ایده تکفیر است، پرداخته شده است. در مبحث دوم، با اتخاذ رویکردی فراملی و مبتنی بر منافع جهان اسلام به بررسی گروه‌ها و کشورهایی توجه شده که ظرفیت حمایت از گروه‌های تکفیری را دارند و در ادامه گروه یا کشوری که از دیدگاه نگارندگان خاستگاه اصلی ایده تکفیر است معرفی شده است. در مبحث سوم، کوشیده‌ایم رویکرد و الگوی رفتاری دولتی را که خاستگاه اصلی جریان‌های تکفیری در ترویج و حمایت از وهابیت و ایده تکفیر و زمینه سازی برای گسترش آن‌هاست بازشناسی کنیم.

تکفیر و تعارضات بین دیدگاه‌های اعتقادی اهل سنت و وهابیت

تکفیر یعنی دیگری را به کفر نسبت دادن، چنانچه کسی مسلمانی را کافر بداند، گویند او را تکفیر کرده است. در تعریف آن گفته‌اند: «التکفیر هو نسبة أحد من أهل القبله الی الکفر»؛ تکفیر همان نسبت دادن یکی از اهل قبله به کفر است. (6) به عبارت دیگر، تکفیر به معنای خاص آن عبارت است از نسبت صریح خروج از دین و کفر به کسی دادن. معنای عام تکفیر، که امروزه در بخشی از جهان اسلام پدیدار شده، عبارت است از «یک نوع نا‌بردباری دینی و نابردباری مذهبی که گاه در چهره تکفیر خاص، یعنی نسبت خروج دین دادن به کسی، جلوه می‌کند». (7)
در دیدگاه اسلامی تکفیر رویدادی تاریخی به خصوص در علم کلام است که همراه با تشکیل فرقه‌های اعتقادی ظهور کرد. دیدگاه‌های سیاسی و ایدئولوژیک نقش اساسی در شکل‌گیری جریان تکفیر داشته‌اند. ریشه اصلی گفتمان تکفیر «حدیث ناجیه» است که در مصادر اهل سنت، مانند مسند ابن حنبل و سنن ابن داوود آمده است که پیامبر فرمود: «امت من به هفتاد و سه فرقه تقسیم خواهند شد، تمام اینان غیر از یکی، اهل جهنم هستند و آن فرقه‌ای است که بر طریقت من و اصحابم باشد». بدین منظور فرق اهل سنت بر توجه به سلف تأکید کردند. معنای لغوی واژه «سلف»، «قبل» است که در هر زمان نسبت به زمان قبل از خود صدق می‌کند. هر زمان نسبت به زمان‌هایی که بعد از آن می‌آید (8) «سلف» و نسبت به زمان‌هایی که قبل از آن آمده و سپری شده خلف است. (9)
اما معنای اصطلاحی «سلف» در واژه «سلفیه» همان سه قرن نخست امت اسلامی، یعنی امت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ، است و منشأ این اصطلاح نیز فرموده پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بنا به روایت ابن مسعود به نقل از بخاری و مسلم است که: «بهترین مردم، مردمان قرن من هستند، سپس کسانی که در پی ایشان مردمانی می‌آیند و سپس دیگرانی که در پی آن‌ها می‌آیند. پس از ایشان مردمانی می‌آیند که گواهی هر یک سوگندشان و سوگند هر کدام گواهی شان را نقض می‌کند». (10)
درباره سه قرن اولیه که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده‌اند، اختلاف نظرهای فراوانی وجود دارد، اما بدون تردید برتری صحابه به سبب آن است که آن‌ها حلقه‌های اصلی زنجیری را که به سرچشمه نبوت و تعالیم رسالت می‌رسد تشکیل می‌دهند و از همه به این سرچشمه نزدیک‌ترند. زیرا آن‌ها کسانی هستند که عقاید اسلامی و اصول دین را مستقیماً و بلاواسطه از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) گرفته‌اند و آداب آسمانی این دین، پیراسته از شائبه‌های بدعت و ناخالصی‌ها و وسوسه‌ها و توهمات، در دل و اندیشه آنان جای گرفته است. دومین گروه، یعنی تابعین، کسانی از اصحاب پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بودند که در پرتو هدایت صحابه تربیت شدند و از کسانی پیروی کردند که خود، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را دیده بودند، با وی هم‌نشین شده بودند و نشست و برخاست داشتند و از سفارش‌ها و اندرزهای وی اثر پذیرفته بودند. گروه سوم، تابعینِ تابعین هستند، که دورانشان مقارن با پایان دوران خلوص و حقیقت اسلام بود و پس از این دوران بود که فرقه‌های متعدد یکی پس از دیگری سر برآوردند. مذاهب اهل سنت از نظر فقهی عبارت‌اند از: حنفیه که مقلدان نعمان بن ثابت معروف به ابوحنیفه (80-151 ه. ق.) هستند. ابوحنیفه فردی ایرانی است که امام اعظم اهل سنت به شمار می‌رود. در جامعه تسنن، بعد از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و خلفای راشدین و حسنین (علیهم السلام) هیچ کس به اندازه ابوحنیفه محترم نیست. مالکیه پیروان مالک بن انس (95-179 ه. ق.) هستند. مالک، عرب قحطانی است. شافعیه پیروان محمد بن ادریس شافعی (151-204 ه. ق.) هستند. شافعی عرب قرشی است. حنابله که پیروان احمد بن حنبلی (ف. 241 ه. ق.) هستند. احمد از لحاظ نژاد عرب است، ولی ظاهراً خاندانش در ایران (مرو) می‌زیسته‌اند. (11)
از نظر اعتقادی نیز، اهل سنت به فرقه‌های زیر تقسیم می‌شوند: اشاعره (جبریون) که اکثریت اهل سنت و پیروان ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری هستند. اهل حدیث، که پیروان احمد بن حنبل هستند. معتزله (اختیاریون) که پیروان واصل بن عطا هستند. ماتریدیه که پیروان ابو منصور ماتریدی سمرقندی هستند و شامل بسیاری از حنفی‌های شرق جهان اسلام می‌شوند. (12)
مذاهب فقهی اهل سنت از قرن چهار منحصر به این چهار مذهب شد، ولی قبل از آن بیش از چهل مذهب فقهی در میان اهل سنت مطرح بود که به علل گوناگونی از جمله کاهش اختلافات، فقط چهار مذهب فقهی و از نظر کلامی نیز فقط مذهب اشعری به رسمیت شناخته شد. این موضوع موجب منقرض شدن سایر مذاهب اعتقادی و فقهی دیگر شد. ولی هیچ یک از این برداشت‌ها و تفاسیر عامل قتل مسلمانان نشد. چون اگرچه برخی با نوع نگاه خود دیگران را بر مسیر باطل و احیاناً کفر می‌دانستند ولی معتقد بودند طریق بازدارندگی از کفر قتل نیست، بلکه ارشاد است.
در قرن چهارم، گروهی با برداشت‌های خود اقدام به ترویج عقاید احمد بن حنبل کردند که در این میان می‌توان به ابومحمد بر بهاری، عبدالله بن محمد عُکبری، معروف به ابن بطه، اشاره کرد و بعدها در قرن هفت و هشت هجری ابن تیمیه نیز از عقاید آن‌ها تأثیر پذیرفت و به تبلیغ آن‌ها با نگاهی خاص پرداخت. در اوایل قرن 12 و 13 ه. ق. مذهب وهابیت منسوب به بنیان‌گذار آن، شیخ محمد بن عبدالوهاب، در نجد و برخی مناطق اطراف جزیرةالعرب گسترش یافت. در بررسی آموزه ابن عبدالوهاب، می‌توان گفت او همانند ابن تیمیه کوشیده است رابطه‌ای میان بازخوانی مذهب و فعالیت اجتماعی- سیاسی ذیل نام «سلفیه» مطرح کند. در گام اول، به بحث اصلاح نظری مذهب پرداخت و در باب توحید نظریه‌پردازی کرد. وی بسیاری از رسوم معمول نزد فرق مختلف اسلامی را مصداق شرک معرفی کرد و لازمه توحید را ترک همه این رسوم دانست. از همین رو، یارانش خودشان را «اهل التوحید» و «موحدون» می‌خواندند و سایرین را کافر می‌نامیدند.
در گام دوم از بعد اصلاح عملی، با تأکید بر آموزه امر به معروف و نهی از منکر، آن را زمینه‌ای برای راه‌اندازی یک جریان فعال سیاسی- نظامی قرار داد و با تأکید بر وجوب آن، سازمانی را پدید آورد که خود را «اخوان من اطاع الله» می‌خواندند. دیدگاه ابن عبدالوهاب در باب توحید و توسعه در معنای عبادت، طیف وسیعی از مسلمانان را در معرض انتساب به شرک و تکفیر قرار می‌داد، در حالی که طیف دیگری از سلفیان با این نگرش و این رویکرد به امت اسلامی مخالفت بنیادی داشتند. به همین دلیل برخی از متفکران، سلفی دانستن جریان وهابیت را اشتباه می‌دانند که حتی از معنای اصطلاحی ابن تیمیه نیز عدول کرده است؛ چراکه در عقاید سلف (سه قرن اول اسلام) تکفیر مخالفان عقیدتی به این شدت یافت نمی‌شود. حتی خود ابن تیمیه هم به شدت وی به تکفیر مسلمانان نپرداخته است. لذا لازم است به بررسی تعرضات مطرح بین اهل سنت و فرقه وهابیت بپردازیم. زیرا همان‌گونه که مطرح شد آبشخور اعتقادی پدیده تکفیر را می‌توان در آیین وهابیت دانست نه اینکه همه فرق اهل سنت را متهم به تکفیر مسلمانان کنیم. در زیر به برخی از این تفاوتها و تعارضها اشاره می‌شود. (13)
1. به اعتقاد وهابیان، هر گاه کسی شهادتین را بر زبان جاری کند، ولی بدان عمل نکند ارزشی ندارد و چنین کسی کافر و مشرک است و خون و مال او حلال است. در مقابل مسلمانان همگی بالاتفاق معتقدند که هر کس شهادتین را بر زبان جاری کند مال و خونش محفوظ و محترم است. محمد جواد مغنیه در کتاب هذه هی الوهابیة با استناد به کتب محمد بن عبدالوهاب و آثار دیگر وهابیان می‌نویسد: «به نظر وهابی‌ها هیچ انسانی نه موحد است و نه مسلمان، مگر اینکه امور معینی را ترک کند». (14) در حالی که، همه‌ی مسلمانان معتقدند هر کس شهادتین را بر زبان جاری کند مسلمان است و خون و مالش محفوظ است.
2. وهابیان به اصل اجتهاد آزاد معتقدند و تقلید از مذاهب چهارگانه را لازم ندانسته، آن را از مصادیق تقلید کورکورانه می‌دانند. (15) این اعتراض به قدری شدید است که محمد بن عبدالوهاب، فتوا به جواز قتل هر کسی می‌دهد که عقیده اهل سنّت و جماعت را دارد و این امری است که وهابیون امروز بنا به مصالحی آن را ابراز و اعلان نمی‌کنند. او در نامه خود به ابن عیسی، که بر او احتجاج کرده بود که فقها به چیزی برخلاف فهم او معتقدند، فقه مصطلح را که تمام مذاهب اسلامی بدان معتقدند، شرک می‌داند و می‌نویسد:
(إتخذوا أحبارهم ورهبانهم أرباباً من دون الله) ، این آیه را رسول خدا و پیشوایان پس از او به همین چیزی که شما اسم آن را فقه گذاشته‌اید، تفسیر کرده‌اند و همین فقه است که خداوند آن را شرک نامیده و دنبال کردن آن را «ارباب غیر از خدا» معرفی کرده است. من خلافی در این معنا بین مفسران نمی‌بینم. (16)
او در گفتاری، پیروی از فتاوای علمای مذاهب مختلف را پیروی از آرا و أهوای متفرق و مختلفی می‌داند که شیطان آن را وضع کرده است: «الأصل السادس: رد الشبهة التی وضعها الشیطان فی ترک القرآن والسنة و اتباع الاراء والاهواء المتفرقة المختلفة». (17) او همچنین از نسبت دادن کفر به علمای سایر مذاهب و حتی علمای حنبلی ابایی ندارد.
محمد بن اسماعیل صنعانی، از معاصران ابن عبدالوهاب و از بنیان‌گذاران مذهب وهابیت می‌نویسد: «فقهای مذاهب اربعه اجتهاد برخلاف آن مذهب را جایز نمی‌شمارند، ولی این سخنی است نادرست که جز شخص جاهل و نادان لب به آن نمی‌گشاید». (18) بنابراین، وهابیان برخلاف مذاهب چهارگانه (حنفی، مالکی، حنبلی و شافعی) قائل به انفتاح باب اجتهادند و حرف فقهای مذاهب چهارگانه را که می‌گویند اجتهاد بعد از چهار مذهب جایز نیست، باطل می‌شمارند.
وهابی‌ها جسم و جهت برای خداوند اثبات می‌کنند (19) و به رؤیت حسی خداوند قائل‌اند. (20) در مقابل بسیاری از علمای اهل سنت مخالف تجسیم خدا هستند. حاکم نیشابوری (ف. 405 ق.) ، در روایتی از اُبَی بن کعب نقل کرده است که مشرکان از رسول گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) خواستند که نسب خداوند متعال را بیان کند. خداوند سوره توحید را نازل کرد و فرمود: «ای پیامبر! به مشرکان بگو: (قُل هُوَ اللهُ أَحَد* اللهُ الصَّمَدُ) ، «او خداوند یکتا و بی نیاز است»، «(لَم یَلِد وَ لَم یولَد) ؛ «فرزندی ندارد و از پدر و مادری هم زاده نشده». زیرا آن که زاده شده، روزی هم خواهد مرد و آن که بمیرد، ارثی خواهد گذاشت و خداوند بی‌همتا از مردن وارث نهادن منزّه است، «وَ لَم یَکُن لَّهُ کُفوًا أَحَدُ»؛ «خداوند متعال، شبیه، مانند و همتا ندارد». آن‌گاه حاکم نیشابوری و ذهبی گفته‌اند: «این روایت صحیح است». (21) بیهقی (ف. 458) ، از شخصیت‌های علمی اهل سنّت می‌گوید:
امام احمد بن حنبل (رئیس مذهب حنابله) نظریه قائلان به جسمانیت حق تعالی را باطل دانسته، گفته است: اسم‌ها از شریعت و لغت گرفته می‌شود و اهل لغت کلمه «جسم» را در برابر چیزی که دارای طول، عرض، ارتفاع، ترکیب و صورت باشد، قرار داده‌اند و خداوند متعال از تمامی این‌ها منزه است و شایسته نیست که او را جسم بنامیم؛ زیرا او از هر گونه معنا و مفهوم جسم، خارج است و در شریعت نیز این لفظ وارد نشده است. بنابراین، عقیده به جسمانیت باطل است. (22)
قرطبی (ف. 671 ه. ق.) ، نیز پس از نقل قول علمای دیگر درباره مجسّمه، می‌گوید: «قول صحیح این است که قائلان به جسمانیت حق تعالی کافرند؛ زیرا تفاوتی میان آن‌ها و بت‌پرستان و چهره‌پرستان نیست. (23) نَوَوی، غزالی، عبدالقاهر بغدادی و ... نیز همین قول را دارند. (24)
3. محمد بن عبدالوهاب معتقد بود تمام اعمال مسلمانان به حد شرک (25) رسیده است و از این رو، وی مسلمانان سنی و شیعه ای را که دیدگاه‌های او را قبول نداشتند تکفیر می‌کرد؛ (26) در صورتی که ائمه اهل سنت به ویژه احمد بن حنبل، (27) ابوالحسن اشعری، (28) شافعی، (29) ابوحنیفه، (30) کرخی، (31) ابوالاسحاق اسفراینی، (32) ابوعبدالله رازی، (33) یوسف قرضاوی (34) و... تکفیر اهل قبله را جایز نمی‌شمارند.
4. وهابیان زیارت قبر انبیا و اولیا و سفر به قصد زیارت قبور آن بزرگواران را حرام می‌دانند، (35) ولی مذاهب چهارگانه (36) بالاترین ثواب را برای زیارت قبر نبی و مسافرت برای آن قائل‌اند. (37)
5. سوگند دادن خداوند به حق مقام اولیا از نظر وهابی‌ها حرام و موجب شرک است، (38) ولی حنفی‌ها و شافعی‌ها این امر را مکروه و نه حرام و شرک می‌دانند. (39)
6. وهابی‌ها نذر برای مردگان و اهل قبور و اولیا را شرک می‌دانند. (40) در حالی که اهل سنت می‌گویند اگر نذر برای بت نباشد لازم الوفاست.
7. توسل، شفاعت، تبرک جستن از پیامبر، استغاثه و طلب حاجت از پیامبران و اولیا و جشن گرفتن میلاد پیامبر اکرم از نظر وهابیت جایز نیست، ولی اهل سنت همه این‌ها را جایز می‌دانند. (41)
8. وهابی‌ها ساخت بنا بر قبور را حرام، (42) ولی اهل سنت آن را مکروه می‌دانند. (43)
در مجموع، می‌توان گفت عقاید وهابیت و اهل سنت در موارد متعددی متعارض است. لذا همسان‌انگاری اهل سنت با وهابیت جفای جبران‌ناپذیری در حق اهل سنت است. همچنین، همان طور که از موارد اختلافی شماره 4 برمی‌آید، به نظر می‌رسد علی‌رغم اینکه تکفیر در بین سایر فرق اسلامی نیز وجود داشته، ولی خشونت‌های فعلی جهان در سایه عقاید وهابیت نضج یافته است. لذا می‌توان گفت وهابیت در عصر حاضر زمینه‌ساز اصلی ایده تکفیر بوده، گروه‌های تکفیری و افراطی در جهان اسلام نیز در سایه این اعتقادات گسترش یافته است. (44)

2. بررسی خاستگاه‌ها و کشورهای حامی گروه‌های تکفیری

در گام اولیه، برای این گروه‌های تکفیری، حامیان و خاستگاه‌های متعددی می‌توان معرفی کرد، اما لازم است بر اساس اهمیت و جایگاه این کشورها در میزان و نوع حمایت از گروه‌های افراطی و تکفیری به بررسی و تعیین میزان تأثیرگذاری آن‌ها بپردازیم.
با توجه به ذهنیتی که در بین ملت‌های منطقه و نخبگان آن وجود دارد اولین گروه از حامیان گروه‌های تکفیری، سرویس‌های جاسوسی و امنیتی کشورهای غربی با همراهی اسرائیل است. (45) دلایل متعددی را در این زمینه می‌توان شاهد گرفت. یکی و البته اصلی‌ترین دلیل، وجود منافع گسترده این کشورها در خاورمیانه، وجود انرژی، و امکان فروش اسلحه است. به نظر می‌رسد سرویس‌های غربی، اعم از اتاق‌های فکر اروپایی، آمریکایی و اسرائیلی، شرایط را به نحوی طراحی می‌کنند که گروه‌های تکفیری در حالی که گمان می‌کنند برای اهداف خود می‌جنگند همسو با اهداف کشورهای غربی اقدام می‌کنند. برای تحلیل این موضوع «استراتژی هرج و مرج سازنده» (46) دیدگاه نظری مناسبی است.
بر اساس این دیدگاه، غربی‌ها گروه‌های شبه نظامی تکفیری را در میدان کارزار فرسایشی وارد می‌کنند و پس از تضعیف طرف یا دولت‌های مقابل این گروه‌ها و تبدیل شدن دولت‌ها به «دولتهای ناموفق»، (47) این گروه‌ها را، که در آستانه تسلط و دولت سازی قرار می‌گیرند، به بهانه‌های مختلف- که بارزترین آن تروریسم است- هدف قرار می‌دهند. در این وضعیت، هم گروه‌های تکفیری مضمحل شده‌اند و هم دولت‌های مرکزی طرف تقابل با این گروه‌ها در شرایط بدی قرار گرفته‌اند. در این شرایط این دولت‌ها به شیوه‌های مختلف تحت سلطه قرار می‌گیرند و توان مقاومت در مقابل قدرت‌های فرامنطقه ای را ندارند. برای مثال، می‌توان به روند رشد و سقوط، یا به عبارتی فرسایش گروه‌های تکفیری، مانند القاعده، طالبان و ...، اشاره کرد. در آغاز فعالیت این گروه‌ها، شاهد هم‌پوشانی منافع این گروه‌ها یا هر گروه افراطی یا تکفیری با منافع غربی‌ها به خصوص آمریکا و اسرائیل هستیم، اما به فاصله کمی این هم‌پوشانی منافع به تضاد منافع بدل شده، آمریکا از هم پیمانی به نیرویی مقابل این گروه‌ها تغییر ماهیت داده است. در چنین شرایطی این پرسش مطرح می‌شود که: اولاً آیا آمریکایی‌ها نمی‌توانند این تضاد را پیش بینی کنند یا اینکه این گروه‌ها پیش‌بینی‌پذیر نیستند، یا اینکه اگر امکان پیش‌بینی وجود دارد چرا در ابتدا از این گروه‌ها حمایت می‌کنند تا آن‌ها قدرت پیدا کنند و دولت‌های محلی را ضعیف کنند و بعد خود به مقابله با آن‌ها می‌پردازند؟ برای پاسخ به این پرسش‌ها باید به اهداف پنهان غربی‌ها اشاره کرد. چهار دلیل برای چنین اقداماتی از طرف غربی‌ها قابل تصور است. (48)

1. چرخه بحران:

هدف اول از شراکت با گروه‌های شبه نظامی هم‌پوشانی منافع حاصل از بحران است. غرب به رهبری آمریکا از بحران‌های ادواری و مستمر در خاورمیانه منافع فراوانی می‌برد؛ به ویژه وقتی این بحران‌ها فرسایشی می‌شوند. برخی از این منافع عبارت‌اند از: تضعیف کشورهای منطقه، مساعد شدن زمینه حضور قدرت‌های فرامنطقه‌ای، اطمینان از امنیت و قدرت اول بودن اسرائیل، ارزان شدن قیمت انرژی و در نهایت وابستگی کشورهای تضعیف شده به اروپا و آمریکا به دلیل تسهیل در اجرای وظایف دولت‌ها از جمله تأمین امنیت. در این فرآیند، رشد و قدرت گرفتن گروه‌های تکفیری سبب می‌شود کشورهای مورد هجمه تضعیف شوند یا در معرض خطر سقوط قرار بگیرند. در این شرایط، حاکمان این دولت‌ها بین تصمیم بد و بدتر به انتخاب تصمیم بد، یعنی همان پذیرش نیروهای خارجی در خاک خود و سرانجام چشم‌پوشی از حاکمیت ملی و استقلالشان در مقابل سقوط دولت‌هایشان رضایت می‌دهند. وجود پایگاه‌های نظامی مختلف و انعقاد پیمان‌های نظامی در کشورهای منطقه، به خصوص عراق و افغانستان، شاهد و گواه این موضوع است.

2. تشویق مسابقه تسلیحاتی:

ناامنی ناشی از شکل‌گیری چرخه بحران خود باعث می‌شود بازار خرید تسلیحات برای تأمین امنیت رونق بگیرد. نکته کلیدی در خصوص بیشتر کشورهای خاورمیانه اینجاست که هزینه‌ها در عرصه نظامی و مسائل مربوط به امنیت پرسود است و هر حاکم و مقام سیاسی از هزینه در این عرصه ابایی ندارد؛ چرا که آن را دقیقاً با قدرت خود مرتبط دانسته، نوعی سرمایه گذاری برای در قدرت ماندن می‌داند.

3. گسترش فرقه گرایی:

هدف سومی که غربی‌ها و گروه‌های شبه نظامی به اصطلاح جهادی را وارد هم‌پوشانی منافع می‌کند گسترش تقابل‌های مذهبی است، به طوری که از یک سو این گروه‌ها با دامن زدن به اختلافات قومی و مذهبی زمینه همگرایی و جذب نیرو را فراهم می‌آورند و از سوی دیگر غربی‌ها از این تقابل برای ایجاد اختلاف در میان کشورهای منطقه بهره می‌گیرند. برخی پیامدهای این مسئله عبارت است از: هدر دادن ظرفیت‌ها و توانایی‌های جهان اسلام، خشن و غیرصلح‌آمیز معرفی کردن اسلام، (49) تضعیف مداوم جهان اسلام و مسلمانان، و جلوگیری از موج اسلام خواهی در غرب.

4. توجه‌زدایی از اسرائیل:

بی شک یکی از مهم‌ترین اهداف ایجاد چرخه بحران در خاورمیانه توجه‌زدایی از اقدامات اسرائیل در منطقه است. زیرا از این طریق توجه افکار عمومی و حتی نگاه بسیاری از رهبران سیاسی از توسعه طلبی رژیم صهیونیستی به مقابله با تهدید نزدیک، یعنی گروه‌های شبه نظامی که در داخل خاکشان یا در نزدیک مرزشان حضور دارند، معطوف خواهد شد. (50) زیرا اگر این منطقه به وحدت و آرامش برسد دست کم دو پرسش اساسی در این زمینه توجه بسیاری از نخبگان، اندیشمندان و مصلحان را به خود جلب خواهد کرد. نخستین پرسش تجاوز، غصب و تهاجم مکرر به سرزمین‌های فلسطین است و دومین پرسش وجود زرادخانه‌های هسته‌ای و سلاح‌های کشتار جمعی اسرائیل است که بدون نظارت‌های بین‌المللی در حال افزایش است.
لذا غربی‌ها با بهره‌گیری از ناآگاهی و با دامن زدن به اقدامات گروه‌های تکفیری در خاورمیانه و بزرگ‌نمایی آن و استفاده از ادعاهای مذهبی و سیاسی چنین گروه‌هایی برای تشدید اختلافات میان کشورها و تبدیل اختلافات سیاسی به اختلافات ایدئولوژیک منافع خود را تأمین می‌کنند و پس از پایان تاریخ مصرف این گروه‌ها می‌کوشند آن‌ها را نابود کنند یا دست کم نشان دهند که در حال مبارزه با آن‌ها هستند.
این موضوع را می‌توان یکی از دلایل اصلی دخالت سرویس‌های امنیتی کشورهای غربی در این منازعه دانست. اما اگر به پرسش اصلی تحقیق برگردیم باید به این پرسش پاسخ دهیم که آیا سرویس‌های امنیتی غرب ظرفیت پرورش این حجم از نیرو برای گروه‌های تکفیری و افراطی را دارند، که به نظر می‌رسد با ایدئولوژی‌های حاکم بر گروه‌های تکفیری و مبانی اعتقادی این گروه‌ها، حمایت مستقیم این سرویس‌ها از این گروه‌ها از لحاظ اعتقادی منطقی به نظر نمی‌رسد. لذا سرویس‌های امنیتی غربی بیشتر موج آفرینی می‌کنند و بعد از این مرحله می‌کوشند از وضعیت موجود بیشترین بهره‌برداری را داشته باشند و هدایت این گروه‌ها را بر عهده بگیرند.
دومین گروه حامیان، کشورهای منطقه هستند. در بین کشورهای منطقه برخی جایگاه راهبردی دارند و برخی نیز مایل به تأثیرگذاری در این شرایط‌اند. اگر از عربستان، ترکیه و مصر به عنوان کشورهای تأثیرگذار در منطقه یاد کنیم، کشورهایی مانند اردن، قطر، امارات، بحرین و دیگر کشورهای هم‌سطح آن‌ها در مرتبه بعدی قرار دارند. (51) این کشورها به دلیل شرایط داخلی و سیاست‌گذاری‌های منطقه‌ای و بین‌المللی ظرفیت لازم را برای ترویج و گسترش هدفمند گروه‌های تکفیری ندارند، هرچند این موضوع باعث نمی‌شود این تصور شکل بگیرد که این کشورها خاستگاه پرورش گروه‌های افراطی و تکفیری با حمایت کشورهای دیگر نیستند.
مصر، از کشورهایی است که متهم به پرورش ایده افراط و تکفیر در منطقه می‌باشد. این کشور به دلیل جایگاه علمی و ظهور اندیشه‌های سلفی در بین کشورهای اسلامی یکی از اساسی‌ترین مراکز و کشورهای ترویج کننده ایده جهاد و راهبری فکری گروه‌های جهادی است. اما این فعالیت را نه حکومت، بلکه گروه‌هایی هدایت و راهبری می‌کنند که البته در مواقعی رودرروی حکومت نیز قرار دارند. لذا جدایی و فاصله گرفتن حکومت مصر از اندیشه‌های مذهبی و استقبال نکردن حاکمیت مصر از سهیم کردن این گروه‌ها در حاکمیت، همچنین هویتی نبودن حاکمیت در مصر، ایده برنامه‌ریزی حاکمان مصر برای پرورش گروه‌های تکفیری را دور از ذهن می‌کند؛ هرچند راهبران و نظریه‌پردازان برخی گروه‌های تکفیری و افراطی یا ریشه مصری دارند یا تعلیم یافته مکتب و مشرب فکری سید قطب و پیروان او هستند. در سال‌های اخیر و بعد از سقوط دولت حسنی مبارک، به دلیل اختلافات و دو دستگی‌های موجود در این جامعه زمینه ظهور و بروز سازمان نیافته گروه‌های تکفیری فراهم شد و به دلیل گرفتاری‌های داخلی مصر این گروه‌ها در عرصه ملی و منطقه‌ای گسترش یافتند.
حاکمیت ترکیه بعد از خاتمه جنگ سرد، مقاومت کمتری در مقابل مدیریت دیکته شده غرب برای تحولات منطقه‌ای در خاورمیانه داشته است. ترکیه هم به لحاظ تاریخی و هم در عرصه سیاست خارجی به دنبال جایگاهی معتبر در بین اروپاییان و ایجاد ائتلافی با غرب است که مبنای آن اصول کمال آتاتورک در سیاست خارجی است. این اصول دیپلماسی ترکیه را تحت کنترل خود دارد. هدف استراتژیک ترکیه در سیستم بین‌المللی، تشدید تلاش‌ها برای عضویت در اتحادیه اروپا و تقویت روابط با ناتو است. این کشور می‌خواهد با تکیه بر سرمایه‌های اجتماعی، منطقه‌ای و بین‌المللی و از طریق تعامل و مذاکره در سه سطح داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی به این اهداف دست پیدا کند. ترکیه همچنان در صدد است قدرت اقتصادی، سیاسی و فرهنگی خود را در سطح داخلی افزایش دهد و با این ظرفیت به دنبال ارائه مدلی از دموکراسی اسلامی در دنیاست. سیاست خارجی ترکیه به دنبال حذف موانع در راه همگرایی با کشورهای همسایه است. به موازات این هدف، ترکیه بیشترین تلاش خود را انجام می‌دهد تا مدل حکومت خود را به منطقه معرفی کند. لذا مطرح می‌شود که همه این تلاش‌ها در جهت احیای امپراتوری عثمانی است. لذا اولویت دیپلماسی ترکیه، شعار سیاست خارجی بدون مشکل است. سیاستمداران ترک با دنبال کردن یک سیاست خارجی میانه رو در صددند مشکلات خود با همسایگان را به جای درگیری با سیاست‌های جایگزین حل کنند تا مشکلات به حداقل برسد و اعتمادسازی ایجاد شود. (52) لذا ترکیه سیاست‌های خود را از طریق راهکارهای فرامنطقه‌ای و چارچوب‌هایی مانند ناتو و شورای امنیت سازمان ملل پشتیبانی می‌کند و اگر حمایتی از گروه‌های تکفیری صورت می‌گیرد در این راستا تبیین می‌شود. هرچند ترکیه از منافع مادی فعلی گروه‌های تکفیری، که طبعاً نقش لجستیکی به آن داده است، نهایت بهره‌برداری را می‌کند، ولی ترکیه را نمی‌توان یکی از مراکز پرورش و تولید اندیشه تکفیری دانست.
همچنین یک نکته که مصر و ترکیه را تا حدودی از این اتهام (پرورش فکری و اعتقادی) مبرا می‌سازد داشتن ارتش‌های مستقل و کارآمد و در عین حال سکولار یا لائیک است. لذا همکاری گسترده آن‌ها با گروه‌های افراطی و حمایت‌های فکری از این گروه‌ها چندان منطقی به نظر نمی‌رسد. حکومت عربستان یکی از حکومت‌های هویتی خاورمیانه است. این حکومت که در نتیجه اتحاد تاریخی خاندان آل سعود و خاندان آل شیخ در 1157 ه. ق. (1744 م./1123 ه. ش.) و در نتیجه مبارزات بی امان خاندان آل سعود در 1351 ه. ق. (1932 م./1311 ه. ش.) تشکیل شد نوعی نظام سیاسی- دینی مبتنی بر آیین وهابیت است. در فرآیند تشکیل حکومت آل سعود دو عنصر نیروی نظامی (زور- جهاد) و آیین وهابیت نقش کلیدی داشته‌اند. در سده اخیر هم، عبدالعزیز با ترکیب این دو عنصر توانست بسیاری از قبایل عربستان را تحت حاکمیت خود در آورد. (53) اما اهمیت عنصر ایده وهابیت در این فرآیند اهمیت مضاعفی است، به نحوی که الرشید معتقد است اجبار و استفاده از نیروی نظامی به تنهایی گسترش سرزمینی سعودی‌ها را تضمین نمی‌کرد، و وهابیسم در این زمینه نقش اصلی را داشته است. از یک طرف، انگیزه جدیدی برای تمرکزگرایی سیاسی فراهم کرده است، زیرا اهمیت جهاد در آموزه‌های وهابی، اشغال سرزمین‌های اسلامی را امکان‌پذیر می‌ساخت و گسترش آیین وهابیت پاک کردن عربستان از اشکال غیر ارتدوکسی مذهبی و قدرت بخشیدن به شریعت در میان جامعه عرب، خواست اصلی جنبش وهابی بود. وهابیسم رهبر سعودی را به ابزاری جدید برای انسجام و توسعه حاکمیت سعودی‌ها مجهز کرد. برآیند این انسجام زمینه حضورش در منطقه را تقویت کرد. از طرف دیگر، وهابیسم، نوید رستگاری، نه فقط در این دنیا بلکه در سرای آخرت، می‌داد. البته برای اهالی عربستان پذیرش آموزه‌های اسلام وهابی به معنای رهایی از تجاوزات وهابی‌ها و پاداش‌های تصاعدی بود که وهابیت نوید داده بود. (54)
دولت فعلی عربستان سعودی میراث‌دار دولت‌هایی است که در قرن‌های 18 و 19 م. به دست خاندان آل سعود در منطقه شبه جزیره عرب تشکیل شده بودند. آل سعود در سه مرحله اقدام به تشکیل دولت کرد. مرحله نخست، که در سال‌های 1157 ه. ق. (1744 م./1123 ه. ش.) تا 1233 ه. ق. (1818 م./1197 ه. ش.) را در بر می‌گیرد که غیر از یمن تمامی شبه جزیره عرب در اختیار دولت سعودی بود. در این دوره دولت عربستان در مواجهه با دولت‌های خارجی کاملاً هویتی برخورد می‌کرد و شاکله این هویت نیز آموزه‌های وهابی- عربی بود. این نوع برخورد دولت عربستان باعث مخالف‌های فراوانی از جانب دولت‌های خارجی شد و در نهایت نیز به دست محمد علی پاشا فروپاشید. دوره دوم در سال‌های 1239 ه. ق. (1824 م./1203 ه. ش.) تا 1304 ه. ق. (1817 م./ 1266 ه. ش.) در منطقه نجد تشکیل شد. این دولت در مواجهه با سایر کشورها سیاست «وهابیسم در یک کشور» را در پیش گرفت که به دلیل اختلافات داخلی فروپاشید. (55)
دولت سوم آل سعود را عبدالعزیز در سالهای 1319 ه. ق. (1902 م./1281 ه. ش.) تا 1350 ه. ق. (1932 م./1311 ه. ش.) در مدت حدود 30 سال با تصرف ریاض آغاز کرد. شالوده اصلی جریان توسعه و استحکام آل سعود در این دوره با کسب تجربه دوره‌های قبلی، محور قرار دادن امنیت به جای هویت است.
با توجه به اینکه مذهب مهم‌ترین عامل تأثیرگذار داخلی در تشکیل و تداوم دولت سعودی و بدون شک مهم‌ترین مؤلفه هویتی دولت عربستان سعودی است، اما به گفته هانتر عربستان مسعودی صرفاً به دید ابزار به آن نگاه کرده است. عربستان سعودی در یک نگاهِ واقع‌گرایانه، عمل‌گرایانه و غیرایدئولوژیک، سیاست خارجی خود را پیش برده است و دیپلماسی آن از ابتدای تأسیس تاکنون «دیپلماسی مبارزه با تهدید» (56) بوده است. لذا سرشت، ماهیت و منبع تهدیدها تعیین کننده سیاست‌های آن کشور بوده، عنصر هویت، اعم از ملی و مذهبی، تأثیرگذاری چندانی در این دیپلماسی ندارد. با این رویکرد عبدالعزیز با دولت عثمانی، مصر و بریتانیا به تقابل و تعامل پرداخت و توانست در نهایت استقرار پادشاهی سعودی را زمینه سازی کند. در این دوره حداکثر تهدیدها مربوط به کشورهای همسایه و کشورهای غربی حاضر در خلیج فارس بود، اما در دوره جانشینان عبدالعزیز به دلیل شرایط جهانی سیاست‌های امنیتی دولت عربستان سعودی از مجموعه شبه جزیره عرب فراتر رفت و به مناطق دیگر دریای سرخ، آسیای جنوبی، نظیر کشورهای پاکستان و افغانستان، آسیای مرکزی و قفقاز، آفریقا و کل جهان عرب گسترش یافت. در عین حال سیاست‌های خارجی دولت عربستان سعودی به شدت تحت تأثیر تحولات منطقه‌ای و جهانی قرار گرفت که امنیت دولت سعودی را تحت‌الشعاع قرار می‌داد. (57) در واقع، سیاست حاکمان سعودی بعد از عبدالعزیز متأثر از جریان‌ها و تحولاتی بود که در سایر کشورهای منطقه به وقوع پیوسته بود و امنیت ملی عربستان سعودی را تهدید می‌کرد. جریان‌هایی مانند ظهور ناسیونالیسم عربی به عنوان یک نیروی سیاسی قوی تحت رهبری جمال عبدالناصر در مصر، تشدید منازعه اعراب و اسرائیل، به هم پیوستن سوریه و مصر و تشکیل جمهوری متحد عربی با خط و مشی انقلابی، افزایش حضور آشکار شوروی در منطقه، از دست رفتن جایگاه بریتانیا در عراق در پی انقلاب عراق به رهبری عبدالکریم قاسم و به قدرت رسیدن حزب بعث در آن کشور، گرایش محمدرضا شاه برای ژاندارمی منطقه، پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل یک حکومت شیعی با دامنه نفوذ بسیار بالا در بین ملت‌های منطقه. (58) این تحولات و تحولاتی از این دست باعث شد دولت عربستان سیاست‌های متفاوتی برای برخورد با این تحولات اتخاذ کند. از جمله این سیاست‌ها می‌توان به ترویج وهابیت با ابزارها و شیوه‌های مختلف در کشورهای اسلامی اشاره کرد.
در عین حال، بررسی گروه‌ها و کشورهای حامی گروه‌های تکفیری و افراطی نشان می‌دهد هیچ کدام از آن‌ها از این ظرفیت برای هرج و مرج چشم پوشی نکرده‌اند، و هر کدام بر اساس منافع ملی و سیاست‌های کلی کشورشان در فرآیند شکل گیری و بهره برداری از آن‌ها به نحوی دخیل بوده اند، ولی کشور عربستان با عنایت به رویکردی که در مواجهه با جهان و کشورهای منطقه در پیش گرفته است بیشترین بهره را از رشد و ترویج این گروه‌ها در جهت حفاظت از پادشاهی و دولت عربستان می‌برد. لذا تمام تلاش خود را با همراهی سایر کشورها برای ترویج، رشد و استفاده از این پدیده به کار گرفته است.

3. رویکردها و الگوهای رفتاری دولت عربستان در رابطه با گروه‌های تکفیری

یکی از سیاست‌هایی که دولت عربستان برای حفظ پادشاهی اتخاذ کرده رویکرد واقع‌گرایانه و عمل‌گرایانه در مواجهه با جهان و کشورهای منطقه است. دومین رویکرد کشور عربستان برای حفظ موجودیت خود، تشکیل یک حکومت هویتی با داعیه توان رهبری جهان اسلام است.
البته برخورداری از حداقل دو موهبت الاهی، یعنی وجود منابع عظیم انرژی و وجود حرمین شریفین در مکه و مدینه، این ظرفیت را در بین کشورهای منطقه در سطح مناسب‌تری در اختیار عربستان سعودی قرار داده است. لذا عربستان سعودی که همواره از ابتدای تأسیس تاکنون در تلاش بوده است در جهان اسلام هویت‌سازی کند در یک سیاست دو ستونی حوزه سیاسی را با سیستم پادشاهی مدیریت کرده، در مواجهه با دنیا از دیپلماسی واقع‌گرایی و عمل‌گرایی بهره برده و در حوزه فرهنگی درصدد هویت بخشی به جهان اسلام برآمده و سیستمی برای این شرایط نیز طراحی کرد. در این سیستم، که هیچ گونه تداخلی با سیستم حکومتی عربستان نداشته بلکه مقوم آن بوده، آیین وهابیت به سرکردگی آل شیخ و با نظارت و همراهی آل سعود به عنوان تنها آیین هویت بخش جهان اسلام تلقی شده، تمام تلاش‌ها در قالب سازمان‌های فرهنگی و مذهبی صورت گرفته و می‌گیرد. در عین حال، در مواردی که ناچار به رودرویی بوده است، اقدام به تکفیر و هجمه به سایر فرق و مذاهب کرده است.
این رویکرد باعث شد عربستان سعودی در عرصه سیاست خارجی کاملاً متمایز برخورد کند و به گفته هانتر «اسلام وهابی که از همان ابتدا به عنوان زیربنای عقیدتی حکومت جدید و اساس مشروعیت رهبری جدید به خدمت گرفته شده بود، از طرف ابن سعود صرفاً ابزاری برای پیشبرد هدف‌های خاندان سعود و توسعه‌گرایی داخلی بود و نقش چندانی در تعریف و تشکیل سیاست‌های ابن سعود نداشت، بلکه انگیزه دودمانی توسعه قدرت خاندان آل سعود مهم‌ترین عامل تعیین کننده بوده است و عبدالعزیز برای دستیابی به این هدف از هیچ کاری، از جمله استفاده ابزاری از ایدئولوژی وهابیت حتی به قیمت ناراحت کردن هواداران محافظه کار خود (آل شیخ) فروگذار نمی‌کرد». (59) در این وضعیت با همراهی آل شیخ تلاش‌های متعدد و مکرری صورت گرفته است که فرقه و اعتقادات وهابیت از حالت اعتقادات یک گروه اقلیت خارج شده، به اعتقادات طیف وسیعی از مسلمانان جهان تبدیل شود. برای اجرایی و عملیاتی کردن این رویکرد از تمامی ابزارها، اعم از فرهنگی و غیرفرهنگی استفاده شده است، با عنایت به اینکه در سایر حوزه‌ها اطلاعاتی دقیق از میزان حمایت‌ها و تلاش‌های دولت عربستان وجود ندارد، لذا در این مقاله به بررسی رویکرد فرهنگی عربستان در چارچوب نظریه دیپلماسی عمومی پرداخته شده است.
با مروری بر ادبیات دیپلماسی عمومی و نیم نگاهی به نهادها و روش‌هایی که برای پیگیری این هدف به کار می‌رود، می‌توان دو راهبرد یا روش عمده را درباره دیپلماسی عمومی شناسایی کرد که معمولاً دو سطح متفاوت از مخاطبان را هدف می‌گیرد: راهبرد آموزشی (دیپلماسی عمومی نخبگان) و راهبرد رسانه‌ای (دیپلماسی عمومی همگانی) .
به طور کلی، دیپلماسی عمومی ابزاری است برای به کارگیری منابع قدرت نرم، و به عبارت دیگر، مهم‌ترین ابزار قدرت نرم است. البته برخورداری از منابع قدرت نرم به خودی خود به معنای برخورداری از دیپلماسی عمومی نیست. اما اگر دیپلماسی عمومی- چه در شکل رسانه‌ای و چه در قالب آموزشی آن- به خوبی به کار گرفته شود، باعث بازتولید و افزایش قدرت نرم خواهد شد. بنابراین، قدرت نرم و دیپلماسی عمومی لازم و ملزوم یکدیگرند و بر هم اثر متقابل دارند. (60)

راهبرد آموزشی (دیپلماسی عمومی نخبگان)

مهم‌ترین گروه هدف در دیپلماسی عمومی، نخبگان کشورهای دیگر هستند، چرا که با تأثیر بردآنها می‌توان امیدوار بود که آنها خود به اشاعه‌گران و ترویج‌کنندگان مقاصد کشور مبدأ تبدیل شوند. از دید بسیاری از تحلیل گران، مهم‌ترین مراکز فکرساز برای بخش‌های راهبردی، مراکز علمی تصمیم‌ساز هستند که حتی اولویت‌ها را به دولت‌ها و سیستم‌های سیاسی تحمیل می‌کنند. فرهنگ نخبگانی، تشنه دانش و اطلاعات است. از این رو، در دیپلماسی عمومی، مخاطبان فرهیخته بیشتر با برنامه‌های مبادله‌های علمی- دانشگاهی و فرهنگی- هنری هدف قرار می‌گیرند.
مبادله‌های آموزشی، پذیرش و پذیرایی از نخبگان کشورهای دیگر از دیرباز در شمار سرمایه‌گذاری‌های پرسود قرار داشته است.
راهبرد آموزشی، که گاه دیپلماسی فرهنگی نیز خوانده می‌شود، به برقراری، توسعه و پیگیری روابط با نخبگان کشورهای خارجی از طریق فرهنگ، هنر و آموزش مرتبط است؛ فرآیندی مؤثر که در آن فرهنگ یک ملت از طریق تبادل دانش، ایده، اطلاعات، هنر و... به منظور تقویت تفاهم متقابل به جهان بیرون عرضه می‌شود. (61)
سیستم فرهنگی عربستان سعودی برای استفاده از این ظرفیت به استفاده از شیوه‌های مختلف متوسل شده است. نخستین شیوه، استفاده از موسم حج، اعم از تمتع و عمره است. از آنجایی که مهم‌ترین منبع قدرت نرم عربستان توجه به مسائل دینی است، حضور میلیون‌ها زائر در مراسم حج هر ساله این موقعیت را در اختیار عربستان، برای گسترش عقاید و هنجارهای فرهنگی و ارزشی عربستان، به ویژه وهابیت، قرار می‌دهد. بدین منظور حاکمان سعودی، وزارت‌خانه مستقلی به نام «حج» تشکیل داده‌اند که وظیفه اساسی آن، رسیدگی به مسائل حج و حجاج است. این وزارت‌خانه به طور منظّم، کتاب‌ها و مجلاتی را برای معرفی مکان‌های تاریخی و اعمال حج و نشر عقاید طبق آیین وهابیت چاپ و منتشر می‌کند. مؤسسات و نهادهای متعددی مانند «مجلس شورای الدعوه والارشاد»، «المجلس الاعلی و الشئون الاسلامیه»، «ریاسه شئون الحرم المکّی والحرم المدنی»، «دور الحج فی نشره الدعوه»، «هیئه الأمر بالمعروف والنهی عن المنکر»، «الرساله العالیه لاداره الهجره العلمیه والإفتاء» و «الجماعه الخیریه لتحفیظ القرآن الکریم» زیر نظر وزارت حج فعالیت می‌کنند که هر یک به سهم خود با برپایی جلسات، سخنرانی‌ها در داخل و خارج، تألیف کتب و چاپ نشریات و توزیع و اهدای آن‌ها، به ویژه در ایام حج و عمره و به ویژه ماه‌های ذی القعده و ذی الحجه، به وظایف خویش عمل می‌کنند.
از طرف وزارت امور اسلامی سعودی، مرکزی در فرودگاه و در بندر جده مستقر شده است که حدوداً سه میلیون کتاب و نوار به 23 زبان گوناگون در میان حاجیان و زائران خانه خدا توزیع می‌کند. همچنین برای زائرانی که تمایل دارند در کشورهای خودشان به کار تبلیغ مشغول باشند بیش از 2000 نسخه از کتاب‌های مرجع در نظر گرفته شده که به آن‌ها هدیه می‌شود. (62)
همچنین بسته‌های فرهنگی تحت عنوان هدیه پادشاه عربستان برای حجاج بیت الله الحرام به هنگام خروج از کشور توزیع می‌شود. این بسته‌ها یا «هدیه الحاج» حاوی یک بسته نوار تلاوت‌های ویژه قرآن کریم و کتاب‌هایی مشتمل بر آموزه‌های وهابی، از جمله مسائل اسلامی، تربیتی، ارزش‌ها، اصول شریعت و مسائل عقیدتی و تفسیر و احکام دین، البته از نگاه وهابیت، است.
در مجموع، 26 میلیون نسخه کتاب و نشریه در میان حجاج بیت الله الحرام، اعم از مکه، مدینه و در لحظه ورود و خروج توزیع می‌شود. این کتاب‌ها و نوارها به زبان‌های مختلف شامل اردو، ترکی، انگلیسی، فرانسوی، تایلندی، اندونزیایی، اسپانیایی، ملیباری، روسی، ترکی، آلمانی، فارسی و آلبانیایی است.
همچنین با تربیت مبلغانی که به زبان‌های مختلف مسلط هستند به تبلیغ مستقیم می‌پردازند. این مبلغان با بحث شبه علمی، احساسی و نمادین و اهدای انواع کتاب و دعوت به مراکز علمی شان به تبلیغ عقیده خود می‌پردازند. (63)
شیوه دیگر آن‌ها تأسیس سازمان‌های غیردولتی در حوزه‌های فرهنگی و مذهبی است. «رابطه العالم الاسلامی» سازمان بین‌المللی غیردولتی غیرانتفاعی با صلاحیت خاص به شمار می‌آید که از طریق مصوبه اولین کنفرانس عمومی اسلامی در مکه به دعوت پادشاهی عربستان سعودی، با اهدافی خاص به وجود آمده است. (64) محورهای فعالیت رابطه العالم الاسلامی عبارت است از: فعالیت‌های تبلیغی بین‌المللی شامل سامانه‌ی آموزش بین‌المللی رهبران، ائمه جماعات و مبلغان مذهبی، اعزام دانش آموختگان مقاطع عالی به عنوان سفیران فرهنگ دینی و پیام رسانان مستقل، کفالت امور مادی مبلغان، وعاظ و ائمه جماعات، تأسیس شبکه‌ی نخبگانی با ترکیب دانشمندان مسلمان، برگزاری همایش‌ها و هم‌اندیشی‌های بین‌المللی اسلامی، صدور بیانیه‌های رسمی با هدف تولید گفتمان مدیریت تولید و انتشار رسانه‌های اسلامی مکتوب، رسانه‌های دیداری و شنیداری و رسانه‌های فضای مجازی، راه اندازی وبلاگ و وب‌سایت‌های اینترنتی، صدور فتاوای شرعی با هدف تولید دانش اسلامی، اعطای کمک هزینه‌ها و بورسیه‌های تحصیلی، برگزاری کمپین‌های علمی- آموزشی، فعالیت‌های بشردوستانه و امدادی تبلیغی و ارائه‌ی خدمات سبک زندگی اسلامی. همه این اقدامات را دانش آموختگان مراکزی که تحت مدیریت طرفداران مشرب فکری وهابیت هستند انجام می‌دهند. آموزه‌هایی که این افراد و مراکز تبلیغ می‌کنند طبق آیین وهابیت است. از آنجایی که طبق آیین این مشرب فکری هر آن کس بر این فکر نباشد از دین خارج است و حکم به تکفیر او داده خواهد شد، لذا این اقدامات خود گواه است که چگونه نظریه تکفیر در ممالک اسلامی توسعه پیدا می‌کند.
نهادهایی مانند مجمع فقه اسلامی، شورای عالی جهانی مساجد، کنفرانس تربیت اسلامی و جمعیت اسلامی جوانان زیر نظر این مرکز قرار دارند. همچنین بیش از یک هزار مسجد و صدها مرکز اسلامی در سراسر جهان زیر نظر این سازمان مشغول فعالیت است. علاوه بر این، این مرکز در کشورهای دیگر برای احداث دو مؤسسه اسلامی، 1259 مسجد، 1069 مدرسه، 200 مؤسسه مذهبی، 134 دانشگاه، 41 درمانگاه، 76 بیمارستان و یک دانشکده جهان عرب در «پاریس» اقدام کرده است.
یکی از زیرمجموعه‌های رابطة العالم الاسلامی، سازمان بین‌المللی امداد اسلامی (65) است که موظف به کمک‌رسانی به کشورهای اسلامی است. عربستان از طریق بانک توسعه‌ی اسلامی 77 میلیارد ریال سعودی معادل نزدیک به 21 میلیارد دلار آمریکا به 35 کشور اسلامی و عربی کمک کرده است که بعد از آمریکا، دومین رتبه را در کمک رسانی به کشورهای عربی- اسلامی دارد. این کشور بین 1414 تا 1416 ه. ق. بیش از دو میلیارد و 700 میلیون ریال سعودی در بوسنی و هرزگوین هزینه کرده است. 877 مدرسه تحت کفالت آن‌هاست و 150 مسجد ترمیم و تجهیز شده است. سه میلیون ریال سعودی کتاب به آنجا فرستاده و 64 دوره‌ی آموزش زبان عربی برگزار کرده است.
شیوه دیگری که در این زمینه به کار گرفته‌اند، ایجاد دانشگاه‌های بین‌المللی یا جذب دانشجویان خارجی در دانشگاه‌های داخلی است. (66) عربستان نیز به منظور گسترش تفکر وهابیت دانشگاه‌های مختلفی تأسیس کرده است. همچنین با هدف تبلیغ وهابیت در خارج از مرزهای خود اقدام به آموزش دانشجویان داخلی و خارجی کرده است. مهم‌ترین این دانشگاه‌ها عبارت‌اند از: دانشگاه ابن سعود در ریاض، دانشگاه اسلامی در مدینه و دانشکده شریعت در دانشگاه ملک عبدالعزیز.

دانشگاه الامام محمد بن سعود الاسلامیه:

تا به حال انشعاب‌هایی از این دانشگاه، به صورت دانشکده‌های فقه و مطالعات اسلامی، در کشورهای آمریکا، ژاپن، اندونزی، امارات، موریتانی و جیبوتی تأسیس شده است. همچنین مسئولان دانشگاه در پی توافق با بسیاری از دانشگاه‌های کشورهای اسلامی و غربی هستند تا استادان این دانشگاه را به صورت مهمان برای تدریس مباحث اسلام شناسی با گرایش و طرفداری از آیین وهابیت اعزام کنند، که تاکنون بیش از 200 حلقه‌ی علمی برگزار شده است.

الجامعه الاسلامیه:

این دانشگاه به دستور ملک سعود در 1381 ه. ق. در شهر مدینه تأسیس شد. این مرکز با بودجه‌ی سنگین و خصوصی سه میلیون ریال سعودی آغاز به کار کرد. در این دانشگاه، بر فراگیری اسلام بر اساس کتاب‌ها و آموزه‌های وهابیت تأکید شده، هر گونه تفکر خارج از آن تخطئه می‌شود. 85 درصد دانشجویان این دانشگاه از خارج از عربستان بورسیه می‌شوند و پانزده درصد نیز سهمیه تحصیل مردم عربستان است. علاوه بر این، دولت سعودی ارتباط گسترده ای با دانشگاه‌های بین‌المللی در برخی کشورهای مسلمان همچون پاکستان و مالزی دارد و از نظر مالی به آن‌ها کمک می‌کند. دانشگاه بین‌المللی اسلامی اسلام‌آباد پاکستان از مهم‌ترین آن‌هاست.
دانشگاه ملک عبدالعزیز در 1961 م. برابر با 1381 ه. ق. در شهر مدینه منوره تأسیس شد و دانشکده‌های آن عبارت‌اند از: دانشکده شریعت، زبان و ادبیات عربی، تبلیغ و اصول دین، مطالعات قرآنی، مطالعات اسلامی و حدیث. بیشتر دانشجویان این دانشگاه را جوانان مسلمان کشورهای اسلامی تشکیل می‌دهند که پس از تحصیل به تبلیغ آیین وهابیت و سیاست عربستان سعودی در خارج از کشور می‌پردازند. زبان آموزشی در این مرکز فقط عربی است و 400 استاد و 2700 دانشجو دارد.

مرکز بین‌المللی گفتمان بین ادیان:

پادشاه عربستان سعودی در 2007، در جریان دیداری که از واتیکان داشت، موضوع تأسیس مرکزی برای گفتمان بین ادیان جهانی را مطرح کرد. دولت اتریش، وین را به عنوان محل این مرکز پیشنهاد داد. ریاضی هم این پیشنهاد را پذیرفت. مرکز عبدالله در وین به عنوان یک مرکز بین‌المللی تأسیس شد. اتریش، اسپانیا و عربستان سعودی اعضای اصلی آن هستند و واتیکان نیز نقش ناظر را دارد. هزینه‌های مرکز ملک عبدالله را، که سالانه 15 میلیون یورو اعلام شده، به طور کلی عربستان سعودی تأمین می‌کند. این مرکز مدعی است که در تلاش است ارزش‌های انسانی و بخشش را میان تمام جهان گسترش دهد و امنیت، صلح و ثبات را برای همگان به ارمغان بیاورد و تحقق مشارکت دینی، تمدنی و مدنی میان رهبران دینی و سیاسی را گسترش دهد. اما با توجه به کارنامه عربستان در زمینه حقوق بشر و با توجه به اینکه هزینه آن را عربستان تأمین می‌کند ریاضی از این مرکز به منزله پایگاهی برای اشاعه و تبلیغ مکتب وهابیت استفاده می‌کند تا توجه اذهان را از موارد تجاوز از حقوق بشر و فقدان آزادی دینی در این کشور منحرف کند. ملک عبدالله، دیوید روزن را، که خاخام تابع رژیم اشغالگر است، به عنوان مشاور خود در مرکز جهانی گفت وگوی ادیان و فرهنگ‌ها در وین تعیین کرده است. این مرکز و همه کارکنان آن به صورت مستقیم وابسته به دفتر پادشاهی سعودی است؛ و در جهت تأمین اهداف و منافع سیاسی و دینی عربستان در خارج از این کشور و تحت عنوان گفت و گو و تعامل، فعالیت می‌کند. مهم‌ترین فعالیت این مرکز تبلیغ وهابیت در اروپاست که این اقدام سبب واکنش گروه‌های مختلف در وین شده است.

مجمع جهانی جوانان مسلمان: (67)

این مرکز با کمک سالانه دولت عربستان اداره می‌شود و اهداف اعلام شده آن از این قرار است: خدمت به تفکر اسلامی، عمق بخشیدن به اسباب وحدت فکری و اسلامی میان جوانان، کمک به سازمان‌ها و جمعیت‌های ویژه جوانان و دانشجویان مسلمان، در سراسر جهان، سهیم شدن در ارائه نقش مثبت جوانان و دانشجویان در ساخت جامعه، کوشش برای جلب افکار جوانان مسلمان که البته همه این تلاش‌ها و اهداف در سایه تفکر وهابی صورت می‌پذیرد. به عبارت دیگر، اسلام با تفکر وهابی محور کار است.
برخی فعالیت‌های این مجمع بدین شرح است: مساعدت به دانشجویان مسلمان نیازمند از ملیت‌های مختلف، برپایی پایگاه‌های پزشکی و تبلیغی در کشورها، از جمله کشورهای آسیایی و آفریقایی، برپایی قریب به یکصد پایگاه تبلیغی در جهان در موسم تابستان، تکفل ایتام، مبلغان، معلمان و دانشجویان، برگزاری بیش از 500 اردوی اسلامی در جهان، برگزاری دوره‌های کارآموزی و فنی در آفریقا، راه انداختن 250 کاروان پزشکی، کشاورزی و تبلیغی در جهان؛ از جمله دو کاروان تبلیغی در اربیل و سلیمانیه کردستان عراق به راه انداختند که هر یک از این کاروان‌ها شامل یک پزشک، یک دستیار پزشک، یک کارشناس کشاورزی و یک مبلغ بود و از 131 روستا دیدن کردند و به طور رایگان، خدمات پزشکی، دامپزشکی، و کشاورزی ارائه کردند. نیز این مجمع، 18 باب مسجد در کردستان عراق بنا کرده، در صدد است بر این تعداد بیفزاید. همچنین با هزینه پنجاه میلیون ریال سعودی، تعداد شش هزار یتیم را در برخی کشورهای اسلامی کفالت کرده، هدف از این کار را رسیدگی به مسائل تربیتی، آموزشی، فرهنگی، بهداشتی و اجتماعی آن‌ها و جلوگیری از کفر و گمراهی یتیمان مسلمان دانسته است. نکته اساسی اینجاست که کفر مورد نظر در قالب تفکرات وهابی موضوعیت یافته و محل توجه است.

راهبرد رسانه‌ای (دیپلماسی عمومی همگانی)

مخاطبان این راهبرد، عامه مردم‌اند. بخش در خور توجهی از دیپلماسی عمومی کشورهای قدرتمند جهانی به این راهبرد اختصاص دارد که به معنای استفاده از رسانه‌ها به مثابه ابزاری در جهت تحقق اهداف و ارتقای منافع کشورهاست. این راهبرد، که گاه دیپلماسی رسانه‌ای نیز نامیده می‌شود، از طریق نقش رسانه‌ها در معرفی، توضیح، تفسیر و تبیین موضوعات از زوایای مختلف سمعی و بصری، زمینه بسیار گسترده‌ای را برای القای موضوعات مطرح فراهم می‌آورد. رسانه‌ها با ارائه، شفاف‌سازی، ساده‌سازی اطلاعات و افزایش ورودی‌های متعدد زمینه‌های نفوذ را تقویت می‌کنند. آن‌ها می‌توانند شرایط مناسب را زمینه سازی و تعریف کنند، رویدادها و شخصیت‌های خاص و تأثیرگذار را برجسته کنند و نقش سازماندهی به اطلاعات و رفتارها را ایفا کنند. (68)
عربستان با راه‌اندازی شبکه‌های مختلف رادیویی- تلوزیونی با هدف قرار دادن مخاطب خردسال و بزرگسال در صدد نفوذ و گسترش آیین خود است. راه اندازی بیش از 40 هزار سایت، (69) بیش از 300 شبکه ماهواره‌ای (70) و در اختیار داشتن دو ماهواره عرب‌ست و نایل‌ست گواه این موضوع است. دولت عربستان کوشیده است همزمان با گسترش قدرت اقتصادی خود قدر رسانه‌ای خود را نیز تقویت کند و به همین منظور رسانه‌های مختلف منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای تأسیس کرده است که عمدتاً به تبلیغ وهابیت در سایر کشورها اقدام کرده‌اند.

مرکز پخش خاورمیانه (ام. بی. سی.) (71)

مرکز پخش خاورمیانه یک شرکت رسانه ای متعلق به بخش خصوصی و مستقل ماهواره‌ای عربستان سعودی است. ام. بی. سی. در تابستان 1919 به همت ولید بن ابراهیم، برادر همسر سوم ملک فهد، نخستین شبکه تلویزیونی خود را در لندن تأسیس کرد. خاندان پادشاهی سعودی، ام. بی. سی. را به طور مستقیم اداره می‌کند. در حال حاضر مقر اصلی ام. بی. سی. در جده است، اما شبکه‌ها در مدیاسیتی دوبی پخش می‌شوند. این شرکت چندین شبکه رادیویی و تلویزیونی دارد که از طریق ماهواره‌های عرب‌ست و نایل‌ست قابل دریافت است. این شبکه‌ها عبارت‌اند از: ام. بی. سی. 1، ام. بی. سی. 2، ام. بی. سی. 3، ام. بی. سی. 4، ام. بی. سی. اکشن، ام. بی. سی. مکس، ام. بی. سی. درام، و ام. بی. سی. مصر که هر کدام اختصاص به برنامه‌های خاصی دارد. همچنین شبکه دیگری به نام ام. بی. سی. پرشیا دارد که مختص ایرانیان است. این شبکه فیلم‌های سایر شبکه‌های ام. بی. سی. را با زیرنویسی فارسی پخش می‌کند. هجمه رسانه‌ای علیه گفتمان غیروهابی، به ویژه گفتمان شیعی ایرانی و تبلیغ وهابیت از مهم‌ترین دستور کارهای این غول رسانه‌ای است. در پی موفقیت بخش‌های خبری، مدیران آن به این فکر افتادند که برای اعمال نفوذ بیشتر یک شبکه مستقل خبری تأسیس کنند. از این رو در 2003، تلویزیون 24 ساعته العربیه تأسیس شد.

العربیه:

این شبکه در 3 مارس 2003 همزمان با ورود نیروهای نظامی آمریکا به عراق و چند روز قبل از سقوط بغداد تأسیس شد. سرمایه‌گذاران اصلی العربیه مرکز پخش خاورمیانه، گروه حریری لبنان، عربستان سعودی، کویت و دیگر کشورهای اطراف خلیج فارس هستند که برای پایه‌گذاری العربیه 300 میلیون دلار هزینه کردند. پایگاه اینترنتی العربیه، بخش فارسی زبان این شبکه را راه‌اندازی کرد. تلویزیون العربیه یکی از خروجی‌های رسانه‌ای گروه ام. بی. سی. است که زیر نظر برخی از محافل سعودی- وهابی فعالیت می‌کند. طیف تندروی شاهزادگان سعودی، العربیه را پشتیبانی سیاسی و حمایت مالی می‌کند و خط مشی این رسانه با نگاه طیفی از شاهزادگان ریاض انطباق دارد که ترویج ایدئولوژی سلفی‌گری تکفیری و وهابی‌گری را در جهان اسلام دنبال می‌کنند. العربیه، احیای تفکرات پان عربیسم، شبهه افکنی در خصوص هلال شیعی، و بزرگ‌نمایی منازعات درون دینی را با توجه خاصی منعکس می‌کند. از دیگر شبکه‌های تلویزیونی منطقه‌ای و بین‌المللی که مستقیم یا با کمک غرب راه اندازی شده و تحت نفوذ عربستان است می‌توان به موارد زیر اشاره کرد.

تلویزیون کلمه: (72)

یک کانال تلویزیونی اسلامی فارسی زبان در عربستان سعودی است.

کانال صحرا: (73)

یک شبکه تلویزیونی ماهواره‌ای است که ویژه پخش برنامه‌های مذهبی و فرهنگی است. دفتر مرکزی آن در ریاضی، (عربستان سعودی) واقع شده است.

شبکه تلویزیونی هدی: (74)

ایستگاه تلویزیونی اسلامی در مصر و عربستان سعودی است.

شبکه تلویزیونی اقرا: (75)

یک کانال تلویزیونی ماهواره‌ای است که برنامه‌های اسلامی و در حوزه خانواده تولید می‌کند. برنامه‌های این شبکه به صورت زنده و به زبان‌های انگلیسی و عربی در کشورهای اروپایی، آفریقایی، آمریکا و استرالیا پخش می‌شود.

شبکه تلویزیونی الحره: (76)

شبکه‌ای ماهواره‌ای است که به زبان عربی برای خاورمیانه برنامه تولید می‌کند و با حمایت مالی دولت ایالات متحده است. دفتر مرکزی این کشور در اسپرینگ فیلد، ویرجینیا (USA) واقع شده است. این شبکه پس از تأسیس رادیو صدای آمریکا در 1942 جزء پروژه‌های عظیم و پرهزینه رسانه‌ای تلقی می‌شود و نخستین شبکه‌ای است که به زبان عربی از سوی آمریکا برای 22 کشور خاورمیانه و آفریقای شمالی (شمال آفریقا) برنامه پخش می‌کند.

روزنامه الحیات:

در 28 ژانویه 1946 در بیروت تأسیس شد و به سرعت به یکی از مشهورترین نشریات جهان عرب تبدیل شد. روزنامه فرامنطقه‌ای الحیات در لندن منتشر می‌شود از جمله نشریات متعلق به کشور عربستان سعودی است. الحیات به عنوان یک روزنامه عرب زبان در لندن چاپ و در سطح جهان به صورت روزنامه صبح توزیع می‌شود. این روزنامه هم زمان به لندن در ریاض، فرانکفورت، قاهره، بحرین، بیروت و نیویورک نیز منتشر می‌شود. این روزنامه چند دفتر بین‌المللی و نیز خبرنگارانی مستقر در مناطق مختلف جهان دارد. مهم‌ترین دفاتر الحیات در بیروت، قاهره، ریاض، منامه، پاریس، واشینگتن، مسکو، جده و دمشق قرار دارد.

الشرق الاوسط:

الشرق الاوسط نام یکی از روزنامه‌های بین‌المللی عربستان است. دفاتر اصلی این روزنامه در لندن و جده قرار دارد و از 1978 منتشر می‌شود. روزنامه الشرق الاوسط می‌توان دومین روزنامه فرامنطقه‌ای عرب دانست که همچون الحیات به طور همزمان در لندن چند پایتخت عربی منتشر می‌شود. نویسندگان الشرق الاوسط در برخورد با حوادث تروریستی ریاض، مسئله اصلاحات در سعودی و غیره کاملاً محافظه کارند و بیشتر همان سیاست جاری عربستان را در قبال گروه‌های مخالف تشریح می‌کنند. (77) روزنامه الشرق الاوسط با سرمایه گذار: مستقیم سعودی‌ها منتشر می‌شود و مسئولیت چاپ و توزیع آن را شرکت سعودی «پژوهش بازاریابی ها» به مدیر کلی «عزام بن محمد الدخیل» بر عهده دارد. این روزنامه علاوه بر اخبار گزارش‌ها صفحات ویژه‌ای برای ادبیات، دین و فرهنگ دارد که در کنار صفحات اقتصادی اجتماعی قرار می‌گیرند. الشرق الاوسط مانند الحیات هفته‌نامه‌ای مهم و تأثیرگذار به نام «المجله» منتشر می‌کند.

نتیجه

دولت مردان و اندیشه‌ورزان پیرو مشرب وهابیت در عربستان سعودی به منظور صیانت از پادشاهی و سلطه خود بر این کشور و اشاعه مبانی فکری خود با استفاده از نوعی الگوی رفتاری متفاوت در دو حوزه سیاست و فرهنگ توانسته‌اند زمینه استمرار حکومت سلطنتی و غیردموکراتیک خود در عرصه داخلی و بین‌المللی را فراهم کنند. می‌توان گفت عربستان به واسطه تأثیرگذاری‌اش در بازار انرژی جهان- که تأمین کننده 10 درصد انرژی جهان است- و به واسطه وجود مکه و مدینه در سرزمین عربستان و با بهره‌گیری از مؤسسات، مراکز آموزشی، پژوهشی، رسانه‌ای و خدماتی، کشورهای غربی و ملت‌های اسلامی را در خدمت خود گرفته است.
عربستان سعودی با استفاده از ظرفیت مالی گسترده‌ای که در اختیار دارد، در گام اولیه، به تبلیغ و ترویج گسترده وهابیت اقدام کرده است، به طوری که گستره این تبلیغ تمامی کشورهای اسلامی و غیراسلامی را در برگرفته است. اما دامنه نفوذ عربستان و به طور مشخص آیین وهابیت به سردمداری آل شیخ در کشورهای اسلامی فقیر شمال آفریقا، جمهوری‌های منفک شده از روسیه و کشورهای عربی منطقه و پاکستان و افغانستان بیشتر از سایر نقاط دیگر بوده است. دامنه این نفوذ تقریباً تمامی عرصه جامعه، اعم از عموم مردم، دانشجویان، نخبگان و دولت‌مردان را در بر گرفته، به نحوی که با حمایت‌های مالی، ساخت مسجد، مدرسه‌های طلاب و دانشجویان علوم دینی، درمانگاه، اعزام گروه‌های تبلیغی و ترویجی عموم مردم، با جذب جوانان و نخبگان در قالب بورسیه تحصیلی و جذب استاد در دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزشی داخلی و بین‌المللی و با حمایت‌های مالی تحت عنوان کمک‌های بشردوستانه در قالب وام‌های بلاعوض یا طولانی مدت بانک جهانی یا بانک اسلامی و غیره، دولت مردان این کشورها را تحت نفوذ و سیطره دولت عربستان و آیین وهابیت قرار داده است. این گام از فعالیت، که در قالب دیپلماسی عمومی یا سایر اقدامات فرهنگی و با حمایت بخشهای مالی و اقتصادی عربستان صورت گرفته، زمینه گسترش و نفوذ آیین وهابیت در گستره وسیعی از جهان اسلام را فراهم کرده است.
با گسترش آیین وهابیت و با تکیه بر مبانی فقهی و اعتقادی وهابیت، که قائل به ساده‌سازی و ظاهرگرایی در اسلام است، زمینه اعمال خشونت در قالب تکفیر فرق اسلامی و غیرمسلمانان و صدور فتاوای شاذ در جهت تامین خواسته‌های عالمان یا رهبران گروه‌های افراطی فراهم شده است.
اگر سه مقوله ایدئولوژی، حمایت مادی و مالی و جذابیت‌های جنسی را از عوامل اساسی در تشکیل و جذب نیرو در گروه‌های افراطی و تکفیری بدانیم، آیین وهابیت ظرفیت توجیه این امور برای اعضای این گروه‌ها را داشته و دارد.
در حوزه ایدئولوژی، آیین وهابیت با تکفیر سایر فرق اسلامی و غیرمسلمان و همچنین مفتوح بودن باب اجتهاد در صدور فتاوای مصلحت‌گرایانه، زمینه اعمال خشونت کنترل ناپذیر را در اختیار این افراد قرار می‌دهد. از طرف دیگر، همین آیین زمینه توقیف اموال کسانی را که در جنگ‌ها شکست خورده‌اند یا پرداخت جزیه بر غیرمسلمان را برای حاکم، مشروع تلقی کرده، از این طریق زمینه دستیابی به منابع مالی ممکن را فراهم می‌آورد. همچنین در خصوص موضوعات جنسی نیز با صدور فتاوای خاص، مانند جهاد نکاح و غیره، زمینه دست‌اندازی بر ناموس مسلمانان و غیرمسلمانان را فراهم می‌آورد.
بنابراین، عربستان سعودی با پاشیدن بذر وهابیت در کشورهای اسلامی و غیر اسلامی ظرفیت ایجاد و رشد گروه‌های تکفیری را فراهم کرده است. از طرف دیگر، در قالب آیین وهابیت تمامی شرایط لازم برای جذابیت عضویت در این گروه‌های تکفیری را تسهیل کرده است. بنابراین، گزاف نیست اگر به عنوان سخن پایانی ادعا کنیم که عربستان سعودی در مقایسه با سایر کشورهای حامی گروه‌های تکفیری نقش اساسی و انکارناپذیری داشته، زمینه ایجاد و تشکیل این گروه‌ها را در موقعیت‌های مختلف برای عربستان به منظور تحقق اهدافش فراهم کرده است. لذا عربستان سعودی را می‌توان خاستگاه اصلی جریان‌های تکفیری دانست.

پی‌نوشت‌ها:

1- عضو هیات علمی دانشگاه ادیان و مذاهب اسلامی، قم.
2- پژوهشگر جامعه شناسی ادیان.
3- نک: رجوع کنید به: تاریخ طبری (ابوالقاسم پاینده) ، ج3، ص 250-252؛ ابن اعثم کوفی، کتاب الفتوح، ج 1، ص 15-16؛ عبدالرحمان ابی بکر سیوطی، تاریخ الخلفاء، ص 69-71.
4- نک: رجوع کنید به رسول جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام: تاریخ خلفاء.
5- نک: عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، ص 73.
6- محمود عبدالرحمان عبدالمنعم ، ذیل «تکفیر»؛ الموسوعة الفقهیّة، ج 13، ص 227.
7- مفهوم‌شناسی تکفیر در گفت وگوی شفقنا با رحیم نوبهار،
http://www.shafaqna.com/persian/elected/item/64346
8- اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح تاج اللغه و الصحاح العربیه، ماده سلف، ج 4، ص 1376.
9- سعید رمضان البوطی، السلفیه مرحله زمینه مبارکه لا مذهب اسلامی، ص 9.
10- انّ النبی قال: خیر الناس قرنی، ثم الذین یلونهم، ثم یجینی قوم تسبق شهادة احد هم یمینه و یمینه شهادته؛ محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح بخاری، ج 5، ص 3.
11- محمدجواد مشکور، تاریخ شیعه و فرقه‌های اسلام تا قرن چهارم، ص 76.
12- مهدی فرمانیان، فرق و مذاهب کلامی اهل سنت، ص 21.
13- سید مهدی علیزاده موسوی، سلفی گری و وهابیت؛ تبارشناسی.
14- محمدجواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ص 457-461.
15- علاء الدین حسین رحال، معالم و ضوابط الاجتهاد عند شیخ الاسلام ابن تیمیة.
16- عمرو بن عبد المنعم سلیم، المنهج السلفی عند الشیخ ناصر الدین الألبانی.
17- محمد ابراهیم جناتی، منابع اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامی.
18- محمد بن اسماعیل بن صلاح صنعانی، تطهیر الاعتقاد عن ادران الالحاد- عربی و غیر عربی، ص 19.
19- ابن تیمیه، العقیدة الحمویة، ص 451.
20- محمد بن عبد اللطیف، الهدیه السنیة.
21- حاکم نیشابوری، مستدرک الصحیحین، ج 2، ص 540.
22- محمد بن ابی یعلی، طبقات الحنابله، ج 2، ص 298؛ ایوالفضل التمیمی، اعتقاد الإمام ابن حنبل، ص 298؛ ابوعبدالله محمد مصطفی، العقیده احمد بن حنبل، ص 110؛ السید حسن بن علی السقاف، تهنئة الصدیق المحبوب، ص 39.
23- محمد بن احمد قرطبی، تفسیر قرطبی، ج 4، ص 14.
24- ابن حامد غزالی، احیاء علوم الدین، ج 4، ص 253؛ سید علی حسینی میلانی، در اسات فی منهاج السنة لمعروفة ابن تیمیه، ص 145، به نقل از: ابن تیمیه، الرسالة التدمریة، ص 92.
25- انما ادعوکمالی التوحید و ترک الشرک بالله.
26- حسن بن فرحان مالکی، مبلغ، نه پیامبر: قرائتی انتقادی بر مسلک شیخ محمد بن عبدالوهاب.
27- ابوالفضل تمیمی، اعتقاد الامام ابن حنبل، ص 10.
28- علی بن اسماعیل اشعری، مقالات الاسلامیین، ج 1، ص 1.
29- ابن تیمیه، بیان تلبیس الجهمیه، ج 1، ص 365.
30- همان.
31- همان.
32- همو، درء التعارض، ج 1، ص 54.
33- همان، ص 322.
34- یوسف قرضاوی، فتاوای فقهی معاصر، ج 1.
35- ذهبی، میزان الاعتدال، ج 2، ص 459؛ جمال الدین یوسف مزی، تهذیب الکمال، ج 4، ص 6؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج 6، ج 6، ص 33.
36- مالک بن انس، المدونة الکبری، ج 1، ص 90.
37- ابن عابدین، ردّ المختار، ج 2، ص 263؛ أحمد بن محمد قسطلانی، المواهب اللدنیة بالمنح المحمدیة، ج 3، ص 405.
38- ابن تیمیه، منهاج السنة، ج 1، ص 1.
39- عبدالرحمن جزیری، الفقه علی مذاهب الاربعه، ج 1، ص 75.
40- ابن تیمیه، جامع الرسائل، ج 1، ص 28.
41- عبدالرحمن بن حسن آل شیخ، فتح المجید، ص 68.
42- اللجنة الدائمة للبحوث العلمیة والافتاء، رقم فتوى 7210.
43- مسلم بن حجاج قشیری نیشابوری، صحیح مسلم، ج 3، ص 61.
44- حسین احمد الخشن، اسلام و خشونت (نگاهی نو به پدیده تکفیر) .
45- Hillary Rodham Clinton, Hard Choices.
46- Strategy of constructive chaos.
47- Fail State.
48- عبدالله مرادی، «آمریکا، ژئوپلتیک سایکس- پیکو و تجزیه خاورمیانه»، در:
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930418001331.
49- www.thereligionofpeace.com.
50- www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930702001703#sthash.My7JAvE3.dpuf.
51- مصطفی مطهری، «مقاصد و اهداف حامیان منطقه ای و فرامنطقه ای داعش»، در: http://tadbir24.ir/fa/neWS.
52- http://iranianpars.blogfa.com/post-1107.aspx.
53- Oschsenwald, aharon, layish,ulama and politics in Saudi Arabia, 1984, p. 273.
54- Al-Rashid, 2002: 18-19.
55- Al-Rashid, 2002:21-22.
56- Combating the threat.
57- فرهاد عطایی و محمد منصوری مقدم، «تبارشناسی سیاست خارجی عربستان سعودی: راهبردی واقع‌گرایانه بر بستری هویتی) ، فصلنامه روابط خارجی، س 5، ش 1، 1392.
58- همان.
59- شیرین هانتر، برخورد تمدن: آینده اسلام و غرب‌ها یا همزیستی مسالمت آمیز، ص 250-251.
60- جلال درخشه و مصطفی غفاری، «دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران در جهان اسلام؛ فرصت‌ها، اقدامات، اولویت‌ها و دستاوردها»، فرهنگ ارتباطات، ش 48، 1390.
61- همان.
62- خبرگزاری دانشجویان ایران، 1391.
63- مریم شیرین جانی، بررسی شیوه‌های تبلیغی وهابیت، پایان‌نامه کارشناسی ارشد دانشگاه ادیان، 1390.
64- http://www.themwl.org.
65- هیئة الإغاثة الإسلامیة العالمیة.
66- مریم شیرین جانی، شیوه‌های تبلیغی وهابیت، پایان‌نامه کارشناسی ارشد دانشگاه ادیان، 1390.
67- الندوه العالمیه لالشباب الاسلامی.
68- حسین پوراحمدی، قدرت نرم و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران.
69- سید محمد حسینی قزوینی، «وهابیت؛ فرقه‌ای ویرانگر و آدمکش»، فرهنگ پویا، ش 7، اسفند 1391.
70- همو، بررسی شیوه‌های تبلیغی وهابیت علیه شیعه، فایل صوتی، مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله فرجه الشریف) ، 1389.
71- Middle East Broadcasting Center (MBC) .
72- Kalemeh TV.
73- لقناه الصحراء.
74- Huda TV.
75- Iqraa TV.
76- Alhurra TV.
77- الشرق الاوسط پرتیراژترین روزنامه جهان عرب، عسگری، 1384، روزنامه شرق.

منابع تحقیق :
1. سبحانی تبریزی، جعفر، وهابیت مبانی فکری و کارنامه عملی، مؤسسه امام صادق (علیه السلام) ، قم، 1388 ش.
2. سبحانی تبریزی، جعفر، فرهنگ عقائد و مذاهب اسلامی، توحید، قم، 1378 ش.
3. حسن بن فرحان مالکی، انتقادی بر مسلک شیخ محمد بن عبدالوهاب، ترجمه: سید یوسف مرتضوی، امیر جوان آراسته، قم، 1387ش.
4. جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح تاج اللغه والصحاح العربیه، تحقیق: احمد بن عبدالغفور عطار، 1376 ش.
5. مشکور، محمد جواد، تاریخ شیعه و فرقه‌های اسلام، اشراقی، تهران، 1379 ش.
6. فرمانیان، مهدی، فرق و مذاهب کلامی اهل سنت، آثار نفیس، قم، 1391 ش.
7. موسوی، سیدمهدی علیزاده سلفیگری و وهابیت، جلد یکم، تبارشناسی، چاپ دوم، الهادی، قم، 1389 ش.
8. مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد مقدس، 1372ش.
9. رحال، علاءالدین حسین، معالم و ضوابط الإجتهاد عند شیخ الإسلام ابن تیمیة، دار النفائس، اردن، 1422 ق.
10- عمرو بن عبدالمنعم سلیم، المنهج السلفی عند الشیخ ناصرالدین الألبانی، دارالضیاء، چاپ اول، ریاض، 1425 ق.
11. جناتی، محمد ابراهیم، منابع اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامی، چاپ اول، انتشارات کیهان، تهران، 1370ش.
12. صنعانی، محمد بن اسماعیل بن صلاح، تطهیر الاعتقاد عن ادران الالحاد-عربی و غیر عربی، مطبع فاروقی، 1293 ق [بی‌جا].
13. الخشن، حسین احمد، اسلام و خشونت (نگاهی نو به پدیده تکفیر) ، ترجمه: موسی دانش، بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، 1390.
14. عطایی، فرهاد و همکار، تبار شناسی سیاست خارجی عربستان سعودی، 1391 ش [بی‌نا، بی‌جا].
15. شیرین جانی، مریم، بررسی شیوه‌های تبلیغی وهابیت، پایان‌نامه کارشناسی ارشد دانشگاه ادیان، 1390ش.
16. رجبی، حسین، بررسی فتوای تکفیر در نگاه مذاهب اسلامی نشر مشعر، تهران، 1389 ش.
17. صفاتاج، مجید، تکفیر، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1380ش.
18- سبحانی، جعفر، «تکفیر و تروریسم»، در: درس‌هایی از مکتب اسلام، ش 10، سال 46، 1358 ش.
19. نظام‌الدینی، سید حسین، مبانی کلامی سلفیان تکفیری، پایان‌نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، 1389 ش.
20. رفیع، حسین و نیکروش، ملیحه، «دیپلماسی عمومی و قدرت نرم با تاکید بر قدرت نرم ایران در عراق، در پژوهشنامه روابط بین‌الملل، 1392 ش.
21. پوراحمدی، حسین، قدرت نرم و سیاست خارجی اسلامی، ایران، قم، انتشارات بوستان کتاب، 1389ش.
22. عطائی، فرهاد و منصوری مقدم، محمد، «تبارشناسی سیاست خارجی عربستان سعود: راهبردی واقع گرایانه بر بستری هویتی، در: فصلنامه روابط خارجی، سال پنجم، شماره اول، بهار 1392 ش.
23. هانتر، شیرین، آینده اسلام و غرب: برخورد تمدن‌ها یا همزیستی مسالمت آمیز، ترجمه: همایون مجد، نشر و پژوهش فرزان روز، تهران [بی‌تا].
24- Al-Rasheed, Madawi. 2002. A History of Saudi Arabia. London: Cambridge University Press.
25. Vassiliev, Alexei. 1998. The History of Saudi Arabia. London: Sagi Books.
26. Niblock,Tim. 2006. Saudi Arabia: power, legitimacy and survival. London: New York: Rutledge.
منبع مقاله :
به کوشش مهدی فرمانیان؛ (1393) ، مجموعه مقالات کنگره جهانی «جریان‌های افراطی و تکفیری از دیدگاه علمای اسلام»، قم: دارالإعلام لمدرسة اهل بیت (علیهم السلام) ، چاپ اول.

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط