انواع تهدیدها

دشمن امنیت، تهدیدی است. هرجا که تهدید به‌وجود می‌آید، امنیت نیز دچار چالش می‌شود. در این مقاله قصد داریم شما را با انواع تهدید‌ها و چالش‌هایی که امنیت ملی را به خطر می‌اندازند، آشنا کنیم.
چهارشنبه، 10 مرداد 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
انواع تهدیدها
پیامد تهدید نرم، دگرگونی هویت در عرصه‌های مختلف است
 
چکیده
دشمن امنیت، تهدیدی است. هرجا که تهدید به‌وجود می‌آید، امنیت نیز دچار چالش می‌شود. در این مقاله قصد داریم شما را با انواع تهدید‌ها و چالش‌هایی که امنیت ملی را به خطر می‌اندازند، آشنا کنیم. این تهدیدها در قالب‌های متفاوتی گنجانده می‌شوند و تعاریف مختلفی دارند که ما به اختصار هر کدام را توضیح می‌دهیم.

تعداد کلمات 2858/ تخمین زمان مطالعه 14 دقیقه
انواع تهدیدها
تهدیدات به لحاظ جنس، به دو دسته‌ی کلی مادی و معنوی تقسیم شده است. منابع تهدید مادی، منابع قابل‌درک در سطح جهان ماده است و مرجع تهدید معنوی، منافع و اصول مرتبط با حیاط طیبه را تشکیل می‌دهد. تهدید عینی، تهدیدی است که با استفاده از ابزار و منابع قابل‌مشاهده اعمال می‌شود؛ به همین دلیل، از وصف عینی استفاده می‌شود. کاربرد توان نظامی ‌و فشار اقتصادی علیه یک نظام‌سیاسی که حجم، تعداد، توان تخریبی، وسعت و دامنه آن قابل‌براورد و محاسبه است، از مصادیق تهدید عینی است. در تهدید ذهنی تحلیل‌گران، به آثار و نتایج ذهنی تهدیدات توجه دارند. این بعد از تهدید، مترادفِ عملیات روانی مورد توجه قرار می‌گیرد. (افتخاری، ۱۳۸۵، صص ۲۳۱-۲۲۱)
سایر گونه‌های مختلف تهدیدات و طبقه‌بندی‌های انجام شده، در جدول ۱-۱ معرفی شده است:
شاخص‌های طبقه‌بندی تهدیدات گونه‌های مختلف تهدید
تهدید براساس منبع و محل وقوع تهدید
  1. تهدیدات خارجی
  2. تهدیدات داخلی
تهدید براساس بعد و موضوع تهدید
 
  1. تهدیدات سیاسی
  2. تهدیدات فرهنگی
  3. تهدیدات نظامی
  4. تهدیدات اقتصادی
  5. تهدیدات زیست‌محیطی
  6. تهدیدات فن‌آورانه
تهدید براساس شدت
 
  1. منازعات کم‌شدت
  2. منازعات کم‌شدت
  3. منازعات کم عیار
تهدید ازنظر به‌کارگیری سلاح
  1. جنگ گرم
  2. جنگ سرد
تهدید از حیث علنی یا مخفی بودن منازعه
  1. تهدید آشکار
  2. تهدید نیمه پنهان
  3. تهدید پنهان
تهدید براساس دامنه، جغرافیا و سطح
  1. تهدیدات فردی
  2. تهدیدات گروهی
  3. تهدیدات محلی
  4. تهدیدات ملی
  5. تهدید منطقه‌ای
  6. تهدید بین‌المللی
  7. تهدید جهانی
تهدید براساس روش اعمال و پیامد
  1. تهدید سخت
  2. تهدید نیمه‌سخت
  3. تهدید نرم
تهدید براساس تقارن
 
تهدید براساس میزان پیچیدگی
  1. تهدیدات بسیط
  2. تهدیدات مرکب
تهدید براساس جنس
 
  1. تهدیدات عینی و ذهنی
  2. تهدیدات امنیتی و عمومی
  3. تهدیدات مادی و معنوی
جدول گونه‌شناسی تهدیدات

تهدید سخت

«تهدید سخت» عبارت است از اعمال قدرت نظامی ‌برای تحمیل اراده و تأمین منافع. در این نوع تهدید، هدف اشغال سرزمین است. تهدید سخت متکی به روش‌های فیزیکی، عینی و سخت‌افزارانه است. رفتار خشونت‌آمیز، براندازی آشکار، حذف دفعی، اشغال، تجزیه و الحاق سرزمین، ویژگی این تهدیدات است. ظهور و پیشینه‌ی تاریخی این تهدیدات مربوط به دوره‌ی استعمار کهن بوده که نظام‌های سلطه با استفاده از لشکرکشی، کشتار، تصرف سرزمین و الحاق آن (ایجاد مستملکات و مستعمرات) اراده‌ی خود را تحمیل و منافع خود را تأمین نموده است.


تهدید نرم

«تهدید نرم» عبارت است از اعمال قدرت‌نرم از طریق تأثیر‌گذاری بر باورها، ارزش‌های بنیادین یک کشور و اراده برای تحمیل اراده و تأمین منافع. در این نوع تهدید، هدف دگرگونی هویت فرهنگی و تخریب مدل سیاسی در ذهن است. تهدیدات نرم متکی به روش‌های نرم‌افزارانه و به لحاظ ماهیت انتزاعی، نامحسوس و تدریجی است. همچنین این نوع تهدیدات، عرصه‌های مختلف اجتماعی را دربرمی‌گیرد. ظهور این تهدیدات مربوط به دوره‌ی استعمار فرانو یا جهانی‌سازی فرهنگ است. پیامد تهدید نرم، دگرگونی هویت و الگوهای مورد قبول یک نظام‌سیاسی در عرصه‌های مختلف است. تهدید نرم، مجموعه اقدامات برنامه‌ریزی شده است که موجبات تغییر باورها و ارزش‌های بنیادین، دگرگونی هویت‌ملی، تخریب مدل‌سیاسی موجود و در نهایت، نافرمانی مدنی را فراهم می‌سازد. (نائینی، ۱۳۸۷)


سیر تکوین تهدیدات سه‌گانه

شناخت تهدیدات سخت، نیمه‌سخت و نرم، عرصه‌ها و مصادیق آن، نیازمند بررسی سیر تکوین تاریخی تهدیدات و یا به عبارت دیگر، بررسی شیوه‌های سلطه و تحمیل اراده دارد. برای اعمال اراده و تأمین منافع و اهداف حیاتی نظام ‌سلطه بر جهان، سه مقطع تاریخی را می‌توان برشماری نمود:
استعمار کهن (دوره‌ی تهدیدات سخت)، استعمار نو (دوره‌ی تهدیدات نیمه‌سخت) و استعمار فرانو (دوره‌ی تهدیدات نرم). در هریک از دوره‌ها ویژگی‌ها، اهداف و ابزارها و روش‌ها متفاوتی برای اعمال سلطه وجود دارد.
گروهی از محققان با مطالعه‌ی سیر تطور و تکوین تاریخی انواع تهدیدها، معتقدند شناخت تهدید، عرصه‌ها و مصادیق آن، نیازمند بررسی سیر تکوین تاریخی سلطه است. ازنظر آنان، برای اعمال اراده و تأمین منافع و اهداف حیاتی نظام‌های سلطه بر جهان، سه مقطع تاریخی استعمار کهن (دوره‌ی تهدیدات سخت)، استعمار نو (دوره‌ی تهدیدات نیمه‌سخت) و استعمار فرانو (دوره‌ی تهدیدات نرم) را می‌توان برشمرد. در هر دوره متناسب با اهداف و منافع نظام‌سلطه، شرایط، مصادیق، ابزار و شیوه‌های متفاوتی جهت اعمال اراده و تأمین منافع به‌کار رفته است.


1. دوره‌ی استعمار کهن؛ تهدید سخت

دوره‌ی استعمار کهن را می‌توان به عنوان دوران «جهانی‌سازی به شیوه‌ی کشورگشایی» یا دوره‌ی «ظهور تهدید سخت» نام برد. نظام‌ سلطه از طریق لشکرکشی نظامی ‌و استقرار حاکمان تابع امپراطوری‌ها اهداف و منابع خود را تأمین و اراده‌ی خویش را در این دوره تحمیل نموده‌اند. در این دوره با عبور از مرزهای جغرافیایی و اشغال سرزمین‌ها، نظام‌های سلطه‌گر بر تحولات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی تأثیر گذاشته‌اند و در مواقعی با وجود پیامدهای ویران‌گر جنگ‌ها، تأثیرات تمدنی هم برجا گذاشته‌اند. این دوره تا قبل از رنسانس، در غرب ظهور و بروز برجسته داشته، لکن تا نیمه‌ی قرن بیست میلادی ادامه داشته است. مشخصه‌ی اصلی این دوره، استفاده از زور و قدرت نظامی، لشکرکشی و تصرف سرزمین‌ها برای تحمیل اراده‌ی سیاسی است.
شیوه‌ی لشکرکشی و تصرف ارضی که از اوایل قرن شانزدهم تا نیمه‌ی دوم قرن بیستم میلادی، رایج‌ترین شیوه‌ی سلطه و امنیت‌سازی بوده، مصادیق و نمونه‌های تاریخی بسیاری دارد. استعمارگران اروپایی در قرن شانزدهم با تسلط بر آبراه‌های دریایی و خطوط تجاری و تصرف ارضی سرزمین‌های دیگرف اقدام به مستعمره‌سازی نمودند. آنان پس از تصرف هر سرزمینی آن را ملک خصوصی پادشاه یا ملکه‌ی خود قلمداد نموده و ساکنان بومی‌را به پرداخت انواع مالیات، از جمله مالیات مربوط به حق سکونت محکوم می‌کردند. گروهی از محققان با مطالعه‌ی سیر تطور و تکوین تاریخی انواع تهدیدها، معتقدند شناخت تهدید، عرصه‌ها و مصادیق آن، نیازمند بررسی سیر تکوین تاریخی سلطه است. ازنظر آنان، برای اعمال اراده و تأمین منافع و اهداف حیاتی نظام‌های سلطه بر جهان، سه مقطع تاریخی استعمار کهن (دوره‌ی تهدیدات سخت)، استعمار نو (دوره‌ی تهدیدات نیمه‌سخت) و استعمار فرانو (دوره‌ی تهدیدات نرم) را می‌توان برشمرد. در هر دوره متناسب با اهداف و منافع نظام‌سلطه، شرایط، مصادیق، ابزار و شیوه‌های متفاوتی جهت اعمال اراده و تأمین منافع به‌کار رفته است.اروپاییان با سازماندهی بومیان، به نام خدمت به امپراطوری، از آنان برای سرکوب مخالفان خود در دیگر مستعمرات بهره می‌گرفتند. انگلیسی‌ها در مصر با سازماندهی گروه‌های نظامی‌مختلف و عمدتاً هندی اهداف خود را تحمیل می‌کردند. حکومت فرانسه در سوریه از سربازان زنگباری و حتی‌ سربازان عرب زبان که از مستعمرات خود در شمال آفریقا و از جمله مغرب جمع‌آوری کرده بودند، بهره می‌گرفت. حمله‌ی اسکندر و مقدونیان به ایران، هند، مصر، آسیای میانه و تصرف این مناطق (۳۳۴ قبل از میلاد تا قرن دوم میلادی)، تهاجم مغولان به چین، ایران، روسیه، شام و... تسلط طولانی مدت در این مناطق (۷۰۰-۶۱۳ ه ق)، حمله‌ی تیمور گورکانی به ایران، آسیای میانه، بین‌النهرین، هند و آناتولی (قرن نهم هجری قمری) تهاجمات عثمانی‌ها به اروپا، آفریقا و تصرف و اعمال حاکمیت بر بخش‌هایی از این دو قاره (قرون چهارده و پانزده میلادی) و یورش‌های قدرت‌های اروپایی به آمریکا، آفریقا، آسیا، اقیانوسیه و تسلط بر سرزمین‌های این قاره‌ها و اعمال سلطه‌ی سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بر این مناطق اشاره کرد. جهان‌گشایی ناپلئون در اوایل قرن نوزدهم و فتوحات هیتلر در جنگ جهانی دوم (۱۹۳۹ تا ۱۹۴۴) که نمونه‌هایی از کشورگشایی و توسعه‌ی اراضی با بهره‌گیری از قدرت سخت است.
در این دوره، دیدگاه کلاسیک «ژئوپُلتیک» مربوط به دوره‌ی تصرف و تسلط بر سرزمین‌ها و فضاهای جغرافیایی، حاکم است. این رویکرد بر این باور است که هرچه اقتدار و نفوذ در یک فضای جغرافیایی بیش‌تر باشد، از منابع قدرت بیش‌تری در محیط جهانی برخوردار خواهد بود. در‌واقع، برای کسب اقتدار و سلطه‌ی جهانی در دوره‌ی استعمار کهن، تصرف سرزمین‌ها و یا نفوذ در بخش‌هایی از کره‌زمین، یک ضرورت تلقی می‌شود و کاربرد نیروی نظامی و تاثیر آن برای کنترل و تصرف سرزمین و فضاهای جغرافیایی امری اجتناب‌ناپذیر تلقی می‌شود؛ بنابراین هدف در این دوره، جغرافیا و سرزمین (عوامل ثابت ژئوپلتیک) است و عامل ژئوپلتیکی عامل رقابت، گسترش حوزه‌ی نفوذ، کنترل مناطق حیاتی و استراتژیک و در نهایت، اعمال اراده‌ی سیاسی تلقی می‌شود. هم‌چنین در این دوره علاوه بر توجه به ارزشمندی سیاسی سرزمین‌ها، منابع اقتصادی مورد توجه بوده است. راتزل به عنوان نظریه‌پرداز دوران ژئوپلتیک کلاسیک می‌گوید که برای ایجاد قدرت باید بر تأمین انرژی رشد تأکید کرد. انرژی رشد از دیدگاه او، فضای جغرافیایی و منابع اقتصادی است. او می‌گوید که دولت قوی باید علاوه بر تصرف سرزمین، مناطق و مکان‌هایی که ارزش سیاسی و استراتژیک دارند، باید مناطقی که از منابع اقتصادی لازم برخوردار است را نیز درنظر بگیرد. ساختار اقتصادی مستعمرات تا قبل از هجوم و لشکرکشی امپراطورها و حضور قدرت‌های استعماری در دوران استعمار کهن متناسب با شرایط محیطی شکل گرفته و داد‌و‌ستد میان ملل مختلف بر اساس یک نظم طبیعی و عادلانه بود. کشورهای سلطه‌گر در اولین اقدام، با لشکرکشی‌های خود، ثروتها و ذخایر قیمتی را که پشتوانه‌ی اقتصادی جوامع مستعمراتی بود، غارت کردند. غارت این سرمایه‌های بالفعل از سراسر دنیا و انباشته شدن آن‌ها در خزاین پادشاهان و بانک‌های خصوصی، یکی از عوامل تفوق مالی اروپاییان در قرن شانزدهم برای تصرف سایر سرزمین‌های و کشورهای جهان بود.

 

بیشتر بخوانید: تهدید نرم، ابعاد و ویژگی‌ها


2. دوره‌ی استعمار نو؛ تهدید نیمه‌سخت

تحمیل اراده از طریق تهدیدات سخت، لشکرکشی نظامی ‌و حضور مستقیم عوامل نظام ‌سلطه در سرزمین‌ها، از یک طرف، پرهزینه است و از طرفی دیگر، با بیداری تدریجی ملت‌ها و ظهور جریان مقابله مواجهه شد و در نهایت، موازنه‌ی قدرت را از بین برد. به این ترتیب، دوره‌ی جدیدی شکل گرفت که در این دوره شیوه‌ی تحمیل اراده پیچیده‌تر شد و سلطه با روش‌های پنهانی و کاربرد قدرت امنیتی اعمال می‌شد. به‌طور کلی، از قرن پانزدهم میلادی که قدرت‌های استعماری اروپا به قصد تصرف سایر سرزمین‌ها و تسلط بر جهان، از این قاره خارج می‌شوند با روش‌های مختلف به تحمیل اراده و حفظ منافع خود از جمله کاربرد غیرمستقیم زور پرداخته‌اند. نظام‌سلطه پس از چندین قرن حضور مستقیم در سرزمین‌های مستعمره و مستملکات خود، به دلایلی که اشاره شد، شیوه‌ی استعمار پنهان را تقریباً از قرن شانزدهم میلادی تا اواخر قرن بیستم اتخاذ می‌کند. این روش سلطه با بهره‌گیری از سیستم اطلاعاتی- امنیتی و اعطای استقلال ظاهری به مستعمرات، اعمال می‌شود. حکومت‌های دست‌نشانده در مستعمرات که گاه به صورت نظام‌های پادشاهی و گاه به صورت نظام‌های به ظاهر پارلمانی پدیدار شدند، از مهم‌ترین اشکال استعمار غیرمستقیم از نظر سیاسی محسوب می‌شوند. در این دوره نظام ‌سلطه با استفاده از قدرت سیاسی امنیتی به نفوذ خود در نظام‌های سیاسی ادامه می‌دهد و اهداف و منافع خود را تأمین و اراده‌ی خود را تحمیل می‌کند.
نمونه‌های فراوانی از کاربرد قدرت سیاسی- امنیتی در چند قرن اخیر، به ویژه در قرون شانزدهم و هفدهم توسط بریتانیای کبیر و در طول جنگ سرد توسط دو ابرقدرت در حوزه‌های نفوذ آن‌ها وجود دارد؛ به طور مثال، موقعیت حساس و استراتژیک خاورمیانه، نظام‌سلطه را بر آن می‌دارد که پس از دوره‌ی اداره‌ی کشورهای منطقه به صورت مستعمرات نظام ‌سلطه، به برقراری حکومت‌های دست‌نشانده و به‌ظاهر دارای استقلال از نوع پادشاهی اقدام کنند و در طی چندین دهه حاکمیت آن‌ها را تضمین کنند. منابع و ذخایر عظیم نفتی در این دوره از یک طرف و از طرف دیگر، ترس از خطر اسلام سیاسی- انقلابی و پتانسیل آن در ایجاد هم‌بستگی و مقاومت در برابر سلطه‌گری در منطقه‌ی خاورمیانه، استعمارگران را بر آن می‌دارد که با لطایف‌الحیل و تا حد ممکن از شکل‌گیری حکومت‌های به‌ظاهر دمکراتیک نیز جلوگیری کنند. از جمله نظام‌های پادشاهی به وجود‌آمده به‌دست استعمارگران انگلیسی و سپس آمریکایی‌ها در خاورمیانه، نظام پادشاهی خاندان سعودی و پهلوی در عربستان و ایران است که این دو کشور را در یک دوره‌ی طولانی به ملک خصوصی نظام‌ سلطه تبدیل می‌نماید.
در نیمه دوم قرن بیستم «دوران جنگ‌سرد» که نظام‌ سلطه‌ی غرب به رهبری آمریکا با اتحاد جماهیر شوروی درگیر رقابتی سخت و دشوار است، بهره‌گیری از ساختارهای دمکراتیک در کشورهای مستعمره برای جلب افکار عمومی ‌حمایت‌های مردمی ‌و هم‌چنین القای ناکارآمدی الگوی شرق در اداره‌ی کشورهای در دستور کار نظام‌ سلطه‌ی غرب قرار می‌گیرد. این ساختارهای نمایشی، تمایلات ناسیونالیستی و استقلال‌طلبانه‌ی ملت‌ها را کنترل و به مسیرهای مورد‌نظر هدایت می‌کرد و موجب حفظ حوزه‌های نفوذ غرب می‌شد. به طور کلی، عملکرد نظام‌ سلطه در ایجاد دمکراسی‌های هدایت‌شده، شامل تلاش برای به قدرت‌رسیدن نامزدهای موردنظر، نفوذ و جذب مخالفان و یا استحاله و در نهایت، سلب قدرت و مشروعیت از آن‌ها است. به بیان دیگر، نظام‌سلطه با استفاده از سیستم امنیتی و عوامل سیاسی خود تلاش می‌کند مهره‌های سیاسی خود را به قدرت رسانده و در صورت ناکامی با بهره‌گیری از تطمیع و تهدید با تغییر رفتار مخالفانی که به قدرت رسیده‌اند، اراده‌ی خود را تحمیل نماید. پرداخت هزینه‌های گزاف انتخاباتی، تشکیل و سازمان‌دهی گروه‌ها، احزاب، انجمن‌ها، اتحادیه‌ها و... با هدف تأثیرگذاری بر ساختار سیاسی و قدرت اجرای برنامه‌های آموزشی و تبلیغی برای گروه‌های مختلف و... توسط سازمانهای اطلاعاتی، به‌ویژه سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، نمونه‌هایی از ترفندهای پنهان نظام‌سلطه در راستای به قدرت رساندن مهره‌های مورد‌نظر است.

٣. دوره‌ی استعمار فرانو؛ تهدید نرم نظام ‌سلطه زمانی‌که دریافت که روش و ابزارهای سلطه در دوره‌ی استعمار نو فاقد کارآمدی لازم است و ملت‌ها تحمل حکومت‌های وابسته را ندارند، روش‌های مدرن و پیچیده‌تری را برای اعمال اراده و تأمین منافع اتخاد کرد تا بتواند با استفاده از روش‌های جدید و تحولات به‌وجود آمده در نظام بین‌الملل، اهداف استعماری خود محقق سازد. تهدید نرم، اعمال اراده و تأمین منافع نظام‌ سلطه، از‌طریق تأثیرگذاری همه جانبه بر اندیشه و الگوهای رفتاری کشور مورد هدف است که در صورت تحقق این نوع تهدید، کشور و ملت مورد هدف به صورت پایدار در حوزه‌های مختلف اجتماعی به اشغال کامل نظام ‌سلطه درمی‌آید. اشغال همه جانبه و کامل است، زیرا با تأثیر‌گذاری بر اندیشه و الگوهای رفتاری یک کشور، عملاً ابعاد سه‌گانه‌ی نظام اجتماعی که شامل حوزه‌های سیاست، اقتصاد و فرهنگ اشغال‌شده و اندیشه و الگوهای رفتاری نظام‌سلطه جایگزین می‌شود. به طور طبیعی، در صورتی که رفتارهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی کشور در نیمه دوم قرن بیستم «دوران جنگ‌سرد» که نظام‌ سلطه‌ی غرب به رهبری آمریکا با اتحاد جماهیر شوروی درگیر رقابتی سخت و دشوار است، بهره‌گیری از ساختارهای دمکراتیک در کشورهای مستعمره برای جلب افکار عمومی ‌حمایت‌های مردمی ‌و هم‌چنین القای ناکارآمدی الگوی شرق در اداره‌ی کشورهای در دستور کار نظام‌ سلطه‌ی غرب قرار می‌گیرد. این ساختارهای نمایشی، تمایلات ناسیونالیستی و استقلال‌طلبانه‌ی ملت‌ها را کنترل و به مسیرهای مورد‌نظر هدایت می‌کرد و موجب حفظ حوزه‌های نفوذ غرب می‌شد.مورد هدف تأمین‌کننده‌ی اهداف و منافع نظام‌ سلطه باشد، در این شرایط کاربرد مستقیم زور به شکل نظامی ‌و غیرمستقیم به شکل مداخله‌ی سیاسی- امنیتی، همانند دوره‌ی استعمار کهن و استعمار نو منتفی و عملاً اهداف نظام‌سلطه به روش‌های نامحسوس و بدون مقاومت و عکس‌العمل‌های فیزیکی تأمین خواهد شد؛ بنابراین سیاست و روش نظام‌ سلطه در این دوره به‌گونه‌ای است که بدون کاربرد زور، عملاً ملت‌ها و نخبگان آن‌ها عمل و رفتاری را انجام می‌دهند که خواسته‌ها و اهداف استعمارگران تأمین می‌شود. در تهدید نرم دشمن برای رسیدن به نتایج دلخواه، هزینه‌ی محسوس نمی‌پردازد. دیگران را شیوه‌ی غیرمستقیم و متقاعدسازی، به آن‌چه به دنبال آن است، هدایت می‌کند. به ترجیحات دیگران شکل می‌دهد. در این نوع تهدید نظام‌ سلطه بدون کاربرد زور، خواسته‌هایش از روی رضایتمندی تأمین می‌شود. تردید در مبانی فکری و معرفتی یک نظام سیاسی، دگرگونی ارزش‌ها و باورهای دینی و انقلابی یک ملت، تغییر در الگوهای رفتاری یک جامعه و ظهور بحران‌های سیاسی هویت، مقبولیت، مشروعیت، مدیریت، کارآمدی و ... را می‌توان به عنوان بخشی از مؤلفه‌های ظهور تهدید نرم نام برد. تغییرات حاصل از تهدید نرم، تدریجی و غیرقابل‌درک، نامحسوس و نرم‌افزارانه است. هدف اساسی در تهدید نرم، اشغال دل و ذهن و یا حوزه‌ی ادراکات و احساسات یک ملت است. مهم‌ترین ابزار این نوع تهدید، رسانه‌های نوین ارتباطی، صنایع و فرآورده‌های فرهنگی است و عملیات روانی، مدیریت ادراک و دیپلماسی عمومیی مهم‌ترین روش‌های اعمال تهدیدات نرم در شرایط فعلی است.


شاخص‌ها و مؤلفه‌های تهدیدات سه‌گانه

به عنوان جمع‌بندی، شاخص‌ها و مؤلفه‌های زیر را می‌توان برای بررسی تطبیقی تهدیدات سه‌گانه برشمرد:
    1. تهدیدات سخت به لحاظ ماهیت؛ منازعه‌ای مستقیم، سخت‌افزارانه و کاملاً عینی است. درحالی که تهدیدات نرم به لحاظ ماهیت، منازع‌های غیرمستقیم نرم‌افزارانه، نامرئی و ذهنی است. تهدید نیمه‌سخت از جهت ماهیت، درمقایسه با تهدیدات نرم از عینیت بیش‌تری برخوردار و ماهیت سخت افزاری بیش‌تری با‌توجه به کاربرد روش‌های قهرآمیز دارد.
    2. منبع تهدید سخت، عمدتاً تضاد منافع بازیگران و تعارضات مرزی و ژئوپلتیکی است. در صورتی که منبع تهدید نیمه‌سخت، تعارض در اندیشه‌ی سیاسی و مدل حکومت و منبع تهدید نرم در تعارض ایدئولوژیک است.
    3. عوامل و بازیگران اصلی در تهدیدات سخت را می‌توان نیروهای مسلح نظام ‌سلطه نام برد، در حالی که عوامل و بازیگران اصلی تهدیدات نیمه‌سخت، احزاب و گروه‌های سیاسی معارض و عوامل داخلی برانداز دشمن است. عوامل و بازیگران اصلی تهدیدات نرم، کانون‌های تفکر و مراکز مطالعاتی است که مدل‌سازی و تئوریزه کردن جنگ‌نرم را بر عهده دارند.
    4. اهداف مرجع تهدید سخت؛ تمامیت ارضی، توان دفاعی- امنیتی، تأسیسات و زیرساخت‌ها و تسلیحات راهبردی کشور است. در صورتی که اهداف مرجع تهدید نیمه‌سخت، اعتماد عمومی، انسجام سیاسی، کارآمدی دولت و مشارکت سیاسی است و در تهدید نرم اهداف مرجع، باور و ارزش‌های پایه، افکار عمومی، سبک زندگی، هویت ملی و انسجام اجتماعی است.
    5. مهم‌ترین شیوه‌های تهدید نرم؛ عملیات روانی، مدیریت ادراک، دیپلماسی عمومی‌است. انقلاب‌های رنگی و مخملین، شورش و اغتشاش، مدیریت نارضایتی‌ها، جذب مخالفان حکومت و طراحی عملیات ویژه و پنهانی از جمله شیوه‌های تهدید نیمه‌سخت به‌شمار می‌آید. حمله‌ی گسترده و تمام عیار با هدف اشغال کشور، تهاجم نظامی ‌با هدف نابودی زیرساخت‌های حیاتی کشور و اقدامات تروریستی از طریق حمایت از گروه‌های معارض مسلح، مهم‌ترین شیوه‌های تهدید سخت است.
    6. پیامد و شاخص‌های تهدید نرم، تغییر باور، افکار و رفتار پایه و هویت‌دهنده‌ی ملی و در نهایت، استحاله‌ی فرهنگی است و پیامدهای تهدید نیمه‌سخت را می‌توان کاهش اعتماد به دولت، تضعیف مشارکت، مشروعیت و انسجام سیاسی نام برد. همچنین پی آمدهای تهدید سخت، مخدوش شدن تمامیت ارضی، تخریب مراکز حساس، برهم خوردن توازن قوا و تضعیف نیروهای مسلح است.
    7. مهم‌ترین ابزارهای تهدید نرم؛ تولیدات و صنایع فرهنگی، رسانه‌های جمعی در فضای حقیقی و فضای به شمار می‌آید. جاسوسی، ضدجاسوسی، تجهیزات فنی و منابع انسانی اطلاعاتی مهمترین ابزارهای تهدید نیمه‌سخت و هم‌چنین تجهیزات و فن‌آوری‌های نظامی، گروه‌های معارض مسلح، مهم‌ترین ابزارهای تهدید سخت است.
    8. هدف در تهدید سخت، تغییر ساختار از طریق تصرف و یا الحاق سرزمین است، در حالی که هدف در تهدید نیمه‌سخت، تغییر رفتار از طریق تأثیرگذاری بر حاکمیت و دولت مستقر است. در تهدید نرم هدف تغییر باور و افکار از طریق تأثیرگذاری بر ذهن و قلب مردم است.

 
منبع: کتاب اصول و مبانی جنگ نرم؛ علی محمد نائینی؛ انتشارات ساقی.


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط