چیستی تمدن نوین اسلامی و راهکارهای آن
به بهانه بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی
هم اکنون که انقلاب اسلامی، دهه ی چهارم حیات خود را آغاز نموده است و امید است که پوینده تر و با صلابت تر مسیر رشد و پیشرفت خود را ادامه دهد. اما سوالی مهمی که ذهن هر دغدغه مندی را درگیر می کند، این است که انقلاب اسلامی بعد از گذشته دهه ها و سال های متمادی، درصدد است که به کدام هدف دست یابد و چه جلوه ای را در آینده ی بین المللی عصر حاضر رقم بزند؟ به عبارت دیگر، انقلاب اسلامی چه هدفی را دنبال و ترسیم می کند؟
پاسخ این سوال و سوال های مشابه را می توان از لابلای آثار و اندیشه های متفکران برجسته انقلاب مشاهده کرد ولی به صورت جدی تر و روشن تر در بیانیه گام دوم انقلاب که در آستانه دهه چهارم انقلاب اسلامی از سوی حضرت آیت الله خامنه ای ارائه شده است، می تون این هدف را بازیابی و واکاوی کرد. به تصریح مقام معظم رهبری، آرمان بزرگ انقلاب اسلامی، تحقق و دست یابی به تمدن نوین اسلامی می باشد[1] و تمام هزینه های مادی و معنوی که جمهوری اسلامی در تمام این سال ها پرداخت کرده است و هزینه خواهد نمود، برای تحقق این هدف اصلی و اساسی می باشد.
چیستی تمدن نوین اسلامی
سوال اولی که در این موضوع باید به آن پرداخت این است که تمدن نوین اسلامی به چه معنا می باشد و با جعل و استعمال این واژه در صدد ارائه چه معنایی می باشیم؟ برای روشن شدن تمدن نوین اسلامی در ابتدا باید تمدن اسلامی را تعریف نمود. در لغت، تمدن به معنای حضارت(شهر آئینی) که در مقابل بداوت (بادیه نشینی) قرار دارد[2]. مراد از تمدن اسلامی، تمدنی است که با اساس نگرش توحیدی[3]، با مبانی و سازوکار های اسلامی تطابق داشته است و این سازوکار ها در تلاش هستند که انسان را به غایت حقیقی و سعادت ابدی او نایل سازند. بنابر این در ماهیت تمدن اسلامی دو مولفه دخیل است، اولا سازوکارها و ساختارهای حاکم برآن جامعه و تمدن اسلامی است، به این معنا که به عنوان مثال، ساختار سیاسی، اقتصادی و همچنین الگوهای فرهنگی حاکم، از اصول اسلامی تبعیت می کند، ثانیا تمام این سازوکار ها در تلاش هستند که انسان و جوامع انسانی را به سعادت رهنمون سازند.
بعد از تبیین تمدن اسلامی، به تعریف تمدن نوین اسلامی می پردازیم. برخی از این جهت تمدن اسلامی را تمدن نوین می دانند که بعد از ظهور تمدن مادی گرای غربی و انفعال چندصد ساله تمدن اسلامی به ظهور و بروز رسیده است [4]. لذا بدین جهت، این تمدن را تمدن نوین اسلامی تلقی می کنند.
راهکار های تمدن سازی
علم
علم مهمترین و اساسی ترین مولفه در شکل گیری و رشد هر تمدن می باشد. در دوران صفویه که تمدن اسلامی در اوج شکوه و عظمت خود بود، مهمترین مولفه در شکل گیری و رشد آن تمدن، پیشرفت های علمی در حوزه های علوم نظری و همچنین مسائل فنی و علوم پایه بود. مسائل علمی به اندازه ای در شکل گیری و رشد تمدن ها موثر هستند که بعضا پژوهش ها و کتب جداگانه ای در باب تاثیر مولفه های علمی در شکل گیری تمدن ها نگاشته می شود[5]. علوم مختلف با فراهم آوردن بسترهای مناسب اجتماعی(مانند نظام سیاسی و اقتصادی غنی) زمینه ی رشد و تعالی فردی و اجتماعی جامعه را فراهم می آورند که از این رهگذر، مبادی لازم برای تحقق تمدن اسلامی فراهم آورده می شود.
معنویت
همانطور که ذکر شد، یکی از ابعاد مهم در تمدن اسلامی، توجه و التفات به ابعاد معنوی فرد و جامعه می باشد و باید این نکته را مد نظر داشت که هدف از احیا تمدن اسلامی، تلاش برای به سعادت رسیدن انسان ها می باشد. با توجه به این مطلب یکی از مهمترین مولفه ها و راهکار ها در راستای تحقق تمدن نوین اسلامی، اهتمام به ابعاد معنوی فرد و جامعه می باشد و بدون رشد و ارتقای ابعاد معنوی انسان، بعید نیست تمدن هایی که شکل می گیرند، مشابه تمدن معاصر غرب باشند که در مسائل علمی، فنی و تکنولوژیک به نقاط دور دست واصل شده اند، در حالی که در ابعاد معنوی و روحانی تنزل کرده اند و تنها چیزی که در نظام فکری خود جای نداده اند، ابعاد معنوی انسان می باشد.
با نگاه به سابقه ی تمدن اسلامی به وضوح مشاهده می کنیم که رابطه ی معنویت و تمدن سازی، رابطه ای دیالکتیک و متقابل بوده است و رابطه ی این دو به صورت هم افزایی، موجب ارتقای متقابل این دو می شده است؛ با این توضیح که اولا معنویت و اخلاق گرایی جامعه ی اسلامی بوده است که ایشان را به تلاش های علمی و ایثار اجتماعی ترغیب می کرده است که ثمره آن، تحقق تمدن اسلامی بوده؛ لذا اگر متفکران و دانشمندان مسلمان در راستای پیشرفت های علمی تلاش می کرده اند، این تلاش ایشان برآمده از انگیزه های دینی و اسلامی بوده است.
ثانیا از جهت دیگر، تحقق تمدن اسلامی و حرکت به سوی آن، این زمینه را فراهم می آورد که انسان ها در جهت رشد اخلاق و معنویت در جامعه حرکت کنند. با این توضیح که تمدنی که اسلامی باشد، یعنی ساختارها و زیرساخت های آن نیز برآمده از اسلام و اندیشه اسلامی است (به عنوان مثال ساختار اقتصادی حاکم، اقتصاد اسلامی می باشد) و این ساختار ها، فرد، جامعه و خانواده را بیش از پیش در جهت زندگی مومنانه مساعدت و همیاری می کند.
منابع:
به بهانه بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی
هم اکنون که انقلاب اسلامی، دهه ی چهارم حیات خود را آغاز نموده است و امید است که پوینده تر و با صلابت تر مسیر رشد و پیشرفت خود را ادامه دهد. اما سوالی مهمی که ذهن هر دغدغه مندی را درگیر می کند، این است که انقلاب اسلامی بعد از گذشته دهه ها و سال های متمادی، درصدد است که به کدام هدف دست یابد و چه جلوه ای را در آینده ی بین المللی عصر حاضر رقم بزند؟ به عبارت دیگر، انقلاب اسلامی چه هدفی را دنبال و ترسیم می کند؟
پاسخ این سوال و سوال های مشابه را می توان از لابلای آثار و اندیشه های متفکران برجسته انقلاب مشاهده کرد ولی به صورت جدی تر و روشن تر در بیانیه گام دوم انقلاب که در آستانه دهه چهارم انقلاب اسلامی از سوی حضرت آیت الله خامنه ای ارائه شده است، می تون این هدف را بازیابی و واکاوی کرد. به تصریح مقام معظم رهبری، آرمان بزرگ انقلاب اسلامی، تحقق و دست یابی به تمدن نوین اسلامی می باشد[1] و تمام هزینه های مادی و معنوی که جمهوری اسلامی در تمام این سال ها پرداخت کرده است و هزینه خواهد نمود، برای تحقق این هدف اصلی و اساسی می باشد.
چیستی تمدن نوین اسلامی
سوال اولی که در این موضوع باید به آن پرداخت این است که تمدن نوین اسلامی به چه معنا می باشد و با جعل و استعمال این واژه در صدد ارائه چه معنایی می باشیم؟ برای روشن شدن تمدن نوین اسلامی در ابتدا باید تمدن اسلامی را تعریف نمود. در لغت، تمدن به معنای حضارت(شهر آئینی) که در مقابل بداوت (بادیه نشینی) قرار دارد[2]. مراد از تمدن اسلامی، تمدنی است که با اساس نگرش توحیدی[3]، با مبانی و سازوکار های اسلامی تطابق داشته است و این سازوکار ها در تلاش هستند که انسان را به غایت حقیقی و سعادت ابدی او نایل سازند. بنابر این در ماهیت تمدن اسلامی دو مولفه دخیل است، اولا سازوکارها و ساختارهای حاکم برآن جامعه و تمدن اسلامی است، به این معنا که به عنوان مثال، ساختار سیاسی، اقتصادی و همچنین الگوهای فرهنگی حاکم، از اصول اسلامی تبعیت می کند، ثانیا تمام این سازوکار ها در تلاش هستند که انسان و جوامع انسانی را به سعادت رهنمون سازند.
بعد از تبیین تمدن اسلامی، به تعریف تمدن نوین اسلامی می پردازیم. برخی از این جهت تمدن اسلامی را تمدن نوین می دانند که بعد از ظهور تمدن مادی گرای غربی و انفعال چندصد ساله تمدن اسلامی به ظهور و بروز رسیده است [4]. لذا بدین جهت، این تمدن را تمدن نوین اسلامی تلقی می کنند.
راهکار های تمدن سازی
علم
علم مهمترین و اساسی ترین مولفه در شکل گیری و رشد هر تمدن می باشد. در دوران صفویه که تمدن اسلامی در اوج شکوه و عظمت خود بود، مهمترین مولفه در شکل گیری و رشد آن تمدن، پیشرفت های علمی در حوزه های علوم نظری و همچنین مسائل فنی و علوم پایه بود. مسائل علمی به اندازه ای در شکل گیری و رشد تمدن ها موثر هستند که بعضا پژوهش ها و کتب جداگانه ای در باب تاثیر مولفه های علمی در شکل گیری تمدن ها نگاشته می شود[5]. علوم مختلف با فراهم آوردن بسترهای مناسب اجتماعی(مانند نظام سیاسی و اقتصادی غنی) زمینه ی رشد و تعالی فردی و اجتماعی جامعه را فراهم می آورند که از این رهگذر، مبادی لازم برای تحقق تمدن اسلامی فراهم آورده می شود.
معنویت
همانطور که ذکر شد، یکی از ابعاد مهم در تمدن اسلامی، توجه و التفات به ابعاد معنوی فرد و جامعه می باشد و باید این نکته را مد نظر داشت که هدف از احیا تمدن اسلامی، تلاش برای به سعادت رسیدن انسان ها می باشد. با توجه به این مطلب یکی از مهمترین مولفه ها و راهکار ها در راستای تحقق تمدن نوین اسلامی، اهتمام به ابعاد معنوی فرد و جامعه می باشد و بدون رشد و ارتقای ابعاد معنوی انسان، بعید نیست تمدن هایی که شکل می گیرند، مشابه تمدن معاصر غرب باشند که در مسائل علمی، فنی و تکنولوژیک به نقاط دور دست واصل شده اند، در حالی که در ابعاد معنوی و روحانی تنزل کرده اند و تنها چیزی که در نظام فکری خود جای نداده اند، ابعاد معنوی انسان می باشد.
با نگاه به سابقه ی تمدن اسلامی به وضوح مشاهده می کنیم که رابطه ی معنویت و تمدن سازی، رابطه ای دیالکتیک و متقابل بوده است و رابطه ی این دو به صورت هم افزایی، موجب ارتقای متقابل این دو می شده است؛ با این توضیح که اولا معنویت و اخلاق گرایی جامعه ی اسلامی بوده است که ایشان را به تلاش های علمی و ایثار اجتماعی ترغیب می کرده است که ثمره آن، تحقق تمدن اسلامی بوده؛ لذا اگر متفکران و دانشمندان مسلمان در راستای پیشرفت های علمی تلاش می کرده اند، این تلاش ایشان برآمده از انگیزه های دینی و اسلامی بوده است.
ثانیا از جهت دیگر، تحقق تمدن اسلامی و حرکت به سوی آن، این زمینه را فراهم می آورد که انسان ها در جهت رشد اخلاق و معنویت در جامعه حرکت کنند. با این توضیح که تمدنی که اسلامی باشد، یعنی ساختارها و زیرساخت های آن نیز برآمده از اسلام و اندیشه اسلامی است (به عنوان مثال ساختار اقتصادی حاکم، اقتصاد اسلامی می باشد) و این ساختار ها، فرد، جامعه و خانواده را بیش از پیش در جهت زندگی مومنانه مساعدت و همیاری می کند.
نویسنده: محمدصادق ذوقی
منابع:
[1] صفحه ی چهارم بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی منتشر شده از سوی دفتر حفظ و نشر مقام معظم رهبری.
[2] محمد سپهری، تمدن اسلامی در عصر امویان، سازمان تبلیغات اسلامی و سازمان تبلیغات اسلامی (تهران: سازمان تبلیغات اسلامی ، شرکت چاپ و نشر بین الملل، 1389)، ص19.
[3] فاطمه جاناحمدی، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها و نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها (قم: نهاد نمایندگی مقاممعظمرهبری در دانشگاهها، دفتر نشر معارف، 1386)، ص52.
[4] ابراهیمنژاد، محمدرضا و پورعباس محمد، “واکاوی مفهوم «تمدن نوین اسلامی» با رویکرد معناشناختی”، پژوهش های تمدن نوین اسلامی 1، ش. 1 (4 فروردین 1396): ص32.
[5] مانند: میان محمد شریف و عباسعلی منصوری، اندیشه اسلامی؛ خاستگاهها و دستاوردها : سیری در تاریخ علم و فلسفه در جهان اسلام، دانشگاه امام صادق(ع) (تهران: دانشگاه امام صادق (ع )، 1390).