نقش امام خمینی برای حفظ حوزه علمیه قم بعد از فوت آیت الله حائری
بعد از فوت آیت الله حائری ، امام خمینی که یکی از فضلا و مدرسین حوزه قم به شمار می آمد. اعتقاد داشت برای وحدت و حیات علمی حوزۀ بعد از مرحوم شیخ عبدالکریم حضور آیت الله بروجردی که از نظر علم و فضایل اخلاقی از علمای طراز اول آن روز به شمار می رفت در قم ضروری است. با تلاش های بسیار زیاد خود توانست آیت الله بروجردی را به شهر قم بیاورد. آمدن آیت الله بروجردی به قم حیات دوره ای را حوزه قم بخشید.
نویسنده: رامین حشمدار
روزگار حوزه در زمان آیت الله حائری
در زمانی که شیخ عبدالکریم حائری حوزه علمیه قم را به تازگی بنا نمود. مصادف شد با اقدامات ضد دینی رضا شاه. او بعد از آنکه پایه های حکومت پهلوی را محکم کرد به دستور انگلیسی ها شروع به از بین بردن مظاهر دینی و سنتی کرد. رضاشاه مانند سیدحسن تقیزاده اعتقاد داشت برای رسیدن به پیشرفت باید از فرق سر تا نوک پا، فرنگی شد. دستور کشف حجاب را صادر کرد و اولین کسی بود که زن و دخترانش را بی حجاب در انظار به نمایش گذاشت. همچنین دستور به تعطیلی مجالس روضهخوانی وتعزیهداری در شهادت امام حسین (ع)، را داد. امام در مورد سختیهای آن دوران برای شرکت در عزادرای امام حسین میگفت :« مجالس روضه در خانهی برخی از علما (مانند آیتالله صدوقی) پیش از نماز صبح برگزار میشد تا دور از چشم مأموران دولتی باشد.» رضاشاه برای منزوی کردن روحانیت به شدت ازقدرت سیاسی کاست و تعداد نمایندگان روحانی در مجلس شورای ملی را از 24 نفر در مجلس ششم به 6 نفر در مجلس دهم کاهش داد. رضاخان یکبار به شیخ عبدالکریم که در آن روزگار به کشف حجاب اعتراض کرده بود. گفت: رفتارتان را عوض کنید وگرنه حوزه قم را با خاک یکسان میکنم. شیخ عبدالکریم هم مجبور شد برای حفظ حوزه علمیه نوپای قم که در آن روزگار در حدود300-400 طلبه داشت در برابر سیاست های خصمانه ی رضاشاه سکوت کند. حاج شیخ پس از 15 سال ریاست حوزه علمیه قم، عاقبت در سال 1315 دراوج قدرت رضاخان درگذشت. همه علما و روحانیون به شدت نگران بودند بعد از حاج شیخ ، آیا رضاشاه همان بلایی را که باعث تعطیلی حوزه علمیه ی مشهد شد را بر سر حوزهی قم خواهد آورد؟ در شرایطی که این نگرانی بلای جان همه طلبه ها را گرفته بود. آیت الله سید محمد تقی خوانساری ، آیتالله سید صدرالدین صدر و آیتالله سید محمد حجت کوه کمری که به مراجع ثلاث معروف شدند سرپرستی حوزه را برعهده گرفتند.
آقای بروجردی و احیاء حوزه علمیه قم
در آن سالها جای خالی حاج شیخ کاملا مشهود بود و حوزه علمیه ی قم کسی را میخواست که جامعیت علمی داشته باشد تا بتواند باعث وحدت و قوت حوزه شود. در آن ایام امام خمینی که یکی از فضلا و مدرسین حوزه قم به شمار می آمد. اعتقاد داشت برای وحدت و حیات علمی حوزۀ بعد از مرحوم شیخ عبدالکریم حضور آیت الله بروجردی که از نظر علم و فضایل اخلاقی از علمای طراز اول آن روز به شمار می رفت در قم ضروری است. به همین دلیل امام برای اقامت ایشان در قم تلاش وسیعی کردند و وقتی مرحوم آیت الله بروجردی برای عمل جراحی به بیمارستان فیروزآبادی شهر ری آمدند امام بارها به عیادت ایشان رفتند و از ایشان خواستند که برای اقامت دائم به قم تشریف بیاورند. امام در این رابطه می فرمودند: «با آمدن آقای بروجردی به قم، حوزه از اختلاف سلیقه بین مراجع متعدد (آقای خوانساری ـ آقای حجت ـ آقای صدر) و از اختلافی که بین هواداران آنان هست، نجات می یابد.»
امام گاهی پنجاه تا شصت نامه برای علمای سراسر کشور دستنویس می کردند که از آقای بروجردی بخواهند به قم تشریف بیاورند و بالاخره بر اثر تلاشهای همه جانبۀ علما و بخصوص حضرت امام، مرحوم بروجردی در دی ماه سال 1323 به شهر قم آمدند. با درگذشته آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی مرجعیت به آقای بروجردی وحاج آقا حسین قمی رسید. اما امام برای مرحوم بروجردی تبلیغ می کرد و مردم را به ایشان ارجاع می داد. حتی برای این کار به شهرها مختلف مسافرت کرد. او اعتقاد داشت چون حاج آقا حسین قمی در ایران نیستند و در عراقند. پس باید آقای بروجردی را تقویت کرد تا حوزۀ قم و علمای ایران قوت پیدا کنند.
کرسی درس امام بسیار شلوغ بود. اما ایشان برای تقویت جایگاه اقای بروجردی مقید بود بعد از اتمام کلاس خود همراه باشاگردانش در درس آقای بروجردی شرکت کند و بیشتر از آنکه طلبه ای به استادش احترام بگذارد، به ایشان احترام می گذاشت. گاهی که آقای بروجردی پیاده به منزل می رفتند امام تا درِب منزل، ایشان را همراهی می کردند. امام بارها دربارۀ آیت الله بروجردی می فرمودند: «در سر حد کرامت است. یک پیرمرد، به این خوبی حوزۀ علمیه را، بلکه عالم تشیّع را اداره می کند». امام آقای بروجردی را مردی روشن می دانستند و گمان می کردند که از طریق ایشان می توانند اهداف انقلابی را دنبال کنند. بعدها از به ایشان پرسیدن: شما تبلیغات زیادی برای مرجعیت آیت الله بروجردی کردید؛ ولی آنطور که می خواستید نشد. فرمودند: «بله. چون در ذهن آیت الله بروجردی القا شده بود که مردم به عهد و ایمانشان محکم نیستند، و کاری از پیش نمی رود»
علاقه آقای بروجردی به امام
آقای بروجردی نیز به امام احترام میگذاشتند و نسبت به ایشان علاقمند بودند. به همین دلیل مأموریت های مهمی را به ایشان محول می کردند. مثلاً در مشهد حادثه ای اتفاق افتاد که امام را با اختیارات تام آنجا فرستادند که دو ماه طول کشید. در نهاوند هم مسأله ای پیش آمد که باز امام از طرف آقای بروجردی برای حل آن به نهاوند رفتند. هر وقت اهل بازار تهران خدمت آقای بروجردی میآمدند و امام جماعت می خواستند، ایشان می فرمودند: اگر حاج آقا روح الله امامت آن مسجد را قبول کنند، ایشان بهترین هستند. ولی وقتی می آمدند خدمت حضرت امام، ایشان قبول نمی کردند و می گفتند: «من می خواهم طلبه باشم و درس بخوانم و درس بدهم». آقای سید عباس مهری نقل میکند: من در محضر مرحوم آیت الله بروجردی بودم که نماینده ای از طرف دولت به حضور ایشان رسید و موافقت ایشان را با موضوعی که در دست اجرا داشت، خواستار شد. آیت الله بروجردی فرمودند: پاسخ را بعد از مشاوره و تبادل نظر با بعضی از علما به دولت ابلاغ خواهم کرد. من به فکر افتادم که ایشان در اینگونه امور با کدامیک از علمای قم مشورت می کنند. دیری نپایید که دیدم امام خمینی بنا به درخواست مرحوم آقای بروجردی به آنجا آمدند و به اتفاق آن مرحوم به اطاق در بسته ای رفته و به گفتگو نشستند و ساعتی بعد مرحوم بروجردی نظر خویش را برای دولت فرستادند. آقای بروجردی گاهی علاوه بر مشورت و تبادل نظر در امور مهم سیاسی با امام، از ایشان دعوت به عمل می آوردند در گفتگویی که با مقامات دولتی دربارۀ امر مهمی داشتند، شرکت نمایند و یا به طور مستقیم از جانب ایشان با نماینده دولت و مقامات دولتی گفتگو کنند.
منبع:
کتاب تاریخ معاصر از دیدگاه امام خمینی
کتاب علما و رژیم شاه
مجله پاسدار اسلام
کتاب خاطرات یت الله سیدحسین بدلاّ
کتاب حضور
کتاب پا به پای آفتاب