جدایی کلیسا

امپراتوران شرق تلاش می کردند تا به اختلاف نظرها فیصله بخشند. نخست اعتقادنامه کلسدون به عنوان دیدگاه صحیح پذیرفته شد. سپس در سال ۴۸۲ امپراتور وقت، زنون، بیانیه‌ای صادر کرد و اعلام کرد که تنها ملاک راست...
جمعه، 5 بهمن 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جدایی کلیسا
تفرقه و جدایی را در کلیسای شرق
 
چکیده:
امپراتوران شرق تلاش می کردند تا به اختلاف نظرها فیصله بخشند. نخست اعتقادنامه کلسدون به عنوان دیدگاه صحیح پذیرفته شد. سپس در سال ۴۸۲ امپراتور وقت، زنون، بیانیه‌ای صادر کرد و اعلام کرد که تنها ملاک راست دینی، اعتقادنامه نیقیه و «دوازده ملعون باد» است.
 
تعداد کلمات: 1025 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
 
جدایی کلیسا
نویسنده: تونی لِین  
ترجمه: روبرت آسریان
 
شورای کلسدون تفرقه و جدایی را در کلیسای شرق عمیق تر کرد. مکتب الهیاتی انطاکیه که در اقلیت قرار داشت، از اعتقادنامه مصوب شورای کلسدون حمایت می کرد. گروه بزرگی از پیروان مکتب اسکندریه با اعتقادنامه کلسدون مخالفت می ورزیدند و از قاعدۂ سیریل  یعنی قاعده «یگانه طبیعت مجسم کلمه خدا» حمایت می کردند. بنابراین، این گروه مونوفیزیتها یا تکذات انگارها خوانده شدند. این گروه، اعتقادنامه مصوب شورای کلسدون را که در آن، بر آموزه «دو طبیعت» تأکید شده بود، رد می کردند. در بین این دو گروه، گروه دیگری قرار داشت که گاهی گروه مکتب نوین اسکندریه  خوانده می شد. این گروه، شامل طرفداران پرشور تعلیم سیریل بود که اعتقادنامه کلسدون را نیز با شادی پذیرفته بودند. آنان این اعتقادنامه را محافظی در برابر سوء تعبیرهای احتمالی تعلیم سیریل می دیدند. آنان بر این باور بودند که اعتقادنامه کلسدون را نیز باید به همان شکلی پذیرفت که خود سیریل «قاعده وحدت مجدد» را پذیرفت. مونوفیزیتها بر کلیسای مصر و برخی دیگر از کلیساهای شرق تسلط داشتند. نفوذ آنان نیرومندتر از آن بود که بشود آنان را نادیده گرفت و سرکوب کرد. اعتراض های آنان به اعتقادنامه کلسدون را می توان در دو مقوله طبقه بندی کرد؛ نخست آنکه، آنان از این شکایت داشتند که تعلیم مکتب اسکندریه و سیریل در اعتقادنامه کلسدون جای نگرفته است. یعنی مفاهیم «یگانه طبیعت مجسم کلمه خدا»، اصطلاح «اتحاد ذاتی» و این ایده که مسیح «با داشتن دو طبیعت، یک وجود است»، در این اعتقادنامه دیده نمی شود. در تعالیم سیریل همه این واژه ها را می توان مشاهده کرد. دوم آنکه، آنان به قسمتهایی از اعتقادنامه کلسدون اعتراض داشتند که در آنها اصطلاح توم لئو ، را نیز که این اصطلاح در آن به کار رفته بود، نمی پذیرفتند.

  بیشتر بخوانید :   راست‌دینی هوشمندانه

امپراتوران شرق تلاش می کردند تا به این اختلاف نظرها فیصله بخشند. نخست اعتقادنامه کلسدون به عنوان دیدگاه صحیح پذیرفته شد. سپس در سال ۴۸۲ امپراتور وقت، زنون، بیانیه ای صادر کرد و اعلام کرد که تنها ملاک راست دینی، اعتقادنامه نیقیه و «دوازده ملعون باد» است. کسانی که به شکل دیگری بیندیشند، خواه از اعضای شورای کلسدون بوده باشند و خواه اعضای شورایی دیگر، ملعونند. این بیانیه باعث ایجاد وحدت در کلیسای شرق شد، اما به قیمت شقاق بین کلیسای غرب و شرق تمام شد. جانشین زنون، آناستاسیوس، پا را از این حد فراتر گذاشت و صریحا اعتقادنامه کلسدون را رد کرد. اما هنگامی که وی جان سپرد جانشینان او، یوستینوس و یوستینیانوس، مجددا اعتقادنامه کلسدون را پذیرفتند و در نتیجه آن با کلیسای روم روابط حسنه ایجاد کردند. در سال ۵۵۳ یوستینیانوس دستور تشکیل شورای قسطنطنیه را داد که پنجمین شورای جهانی کلیسایی محسوب می شد. این شورا در پی این بود تا با ارائه تفسیری مبتنی بر تعالیم سیریل از اعتقادنامه کلسدون، مونوفیزیتها را آرام سازد. این شورا سه وظیفه بر عهده داشت:
۱- از سال ۵۳۰ میلادی به بعد، در مورد برخی از جنبه های تعالیم اوریجن، مناقشه ها و مباحثی مطرح شده بود. یوستینیانوس فرمانی علیه پیروان تعالیم اوریجن صادر کرد. در سال ۵۵۳ شورای قسطنطنیه، فرمان او را تأیید نمود و پانزده ملعون باد علیه تعالیم اوریجن و او اگریوس که از پیروان افراطی اوریجن بود، صادر کرد.
  آنان بر این باور بودند که اعتقادنامه کلسدون را نیز باید به همان شکلی پذیرفت که خود سیریل «قاعده وحدت مجدد» را پذیرفت. مونوفیزیتها بر کلیسای مصر و برخی دیگر از کلیساهای شرق تسلط داشتند. نفوذ آنان نیرومندتر از آن بود که بشود آنان را نادیده گرفت و سرکوب کرد. اعتراض های آنان به اعتقادنامه کلسدون را می توان در دو مقوله طبقه بندی کرد؛ نخست آنکه، آنان از این شکایت داشتند که تعلیم مکتب اسکندریه و سیریل در اعتقادنامه کلسدون جای نگرفته است. یعنی مفاهیم «یگانه طبیعت مجسم کلمه خدا»، اصطلاح «اتحاد ذاتی» و این ایده که مسیح «با داشتن دو طبیعت، یک وجود است»، در این اعتقادنامه دیده نمی شود. در تعالیم سیریل همه این واژه ها را می توان مشاهده کرد.
۲- در سال ۵۴۴ میلادی، بنابر اصرار پیروان مکتب اسکندریه، امپراتور فرمانی را علیه سه نفر صادر کرد. یکی از این سه نفر، تئودور موپسوئستیایی بود که در سال ۴۲۸ در گذشته بود و احتمالا از معلمین نستوریوس بوده است. دو نفر دیگر، عالمان مکتب انطاکیه تئودورت و ایباس  بودند که فقط نگارش های اولیه این اشخاص علیه سیریل محکوم گشت و آثار و خدمت های دیگر آنان مورد تأیید قرار گرفت.
 
۳- از همه مهم تر اینکه شورا نشان داد که اعتقادنامه کلسدون را باید با نگرش مکتب اسکندریه درک کرد. اسقفان شرکت کننده در این شورا اعتراف کردند که «ما چهار شورای مقدس را می پذیریم که عبارتند از، نیقیه، قسطنطنیه، شورای اول افسس، و شورای کلسدون و ما همه آن اصولی را که این شوراها در مورد ایمان تعریف می کنند، می پذیریم و تعلیم میدهیم.» آنان همچنین چهارده ملعون باد صادر کردند و بدین سان، تفسیر نستوریوسی از اعتقادنامه کلسدون را رد کردند. هدف این کارها این بود که ترس مونوفیزیت ها در مورد اینکه شورای کلسدون راه را برای نفوذ نستوری گرایی باز می کند، از بین برود. لعنتهای صادر شده از سوی این شورا، همچنین نشان می داد که اصطلاحات سیریل که در اعتقادنامه کلسدون وجود نداشتند (مانند «اتحاد ذاتی») مورد قبول شورای قسطنطنیه هستند، اما به شرط اینکه منظور از این اصطلاحات، ترکیب و اختلاط دو طبیعت مسیح با یکدیگر نباشد؛ و بالاخره شورای اسکندریه یکی از اصولی را که مونوفیزیتها به آن اعتقاد داشتند، تصدیق کرد؛ یعنی این اصل که یکی از سه اقنوم تثلیث در جسم مصلوب گشت.
 
اگر کسی اصطلاح «در دو طبیعت» را بدین منظور به کار بگیرد که واژه «دو»، طبیعتهای مسیح را جدا سازد و یا با این استفاده در طبیعت را دو شخصیت مجزا معرفی نماید، ملعون باد. (ملعون باد هفتم )
اگر کسی اصطلاح «از دو طبیعت» یا «یگانه طبیعت مجسم کلمه خدا» را به کار بگیرد و این اصطلاحات را به شکلی که پدران مقدس تعلیم داده اند، درک نکند... بلکه سعی نماید طبیعت یا جوهر الاهی و انسانی مسیح را با هم مخلوط نماید، ملعون باد. زیرا منظور ما از تعلیم این حقیقت که یگانه کلمه خدا به شکلی انفکاک ناپذیر با انسانیت متحد شد، این نیست که در طبیعت با یکدیگر مختلط و ممزوج شدند. (ملعون باد هشتم )
اگر کسی اعتراف نکند خداوند ما عیسی مسیح که در جسم مصلوب شد، خدای حقیقی و خداوند جلال و یکی از اقنوم تثلیث اقدس است، ملعون باد. (ملعون باد دهم )
علی رغم اعطای این امتیازات، مونوفیزیتها با اعتقادنامه کلسدون آشتی نکردند. موضوع غم انگیز این بود که میانه روها در هر دو گروه تصدیق می کردند که گروه دیگر راست دین است. شقاق و جدایی به وجود آمده در کلیسا، در واقع به سبب جوهره ایمان نبود، بلکه صرفا به جهت پذیرش چند واژه و تصدیق راست دین بودن اعتقادنامه کلسدون به وجود آمده بود.

منبع:
تاریخ تفکر مسیحی، تونی لِین، ترجمه روبرت آسریان، چاپ پنجم، فروزان روز، طهران (1396)

  بیشتر بخوانید :
  پدر الهیات لاتین
  تفتیش عقاید در مسیحیت
  رنج و عمل نجات بخشی در مسیحیت

 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط