گام‌های خلاقیت(گام چهارم)

خلاقیت یک مفهوم وسیع است که آسان می‌توان بدان رسید. نوآوری نتیجه نهایی خلاقیت است. یکی از لوازم آن داشتن تفکر واگراست. در تفکر واگرا دیدن از زاویه جدید و نگاه نو خوابیده است. انعطاف‌پذیری در تفکر لازمه تفکر خلاق است . در این مقاله برخی روش‌های ساده برای خلاق‌تر شدن را معرفی می‌کنیم.
سه‌شنبه، 11 دی 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: رضیه برجیان
موارد بیشتر برای شما
گام‌های خلاقیت(گام چهارم)
گام‌های خلاقیت(گام چهارم)
 
چکیده
خلاقیت یک مفهوم وسیع است که آسان می‌توان بدان رسید. نوآوری نتیجه نهایی خلاقیت است. یکی از لوازم آن داشتن تفکر واگراست. در تفکر واگرا دیدن از زاویه جدید و نگاه نو خوابیده است. انعطاف‌پذیری در تفکر لازمه تفکر خلاق است . در این مقاله برخی روش‌های ساده برای خلاق‌تر شدن را معرفی می‌کنیم.
تعدادکلمات 1200 زمان مطالعه6 دقیقه
 
گام‌های خلاقیت(گام چهارم)
رضیه برجیان

مقدمه

هر وقت کلمه خلاقیت را می‌شنویم بی‌اراده به یاد کارها و آثار بجسته هنرمندان و دانشمندان نامی می‌افتیم؛ اما باید به خاطر داشته باشیم که همواره لازمه خلاقیت نبوغ نیست. هرکس در کارهای روزمره خود ممکن است از خود خلاقیت نشان دهد، منتهی خلاقیت بعضی بیشتر است و بعضی کمتر؛ مثلاً کسی که در خانه دستگاهی را که قبلاً ندیده است تعمیر می‌کند، کدبانویی که غذای جدید خوشمزه‌ای می‌پزد یا دانش‌آموزی که شیوه جدیدی برای درس خواندن ابداع می‌کند و با صرف وقت کمتر به نتیجه بهتری به دست می‌آورد، همگی از قدرت خلاقیت خود استفاده کرده‌اند.[1]

خلاقیت بیشتر یک فعالیت فکری و ذهنی است و نوآوری بیشتر جنبه عملی دارد و در حقیقت محصول نهایی خلاقیت است. نوآوری می‌تواند در خط‌مشی‌ها، فرآیندها و فنون رخ دهد. اگر بخواهید نوآور باشید باید تا حدی باز برخورد کنید، سعی فراوان کنید ، اشتباهاتی مرتکب شوید و بدانید بدون شکست آموختن ممکن نیست.[2]
 

تفکر واگرا و خلاقیت

در تفکر همگرا از فرایندهای ذهنی قالبی که فقط بر حل یک تکلیف تمرکز دارد و به دنبال یک جواب صحیح است و جهت و مسیر مشخصی را پی می‌گیرد استفاده می‌شود. این نوع توانایی در حل مسئله به تولید راه‌حل‌های منطقی و همیشگی منجر می‌شود.[3]

خلاقیت به تفکر واگرا نیاز دارد. تفکر همگرا یعنی از زاویه دید معمول به موضوع نگریستن، ولی تفکر یا هوش واگرا یعنی شکستن قالب‌های فکری و نگریستن به پدیده‌ها از منظری دیگر.[4] صفاتی چون جریان سیال ذهنی بالا، انعطاف‌پذیری و قدرت تفکر و استنتاج خصوصیاتی هستند که تشکیل تفکر واگرا یا تفکر غیرمتعارف را می‌دهند.[5] افرادی که تفکر واگرا دارند در فکر و عمل خود با دیگران فرق دارند و از عرف و عادت دور می‌شوند و روش‌های خلاق و جدید را به کار می‌برند. برعکس کسانی که چنین خصوصیاتی دارند، تفکر همگرا دارند و در فکر و عمل خود از عرف و عادت پیروی می‌کنند.[6]
دیدن یک حادثه از زاویه دید تک تک کسانی که با آن درگیر هستند، تمرین خوبی برای تفکر واگراست.
دانش‌آموزی که در پاسخ به سؤالات امتحان از مطالب کتاب و گفته‌های معلم استفاده می‌کند ، همگرایانه عمل کرده است . اگر پاسخ‌های صحیحی بدهد که در کتاب درسی یا گفته‌های معلم منعکس نبوده‌اند و صرفاً از ذهن خود او تراوش کرده‌اند ، واگرایانه رفتار کرده است. البته تفکر واگرا وقتی مترادف با خلاقیت است که منجر به نتیجه مثبت و ثمربخش شود، وگرنه درعین‌حال که واگراست، خلاق محسوب نمی‌شود.[7]
 

نمونه‌ای از تفکر واگرا

استاد خواست از مفهوم فشار امتحان بگیرد نوشت : چگونه می‌توان با یک فشارسنج ارتفاع یک آسمان‌خراش را محاسبه کرد؟
 
بور در جواب نوشت: " یک نخ بلند به گردن فشارسنج می‌بندیم و آن را از سقف ساختمان به سمت زمین می‌فرستیم. طول نخ به اضافه طول فشارسنج برابر ارتفاع آسمان‌خراش خواهد بود"
 
این پاسخ ابتکاری چنان استاد را خشمگین کرد که او را رد کرد. او با پافشاری بر اینکه پاسخش درست است به نتیجه امتحان اعتراض کرد. دانشگاه یک داور مستقل را برای تصمیم درباره این موضوع تعیین کرد. داور بور را خواست و به او شش دقیقه وقت داد تا راه‌حل مسئله را به‌طور شفاهی بیان کند تا معلوم شود که با اصول اولیه فیزیک آشنایی دارد. او پنج دقیقه غرق تفکر ساکت نشست. داور به او یادآوری کرد که وقتش در حال اتمام است.
او پاسخ داد که چندین پاسخ مناسب دارد اما تردید دارد کدام را بگوید. وقتی به او اخطار کردند عجله کند چنین پاسخ داد:
 
"اول اینکه می‌توان فشارسنج را برد روی سقف آسمان‌خراش، آن را از لبه ساختمان پائین انداخت و مدت‌زمان رسیدن آن به زمین را اندازه گرفت. ارتفاع ساختمان مساوی یک‌دوم g ضربدر t به توان دو خواهد بود. اما بیچاره فشارسنج ."
 
"یا اگر هوا آفتابی باشد می‌توان فشارسنج را عمودی بر زمین گذاشت و طول سایه‌اش را اندازه گرفت. بعد طول سایه آسمان‌خراش را اندازه گرفت و سپس با یک تناسب ساده ارتفاع آسمان‌خراش را به دست آورد ."
 
"اما اگر بخواهیم خیلی علمی باشیم، می‌توان یک‌تکه نخ کوتاه به فشارسنج بست و آن را مثل یک پاندول به نوسان درآورد، نخست در سطح زمین و سپس روی سقف آسمان‌خراش. ارتفاع را از اختلاف نیروی جاذبه می‌توان محاسبه کرد."   
 
"یا اگر آسمان‌خراش پله اضطراری داشته باشد، می‌توان ارتفاع ساختمان را با بارومتر اندازه زد و بعد آن‌ها را با هم جمع کرد."
 
"البته می‌توان از فشارسنج برای اندازه‌گیری فشار هوا در سقف و روی زمین استفاده کرد و اختلاف آن برحسب میلی‌بار را به فوت تبدیل کرد تا ارتفاع ساختمان به دست آید."
 
"ولی چون همیشه ما را تشویق می‌کنند که استقلال ذهنی را تمرین کنیم و از روش‌های علمی استفاده کنیم، بدون شک بهترین روش آن است که در اتاق سرایدار را بزنیم و به او بگوییم: اگر ارتفاع این ساختمان را به من بگویی یک فشارسنج نو و زیبا به تو می‌دهم .".[8]
 

تفکر واگرا داشته باشیم

 

انتخاب مسیرهای متفاوت

داشتن تفکر واگرا سخت نیست؛ کسانی مثل بور هم کار خاصی نکرده‌اند که می‌توانند راه‌حل‌های متفاوتی را که دیدیم ارائه دهند. آن‌ها تنها به یک روش برای حل مسائل روزانه‌شان راضی نبوده‌اند. تنوع را نه در تغییر لباس و دکور و اشیا اطرافشان که در نوع نگاهشان به آن‌ها جست‌وجو کرده‌اند.
یک مسئله می‌تواند راه‌حل‌های متفاوت صحیح داشته باشد . لازم نیست انسان همیشه از یک مسیر به سر کار برود و برگردد و ... . جست‌وجو کردن راه‌های متفاوت برای انجام کارهای روزمره و آزمون آن‌ها اولین گام تقویت تفکر واگراست.
 

هنر و خلاقیت

تمام عرصه‌های هنری عرصه خلاقیت است؛ البته می‌توان در آن عرصه‌ها هم به تقلید تکیه زد و از آن فراتر نرفت. عرصه‌های هنری بیش از دیگر عرصه‌های علمی با خلاقیت پیوند دارند. در هنر سبک شخصی مهم است؛ برخلاف خیلی از جاهای دیگر. و این مؤلفه و دیگر مؤلفه‌های عرصه‌های هنری آن‌ها را به فضایی برای تمرین خلاقیت بدل کرده است.
 

تغییر زاویه دید

وقتی اتفاق می‌افتد هم‌زمان تحلیلی از آن حادثه در ذهنمان شکل می‌گیرد. این تحلیل تابع تغییرهای متفاوتی است: احساس ما در آن لحظه، جایگاه ما در آن حادثه و نسبت آن حادثه با ما و تأثیرش بر زندگی ما، جهان‌بینی ما. نسبت ما با آن حادثه زاویه دید ما را نسبت به آن حادثه شکل می‌دهم. زاویه دید در تحلیل ما و درنهایت حکمی که نسبت به آن اتفاق می‌دهیم و خوب یا بدش می‌خوانیم تأثیر بسزایی دارد. دیدن آن حادثه از زاویه دید بقیه کسانی که با آن درگیر هستند، تمرین خوبی برای تفکر واگراست. این‌که خودمان را چند دقیقه به‌جای تک‌تک کسانی که با آن ماجرا درگیر هستند ، بگذریم و این بار آن حادثه را از چشمان آن ببینیم ، باعث می‌شود که تحلیل عمیق‌تر و واقع‌گرایانه‌تری نسبت به آن حادثه پیدا کنیم، قضاوت درستی نسبت به آن داشته باشیم و تصمیم‌های بهتری بگیریم.
 

  پی نوشت

[1] خلاقیت و نوآوری در انسان‌ها و سازمان‌ها،آقایی فیشانی، تیمور،ص19.
[2] .خلاقیت و نوآوری در انسان‌ها و سازمان‌ها،آقایی فیشانی، تیمور،ص16.
[3] بررسی میزان هم نوسانی الگوهای امواج مغزی باند تتا در تفکر همگرا و تفکر واگرا،ص2.
[4] نام این کتاب با شماص16.
[5] پرورش خلاقیت ،مبانی و روشها،ص18.
[6] . خلاقیت و نوآوری در انسانها و سازمانها،آقایی فیشانی، تیمور،ص20.
[7] خلاقیت و نوآوری در انسانها و سازمانها،آقایی فیشانی، تیمور،ص21.
[8] https://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=934&articleid=504665
 
منابع
 
بررسی میزان همنوسانی الگوهای امواج مغزی باند تتا در تفکر همگرا و تفکر واگرا، منصور بیرامی، محمدعلی نظری ، مرتضی عندلیب کورایم، تازههای علوم شناختی، سال 13 ،شماره 2 ،1390.
پرورش خلاقیت ،مبانی و روشها، علیرضا پیرخائفی، انتشارات هزاره ققنوس، چاپ دوم، 1387.
عباسی آغوی، محمد مهدی، نام این کتاب با شما،قم موسسه آموزشی –پژوهشی امام خمینی.
https://www.tebyan.net
خلاقیت و نوآوری در انسانها و سازمانها،آقایی فیشانی، تیمور، تهران، انتشارات ترمه، چاپ اول، 1377.
 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط