ساختمان‌ها و زمین‌لرزه

چنان که متخصصان ساختمان تجربه کرده‌اند بلافاصله پس از هر زمین‌لرزه‌ی ویرانگر، پرسشی اساسی ذهن مردم را به خود معطوف می‌سازد که بسیاری از اوقات این پرسش را با متخصصان در میان می‌گذارند. پرسش این است: آیا ساختمان و بنایی که ما در آن زندگی می‌کنیم در برابر زمین‌لرزه مقاوم است و آیا می‌توان آن را مقاوم کرد؟
جمعه، 20 مهر 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ساختمان‌ها و زمین‌لرزه

خسارت‌های ناشی از زمین‌لرزه
 

چکیده
چنان که متخصصان ساختمان تجربه کرده‌اند بلافاصله پس از هر زمین‌لرزه‌ی ویرانگر، پرسشی اساسی ذهن مردم را به خود معطوف می‌سازد که بسیاری از اوقات این پرسش را با متخصصان در میان می‌گذارند. پرسش این است: آیا ساختمان و بنایی که ما در آن زندگی می‌کنیم در برابر زمین‌لرزه مقاوم است و آیا می‌توان آن را مقاوم کرد؟ این پرسش البته پرسشی اساسی است که بلافاصله پس از وقوع هر زمین‌لرزه‌ی بزرگ و شدیدی در اذهان شکل می‌گیرد اما معمولاً پاسخی درخور نمی‌یابد... و بعد با گذر زمان از خاطرها محو و به پس ذهن می‌رود تا زمین‌لرزه‌ای دیگر. این مقاله می‌کوشد به این پرسش، پاسخ بدهد.

تعداد کلمات: 2660 کلمه، زمان تخمین مطالعه: 13 دقیقه

ساختمان‌ها و زمین‌لرزه

نویسنده: خسرو زرتاب

ساختمان‌ها و زمین‌لرزه

این حالت نشان می‌دهد که حساسیت مردم به زمین‌لرزه گذرا است در حالی که در سرزمین‌هایی مانند ایران که روی کمربند زیمن لرزه واقع شده‌اند این حساسیت باید همواره و پیوسته باشد تا با یافتن راه حل‌هایی اجتماعی و عمومی بتوان به امر کاهش خسارت‌های ناشی از زمین‌لرزه پرداخت. ایجاد حساسیت در عموم مردم نسبت به لرزه خیزی سرزمین ایران و تحریک اذهان می‌تواند نخستین گام در چاره جویی کاهش خسارت‌های ناشی از زمین‌لرزه باشد. بررسی‌ها و مطالعات آماری به عمل آمده روی «پروژه‌ی مقاوم‌سازی در محله‌ی بریانک- هفت چنار» به بررسی میزان آگاهی‌ها، حساسیت‌ها و واکنش مردم پرداخته است. براساس این نمونه‌گیری مردم از آسیب پذیری ساختمان‌ها آگاهی دارند و تنها 19 درصد پاسخ گویان ساختمان خود را در برابر زمین‌لرزه مقاوم دانسته‌اند و 66 درصد آن را غیرمقاوم و 15 درصد اظهار بی‌اطلاعی کرده‌اند. قابل ذکر است که ارزیابی ساکنان از وضعیت ساختمان خود در مقایسه با ارزیابی کارشناسنانه از مقاومت ساختمان‌ها فاصله‌ی قابل توجهی ندارد و حتی بدبینانه‌تر می‌باشد. اما گرایش به مقاوم سازی، به میزان فوق نیست: 41 درصد پاسخ‌گویان گفته‌اند که مقاوم‌سازی ساختمان مسکونی‌شان برای آن‌ها در اولویت است، 19 درصد گفته‌اند اولویت ندارد، و 40 درصد اظهارنظری در این باره نکرده‌اند. علت عدم اظهارنظر، صرف نظر از بی‌اطلاعی پاسخ گو (به ویژه شامل زنان خانه‌داری که خود را فاقد صلاحیت برای اظهار نظر می‌دانند) مربوط به دشواری تصمیم‌گیری به دلیل وابستگی آن به شرایط و الزامات مقاوم‌سازی است. منظور از شرایط و الزامات از یک سو حمایت‌های دولتی از این برنامه است و از سوی دیگر اثراتی است که طول دوره و نحوه‌ی انجام مقاوم‌سازی بر شرایط خانوار باقی می‌گذارد. به طور کلی مردم برای دخالت و حمایت دولت در این حوزه نقش مهمی قائل‌اند. به اعتقاد ساکنان، نقش دولت شامل نظارت بر مقاوم‌سازی (22 درصد)، تأمین وام (63 درصد) و احتمالاً ارائه‌ی کمک بلاعوض (3 درصد) است. تأمین وام در پاسخ به سؤالات دیگر نیز در زمره‌ی مهم‌ترین شرایط مقاوم‌سازی ذکر شده است.


 نقش متخصصان در مرحله‌ی پیش‌گیری

وقوع 15 زمین‌لرزه به بزرگی 7 ریشتر و بیش از آن طی صد سال اخیر، جان دادن هزاران هزار انسان بی‌گناه و ویرانی شهرها و روستاها از جمله درس‌هایی است که طبیعت این سرزمین به ما آموخته و ما را در رده‌ی ششم کشورهای لرزه خیر جهان قرار داده است. بنابراین ناقوس زمین‌لرزه در این سرزمین پیوسته در صدا بوده و مدیران جامعه مکلف به تجهیز و آماده باش نیروها برای کاهش صدمات و خسارات بوده و هستند.
از آن جا که در زمین‌لرزه‌ی بم و سایر شهرها بخشی از ساختمان‌های جدید هم آسیب دیدند و خسارات به ساختمان‌های قدیمی محدود نمی‌شود، این پرسش درباره‌ی نحوه‌ی عملکرد حرفه‌مندان و متخصصان مطرح است که آن‌ها به مسئولیت حرفه‌ای خود چگونه عمل می‌کنند و چرا ضوابط موجود موجب کنترل و قاعده‌مندی عملکرد حرفه‌ای در ساختمان نشده‌اند. می‌توان عواملی را در زمینه‌ی این عملکرد ضعیف برشمرد. از جمله این که سال‌هاست در هیچ یک از دانشگاه‌های کشور کلمه‌ای در اخلاق و مسئولیت حرفه‌ای مهندسان ساختمان تدریس نمی‌شود و آموزش اخلاق حرفه‌ای به فراموشی سپرده شده است. در انتخاب طراحان، مشاوران و پیمان کاران ساختمان‌ها، آلودگی و فساد حرف اول را می‌زند و زدوبندها معیارهای انتخاب‌اند. در این کشور هرگز مسئولی (خواه طراح و ناظر وسازنده و خواه مدیر) به دلیل عدم انجام مسئولیت کیفی و حرفه‌ای مورد سؤال قرار نگرفته است. تحت تأثیر فشارهای اقتصادی، نظام‌های تعریف شده‌ی حرفه‌ای در امور طراحی و ساخت و ساز بناها به بنگاه‌های روغن کاری فسار و ابزار نمایش قانونی اعمال غیرفنی و غیرمجاز تبدیل شده‌اند و درنتیجه‌ی آن، هم اینک ساختمان‌های بسیاری با طراحی نادرست و البته اجرای نادرست‌تر در حال ساخت است. مصالح مصرفی استاندارد نیستند و استاندارهای تعریف شده حتی برای پروژه‌هایی که انجام آزمایش‌های فنی حین ساخت آن دقیقاً مطابق مقررات بین المللی شناخته شده مانند «ASTM»، «AWS»، «DIN»، «B.S» و یا مشخصات فنی عمومی سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور باشد.


 آیا مقاوم‌سازی ساختمان‌های موجود برای کاهش تلفات امکان پذیر است؟

مقاوم‌سازی ساختمان‌ها در شرایطی مطرح می‌شود که به دلایل مختلف به ویژه به دلیل کمبود امکانات مالی امکان تخریب و نوسازی ساختمان موجود نباشد و این امر با توجه به گستردگی ساختمان‌های قدیمی و دوره‌ی زمانی لازم برای نوسازی آن‌ها قابل توجه است. هدف این اقدام جلوگیری از کشتار و تأمین جانی ساکنان است نه جلوگیری از ورود هر نوع آسیب به ساختمان. از جمله مبانی اساسی استراتژی مناسب در امر تأمین حداقلی از مقاومت در بناها به نحوی که از فروریزش سقف‌ها جلوگیری کند، انتخاب درست نوع بناها است به گونه‌ای که بتوان نسبت به بهبود شرایط آن هااقدام کرد. در بافت‌های فرسوده با دو مشکل اصلی برای مقاوم‌سازی روبه‌رو هستیم: 1)بناها و ساختمان‌هایی که علاوه بر نداشتن اسکلت، دارای بافتی به غایت فرسوده‌اند به صورتی که تحمل عملیات ساختمانی به منظور تعبیه‌ی کلاف‌هایی با هدف ایجاد ارتباط میان عناصر بنا در آن‌ها از نظر فنی مورد تردید است و از طرف دیگر تحمل هزینه‌های مترتب رابطه‌ی معقولی با ارزش ساختمان موجود پیدا نمی‌کند؛ 2) امکانات مالی مورد نیاز و نهادهای واسطی که در مراحل مختلف مقاوم‌سازی بتوانند همراه مردم و ناظر در امور فنی و اقتصادی و اجتماعی نظیر تأمین وام، نظارت بر اجرا، جابه جایی موقت و ... باشند.
 

بیشتر بخوانید: زمین‌لرزه و دولت پاسخگو


به دلیل عوامل مزبور استراتژی برنامه از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، استراتژی‌ای که ضمن پاسخ گویی به نیازها و اهداف طرح که شامل ایجاد ایمنی نسبی برای ساختمان‌ها و درنتیجه افزایش سطح کیفیت زندگی در ساختمان‌ها و درنتیجه افزایش سطح کیفیت زندگی در ساختمان‌ها و محله خواهد بود، بتواند به ارائه‌ی الگویی موفق شود که انگیزه‌های لازم را برای اقدام به مقاوم نمودن نسبی ساختمان‌ها در عموم مردم ایجاد، تقویت و تشویق نماید. مناسب‌ترین ساختمان‌ها برای الگوسازی گروهی هستند که از نظر معماری و بافت حائز شرایط استمرار و بقا باشند. هم چنین ارزش افزوده‌ای در آن‌ها ایجاد شود که از نظر اقتصادی نیز انگیزه‌های لازم را پرورش دهد. از این رو ساختمان‌های نیمه اسکلتی که از نظر معماری هم حائز شرایط پیش گفته باشند برای این که منظور مناسب تشخیص داده می‌شوند. از طرف دیگر، در این نوع از ساختمان‌ها تعبیه‌ی عناصر افقی و قائم به منظور ایجاد کلاف‌ها و اتصالاتی که بتوانند ارتباطی ارگانیک در پایداری سازه هنگام وقوع زمین‌لرزه برقرار کنند امکان پذیراست.
به این منظور می‌توان ضمن تهیه‌ی طرح‌هایی برای تعبیه ستون‌ها در محورهای کناری و داخل جرزها (دیوارهای آجری) و کلاف نمودن افقی آن‌ها با تعبیه عناصر افقی در طبقات، ارتباط آن‌ها را با یکدیگر و با سقف‌ها نسبت به تأمین حداقلی از ایمنی در پایداری سقف ساختمان‌ها هنگام زمین‌لرزه و کاهش خطرات و آسیب‌های ناشی از زمین‌لرزه اقدام نمود.


 دولت و مدیریت عملیات امداد در زمین‌لرزه: درس‌های زمین‌لرزه‌ی بم

مدیریت زمین‌لرزه پس از وقوع شامل 3 مرحله‌ی «استراتژیک» است: مرحله‌ی اول که به آن «زمان طلایی» می‌گویند دوره‌ای است که «زمان» در آن مهم‌ترین و حیاتی‌ترین نقش را دارد و هر لحظه‌ی آن با مرگ یا نجات انسان‌ها توأم است. این مرحله در حقیقت با شروع زمین‌لرزه آغاز می‌شود و هدف از آن نجات جان زیر آوارماندگان است. هم چنین عمل انتقال مجروحین بیرون از آوار به خارج از محیط زمین‌لرزه در این مرحله صورت می‌گیرد. مدت زمان این مرحله به خصوصیات مصالح ساختمان‌ها (آوار) و سطح امکانات موجود برای نجات بستگی دارد. در بدترین شرایط نسبت تعداد کشته‌ها به مجروحان 30 تا 60 درصد برآورد شده است. در شرایطی که جنس آوار، خاکی و ناشی از ریزش سقف‌ها و دیوارهای خشت و گلی باشد، به دلیل بسته شدن تمام منافذ تنفش ناشی از ریزش خاک، سرعت عملیات نجات باید بسیار زیاد باشد و زمان دسترسی نجات دهنده به زلزله‌زده بسیار کوتاه شود. در این وضعیت نیروهای ویژه‌ی زمین‌لرزه بایستی وارد کار شده و حضور گروه‌های کاملاً تخصصی ضروری است تا تشخیص چگونگی جابه جایی آوار و مناسب‌ترین راه‌های ورود به زیر آوار و برداشت آن‌ها به نحو مناسب صورت گیرد. هم چنین انتقال سریع مجروحان و کسانی که بیرون از آوار مانده‌اند به پشت خط زمین‌لرزه به دو منظور از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است: اول نجات جان آنان و دوم تخلیه‌ی محیط زمین‌لرزه از افراد زلزله‌ی زده برای باز شدن فضای عملیاتی گروه‌های نجات. اسکان اضطراری زلزله زدگان نیز از جمله وظایف این مرحله است.

مرحله‌ی دوم مرحله‌ای است که با پایان مرحله‌ی اول شروع می‌شود و شامل تخلیه‌ی اجساد از زیر آوار، ضدعفونی و سامان دهی منطقه و انتقال مجروحان به بیمارستان‌های مجهز است. در این مرحله اسکان سامان یافته‌ی اولیه‌ی زلزله زدگان و تأمین نیازهای آنان مطابق برنامه و نیز تأمین نیازهای عمومی نظیر آب، برق و وسایل بهداشت عمومی از جمله اهم وظایف است.
مرحله‌ی سوم شامل آواربرداری کلی، برقراری نظم فراگیر در شهر، اسکان شایسته‌ی زلزله زدگان، تأمین امکانات عمومی زیربنایی شهر، رسیدگی به وضعیت اقتصادی مردم و آغاز بازسازی است.
مدیریت شایسته‌ی بحران زمین‌لرزه مدیریتی است که با پیش‌بینی امکان رخ داد زمین‌لرزه در هر منطقه‌ای بتواند هر سه مرحله‌ی مزبور را با موفقیت و آن گونه که انتظار می‌رود پشت سر گذارد. شناوری مراحل سه گانه و تشخیص و انطباق موقعیت و تصمیم‌گیری در لحظه و بنا به شرایط پیش آمده و انتقال سریع فعالیت‌ها از مرحله‌ای به مرحله‌ی دیگر از جمله مهم‌ترین ویژگی‌های مدیریت شایسته‌ی بحران است. در چنین نظمی البته علاوه بر پیش‌بینی و تجهیز امکانات مناسب هر مرحله، استفاده از نیروهای ویژه و آموزش دیده و متناسب با همان مرحله و راهبری «مجموعه‌ی سیستم» مطابق برنامه‌ی تعیین شده اولویتی اساسی دارد.
زمین‌لرزه بم می‌تواند چونان نمونه‌ای گویا برای «شناسایی» و مطالعه‌ی عوامل سه گانه‌ی بالا و سپس تعمیم آن به کل ایران و البته چاره اندیشی به کار آید. در صورتی که سازوکارهای اساسی شمرده شده را پیش و پس از زمین‌لرزه‌ی بم «مدل سازی» کنیم می‌توان به درک درست‌تر و بهتری از موقعیت برسیم.

در نقشه‌ی پهنه بندی زمین‌لرزه‌ی ایران شهر بم در منطقه‌ی لرزه خیز با «شدت بالا» قرار دارد. پیش از زمین‌لرزه‌ی بم با وجود وقوع زمین‌لرزه‌های بسیار و تجربه‌های تلخ هیچ اقدام فرهنگی‌ای برای آگاهی مردم نسبت به بافت خانه‌ها و ضریب بالای آسیب پذیری ساختمان‌های‌شان صورت نگرفته بود. شهری که در آن، در طول روز بیش از 150 هزار نفر حضور داشته‌اند و در شب حدود 100 هزار نفر سکونت داشته‌اند هیچ اقدام مؤثری جهت تأمین مقاومت لازم ساختمان‌های دولتی بم و مشابه آن انجام نشده بود. هم چنین، اقدامی برای تأمین ایمنی و مقاومت مورد نیاز ارگ بم (بنای تاریخی و میراث بشریت) صورت نگرفته بود. آمادگی استانی مناسب و پاسخ گوی نیاز در شرایط بحرانی در هیچ یک از استان‌های کشور برای مواجهه با زمین‌لرزه برنامه‌ریزی نشده بود. هیچ امکان ویژه‌ی استانی برای مواجهه با زمین‌لرزه در هیچ جای ایران پیش‌بینی و تأمین نشده بود.
در نقشه‌ی پهنه بندی زمین‌لرزه‌ی ایران شهر بم در منطقه‌ی لرزه خیز با «شدت بالا» قرار دارد. پیش از زمین‌لرزه‌ی بم با وجود وقوع زمین‌لرزه‌های بسیار و تجربه‌های تلخ هیچ اقدام فرهنگی‌ای برای آگاهی مردم نسبت به بافت خانه‌ها و ضریب بالای آسیب پذیری ساختمان‌های‌شان صورت نگرفته بود. شهری که در آن، در طول روز بیش از 150 هزار نفر حضور داشته‌اند و در شب حدود 100 هزار نفر سکونت داشته‌اند هیچ اقدام مؤثری جهت تأمین مقاومت لازم ساختمان‌های دولتی بم و مشابه آن انجام نشده بود.
ر شهر بم عموم ساختمان‌ها یک طبقه یا حداکثر دو طبقه بوده‌اند. به دلیل اقلیم کویری منطقه بیش‌تر ساختمان‌ها از خشت و گل و آجر ساخته شده‌اند. بین عناصر ساختمانی پیوندهای نگهدارنده‌ای برای حفظ ایستایی آن‌ها هنگام حرکات افقی زمین وجود نداشته است. بنابراین با کوچک‌ترین حرکتی اجزای ساختمانی از هم گسیخته‌اند و بناها فرو ریخته‌اند. امکانات عمومی مقابله با خطر زمین‌لرزه در حدود سایر شهرستان‌های مشابه و بسیار کم‌تر از استاندارهای مورد نیاز بوده است. شهر فاقد لوله کشی گاز و سیستم جمع آوری و هدایت فاضلاب بوده است.
حال، مروری می‌کنیم بر آنچه در بم اتفاق افتاد: در پنجم دی ماه 1382 زمین‌لرزه‌ی شدید شهر بم را لرزاند. فاصله‌ی کانون زمین‌لرزه‌ی بم تا سطح زمین 8 کیلومتر بود. این امر و نیز جنس پوسته‌ی زمین و نوع امواج باعث شد که شتاب عمودی حاصل از زمین‌لرزه معادل «1g» به ساختمان‌ها وارد آید. شدت زمین‌لرزه به مقیاس M.S.K (که در سال 1963 ارائه شده) درجه‌ی 9 و بر اساس مقیاس مرکالی اصلاح شده (1931) بین درجه‌های 8 و 9 ارزیابی می‌شود. مدت لرزش 12 ثانیه برآورد شده است.
زمان رخ داد زمین‌لرزه صبحدم یعنی 5/30 بامداد بوده که مردم در خانه‌های خود و در خواب عمیق بوده‌اند و بنابراین زیر آوار مانده‌اند.
ضعف عمومی بناها برای ایستایی در برابر زمین‌لرزه آشکار است. در این جا به چگونگی مدیریت بحران هنگام و پس از وقوع زمین‌لرزه می‌پردازیم.
در حالی که بامداد جمعه پنجم دی ماه هزاران انسان زیر آوار مانده بودند رادیو و تلویزیون جمهوری اسلامی برنامه‌های معمول خود را پخش می‌کرد و هرگز از فضای شرایط اضطراری خبر نبود. ظهرهنگام و در نمازهای جمعه کلمه‌ای از زمین‌لرزه گفته نشد. مسابقات فوتبال معمول بعدازظهر روزهای جمعه نیز در استادیوم شهرها برگزار شد و مردم پای تلویزیون به تماشا مشغول بودند. تنها در اخبار میان روز خبری کوتاه درباره‌ی آن (مانند سایر خبرها) پخش شد. عصر روز دوشنبه فضا تغییر کرد و با آگاهی و حساسیت مردم چهره‌ی رسانه‌ها نیز تغییر یافت. شب هنگام رئیس جمهور بر صفحه‌ی تلویزیون حاضر و از تشکیل ستاد بحران خبر داد. در مصاحبه‌ی مطبوعاتی که سه شنبه شب (پایان روز پنجم) انجام شد ایشان گفت امداد از ساعت 2 بعدازظهر جمعه شروع شده است! یعنی در ساعات اولیه‌ی وقوع زمین‌لرزه در بم حرکتی عمومی و مؤثر در جهت نجات صورت نگرفته است. چهل و هشت ساعت پس از وقوع حادثه روزنامه‌ها اعلام داشتند گروه‌های امداد خارجی با کمک سگ‌های آموزش دیده توانسته‌اند حدود 500 نفر را زنده از زیر آوار نجات دهند. شصت و پنج ساعت پس از وقوع حادثه گزارش رادیویی تعداد نجات یافتگان را کماکان همان 500 نفر اعلام کرد. روز چهارم روزنامه‌ها از نجات حدود 1000 نفر در بم و روستاهای اطراف باز هم توسط سگ‌های زنده یاب نیروهای خارجی خبر دادند. در پایان روز پنجم تعداد کشته شده‌ها بیش از پنجاه هزار نفر تخمین زده شد. در روز ششم هلال احمر اعلام کرد 11 نفر زنده از زیر آوار بیرون کشیده شده‌اند. معنی آن این است که در صورت اطلاع رسانی به موقع و اقدام صحیح‌تر و سریع‌تر هرگز تعداد کشته شدگان این همه بالا نمی‌رفت.

این‌ها تصاویری است از آن چه روی داد. مدیریت اعمال شده در بحران بم و حاصل آن کشته شدن حدود 45000 نفر از مردم (کشته شدگان سه برابر مجروحان!!) بود نمونه‌ی هشداردهنده‌ای است که می‌گوید زمین‌لرزه بلای طبیعی نیست، بلا چیز دیگری است. زمین‌لرزه تنها حرکت زمین برای تخلیه‌ی فشارها و رسیدن به تعادل است. انسان‌ها و جوامع‌اند که باید آن را بشناسند و با آن سازگاری پایدار یابند. کشتار، حاصل زمین‌لرزه نیست، حاصل بی‌خردی‌های ما در ساخت محیط مان و ناتوانای‌های مدیریت بحران است. پس از این تجربه دولت و نهادهای عمومی باید با آموزش نیروهای امداد ویژه، نیروهای خبره‌ای را آماده کنند که همواره در دسترس بوده و در فاصله‌ی زمانی مناسبی بتوانند با تجهیزات مناسب و کافی به کمک حادثه دیدگان و نجات جان زیرآوارماندگان بشتابند. در صورت وجود نیروهای آموزش دیده بهتر است مردم عادی در شرایط بحران وارد منطقه نشوند چرا که هجوم توده وار آن‌ها به مناطق زلزله‌زده می‌تواند موجب بروز خسارت جانی غیرقابل جبرانی به زلزله زدگان شود.
از جانب دیگر با وقوع زمین‌لرزه‌های بزرگ و ویرانگر، مردم باید از وجود دستگاه‌های دولتی توانا اطمینان خاطر داشته باشند و با اتکا به وجود و حضور آن‌ها آرامشی نسبی پیدا کنند. یعنی به میزان توان حمایتی به دولت خود پشت گرم باشند، و بدانند که در کوتاه‌ترین زمان علاوه بر اسکان موقت آن‌ها نسبت به برقراری سامانه‌های زیربنایی اقدام می‌شود و بدون از دست دادن وقت و با بهترین روش‌ها بناها و مسکن آن‌ها بازسازی خواهد شد. این‌ها جزء وظایف اصلی هر دولتی است. اما پیش از زمین‌لرزه، کل جامعه و مردم باید، با حساسیت کافی نسبت به کاهش آسیب‌های ناشی از زمین‌لرزه، به مقاوم‌سازی بناها اقدام کنند. این امر همان گونه که گفته شد مستلزم استمرار حساسیت مناسب در مردم در درجه‌ی اول و آگاهی نسبت به وجود امکان مقاوم ساختن بناهای‌شان در درجه‌ی بعدی است.


منبع مقاله: خاتم، اعظم، (1389) شهر و زمین‌لرزه، تهران: آگاه، چاپ اول.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط