بخش شهرکی نارویی آب و هوای گرم و خشک دارد. مردم آن اغلب کشاورز و دامدار هستند و به برکت دریاچهی فصلی هامون، عدهای به صیادی اشتغال دارند. کُندُرَک به مکانی گفته میشد که امروزه در اذهان و گویش روزمره بومیان مترادف با شهر کهنه است.
تعداد کلمات:863/ تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه.
تعداد کلمات:863/ تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه.
نویسنده: امین رضا کمالیان
نام: قاضی میر سیدعبدالله کندرکی؛ ملقب به میر سید سلیمو/ نشانی: شهرستان زهک، بخش شهرکی و نارویی، دهستان شیب آب، روستای کندرک/ تاریخ نخستین بنا: دوره افشاریه/ دایر: ارگ تخریب شده
موقعیت مقبره
خواستگاه اولیهی طایفه کندریها در منطقه کندر و شماری از آنها در قریه وَرمال و سَدکی و قسمت اعظم آنها در زاهدان کنونی به سر میبرند (رئیس الذاکرین، 1388، ج1، ص39). هم اکنون هیچ اثری از بنای مقبره باقی نمانده است. تنها از جادهی اصلی خرابههایی از ارگ مذکور نمایان است. دور تا دور آن، زمینهای کشاورزی بوده و فاصلهی جادهی اصلی تا دیوارهای ارگ در حدود پانصد متر است که از جادهی اصلی به خوبی دیده میشود. به دلیل گذشت زمان، افراد بسیار کمی با نام قاضی میر سید سلیمو آشنا هستند و تنها بزرگان و ریشسفیدان روستا با نام وی آشنایی دارند.
تاریخچهی مقبره
الف) نام و نشان صاحب مقبره:
براساس یک شجرهنامه موجود از میر سیدعبدالله کندرکی، پسری به نام آقا حسین و از او سید داوود و از او سه پسر به نامهای سیدابوطالب، سیدحسین و سیدرضا به ثمر میرسند. طبق یک شجرهنامه دیگر نیز از سید عبدالله کندرکی فرزندی به نام سید ابراهیم و از وی سیدرضا و از او سید علی سیستانی و از وی سید محمد به ثمر میرسند. شماری از سادات ملقب به داوودی نیز منتصب به همین سادات هستند. جد بزرگ آنها سید محمد، شیخ الاسلام است که او را پسر سید جعفر سادات اخوی از سادات اصفهانی الاصل معرفی مینمایند (رئیس الذاکرین، 1388، ج1، ص64-65).
او پسر قاضی سید محمد ملقب به شیخ الاسلام بود که از مدرسان حوزه علمیهی مدرسه کندرک و در عین حال حاک شرع سیستان بوده است. آسیابهای بادی که برای تأمین آرد مورد نیاز طلاب و ساکنان کندرک بنا شده بود به دستور قاضی عبدالله صورت پذیرفت و به همین جهت به نام «آس قاضی» مشهور بود و به همین نام نیز باقی ماند (رئیس الذاکرین، 1388، ج1، ص91-99، 210-212).
جمعی از رعایا مورد غضب ملک سلیمان خان قرار گرفتند و آنان از بیم و هراس به خانه میر سیدعبدالله قاضی پناه بردند. ملک سلیمان خان جمعی از مردان مسلح خود را به طلب آنان فرستاد اما میر سیدعبدالله از تحویل آنان خودداری و پیشنهاد کرد که جرم آنان را مشخص ساز تا خود که قاضی و حاکم شرعم قصاص نمایم. این گفتار، ملک سلیمان خان را سخت ناگوار آمد پس «دستور داد تا به خانه قاضی ریخته او را به همراه مجرمین دستگیر نمایند»، به حکم ملک، رعایای نگون بخت را شکم دریدند و قاضی را میل گداخته به چشم کشیدند، چون خشم ملک پایان پذیرفت از کرده خود پشیمان شد و درصدد چاره و جبران خطای خویش برآمد و برای دلخوشی، دخترش را به پسر قاضی عبدالله داد، اما این محبت ملک سلیمان خان نتوانست قاضی را از تاثر و اندوه نابینایی برهاند و چندی بعد درگذشت (رئیس الذاکرین، 1370، ص59-60).
ب) سابقهی بنا و حدود و ثغور آن:
بزرگان روستا به نقل از اجدادشان از وجود اتاقکی گنبدی شکل از خشت و گل در نزدیکی ارگ خبر دادند و ذکر نمودند که ارگ مذکور به دستور حاکم وقت بنا شده است.
براساس یک شجرهنامه موجود از میر سیدعبدالله کندرکی، پسری به نام آقا حسین و از او سید داوود و از او سه پسر به نامهای سیدابوطالب، سیدحسین و سیدرضا به ثمر میرسند. طبق یک شجرهنامه دیگر نیز از سید عبدالله کندرکی فرزندی به نام سید ابراهیم و از وی سیدرضا و از او سید علی سیستانی و از وی سید محمد به ثمر میرسند. شماری از سادات ملقب به داوودی نیز منتصب به همین سادات هستند. جد بزرگ آنها سید محمد، شیخ الاسلام است که او را پسر سید جعفر سادات اخوی از سادات اصفهانی الاصل معرفی مینمایند (رئیس الذاکرین، 1388، ج1، ص64-65).
او پسر قاضی سید محمد ملقب به شیخ الاسلام بود که از مدرسان حوزه علمیهی مدرسه کندرک و در عین حال حاک شرع سیستان بوده است. آسیابهای بادی که برای تأمین آرد مورد نیاز طلاب و ساکنان کندرک بنا شده بود به دستور قاضی عبدالله صورت پذیرفت و به همین جهت به نام «آس قاضی» مشهور بود و به همین نام نیز باقی ماند (رئیس الذاکرین، 1388، ج1، ص91-99، 210-212).
جمعی از رعایا مورد غضب ملک سلیمان خان قرار گرفتند و آنان از بیم و هراس به خانه میر سیدعبدالله قاضی پناه بردند. ملک سلیمان خان جمعی از مردان مسلح خود را به طلب آنان فرستاد اما میر سیدعبدالله از تحویل آنان خودداری و پیشنهاد کرد که جرم آنان را مشخص ساز تا خود که قاضی و حاکم شرعم قصاص نمایم. این گفتار، ملک سلیمان خان را سخت ناگوار آمد پس «دستور داد تا به خانه قاضی ریخته او را به همراه مجرمین دستگیر نمایند»، به حکم ملک، رعایای نگون بخت را شکم دریدند و قاضی را میل گداخته به چشم کشیدند، چون خشم ملک پایان پذیرفت از کرده خود پشیمان شد و درصدد چاره و جبران خطای خویش برآمد و برای دلخوشی، دخترش را به پسر قاضی عبدالله داد، اما این محبت ملک سلیمان خان نتوانست قاضی را از تاثر و اندوه نابینایی برهاند و چندی بعد درگذشت (رئیس الذاکرین، 1370، ص59-60).
ب) سابقهی بنا و حدود و ثغور آن:
بزرگان روستا به نقل از اجدادشان از وجود اتاقکی گنبدی شکل از خشت و گل در نزدیکی ارگ خبر دادند و ذکر نمودند که ارگ مذکور به دستور حاکم وقت بنا شده است.
محوطه و معماری کنونی مقبره
هم اکنون اثری از مقبره موجود نیست و تنها دیوارهای ارگ کندرک باقی مانده است. بنای مقبره مذکور در پشت دیوار شمالی محوطه ارگ بوده است (گلستانه، 1388، ص105). قدمت این بنا را بعد از دوره نادرشاه افشار میدانند (رئیس الذاکرین، 1370، ص59).
توضیحات تکمیلی و ملاحظات
زائران:
این مکان در گذشته پذیرای زائران بسیاری از روستاهای اطراف بوده که به تدریج شمار آنها بسیار کم شده است.
نذورات:
با توجه به اینکه هم اکنون مقبرهای به نام میر سید سلیمو وجود ندارد ولی مردم محلی نذرهایی به نیت سید انجام میدهند که از جمله آنها میتوان به نانی محلی اشاره کرد که بین ساکنان روستا تقسیم میشود.
موقوفات:
زمینی که در آن قبر میر سید سلیمو قرار دارد ارگ قدیمی کندرک بوده است.
مراسم:
بنا به اعتقاد بومیان محلی، خاک قبر دارویی مؤثر در بهبود بیماری سیاه سرفه میدانستند یا به عنوان تبرک از این خاک برمیداشتند که تا همین اواخر این کار انجام میگرفته است (رئیس الذاکرین، 1370، ص59).
دفن شدگان:
پس از مرگ میرسید سلیمو، حاکم وقت، سلیمان خان کیانی که دستور داده بود سید را کور کنند، از عمل خود پشیمان شد و درخواست کرد که پس از مرگ جنازه وی را به رسم امانت در کنار قبر قاضی میرسید عبدالله کندرکی بسپارند و سپس آن را به نجف اشرف منتقل نمایند (رئیس الذاکرین، 1370، ص59-60).
راویان محلی:
خانم شهرکی؛ مزار گلستانه
تحقیق میدانی:
1388/12/8
منبعمقاله: کمالیان، امینرضا؛ (1390)، شماری از مقبرههای استان سیستان و بلوچستان شهرستانهای ایرانشهر، تهران: بنیاد ایرانشناسی، چاپ اول.
این مکان در گذشته پذیرای زائران بسیاری از روستاهای اطراف بوده که به تدریج شمار آنها بسیار کم شده است.
نذورات:
با توجه به اینکه هم اکنون مقبرهای به نام میر سید سلیمو وجود ندارد ولی مردم محلی نذرهایی به نیت سید انجام میدهند که از جمله آنها میتوان به نانی محلی اشاره کرد که بین ساکنان روستا تقسیم میشود.
موقوفات:
زمینی که در آن قبر میر سید سلیمو قرار دارد ارگ قدیمی کندرک بوده است.
مراسم:
بنا به اعتقاد بومیان محلی، خاک قبر دارویی مؤثر در بهبود بیماری سیاه سرفه میدانستند یا به عنوان تبرک از این خاک برمیداشتند که تا همین اواخر این کار انجام میگرفته است (رئیس الذاکرین، 1370، ص59).
دفن شدگان:
پس از مرگ میرسید سلیمو، حاکم وقت، سلیمان خان کیانی که دستور داده بود سید را کور کنند، از عمل خود پشیمان شد و درخواست کرد که پس از مرگ جنازه وی را به رسم امانت در کنار قبر قاضی میرسید عبدالله کندرکی بسپارند و سپس آن را به نجف اشرف منتقل نمایند (رئیس الذاکرین، 1370، ص59-60).
راویان محلی:
خانم شهرکی؛ مزار گلستانه
تحقیق میدانی:
1388/12/8
منبعمقاله: کمالیان، امینرضا؛ (1390)، شماری از مقبرههای استان سیستان و بلوچستان شهرستانهای ایرانشهر، تهران: بنیاد ایرانشناسی، چاپ اول.
مطالب مرتبط
مقبرهی سید دخل شاه بخاری
مقبرهی چهل پیر
مقبرهی پیر کنار