تربیت، یکی از مهمترین ابعاد دین است که روایات و سفارشات بسیاری در باب آن وارد شده است. در این میان تربیت کودک همواره از اهمیتی شگرف برخوردار بوده است. اسلام معتقد است که فرزندان امانتهایی الهی هستند که باید در توجه و نگهداری آن توجه ویژهای را مبذول داشت و نهال وجودی آنان را به بهترین وجه ممکن شکل داد.
یکی از سفارشات تربیتی مهم که قاعدهای کلی در بحث تربیت کودک در اسلام است تقسیم دوران کودکی تا جوانی به سه مرحله اساسی است.
رسول خدا(ص) در روایتی این سه مرحله را اینگونه تقسیم بندی کرده و میفرمایند:« کودک تا هفت سال سرور، تا هفت سال بنده و تا هفت سال وزیر است.»[1]
در این مقاله برآنیم به توضیح کوتاهی درباره مرحله اول تربیت کودک که به سیادت و پادشاهی معروف است بپردازیم:
یکی از سفارشات تربیتی مهم که قاعدهای کلی در بحث تربیت کودک در اسلام است تقسیم دوران کودکی تا جوانی به سه مرحله اساسی است.
رسول خدا(ص) در روایتی این سه مرحله را اینگونه تقسیم بندی کرده و میفرمایند:« کودک تا هفت سال سرور، تا هفت سال بنده و تا هفت سال وزیر است.»[1]
در این مقاله برآنیم به توضیح کوتاهی درباره مرحله اول تربیت کودک که به سیادت و پادشاهی معروف است بپردازیم:
اهمیت هفت سال اول زندگی
به اعتقاد اکثر روانشناسان و مربیان، هفت سال اول زندگی کودک مهمترین فصل شکلگیری شخصیت اوست. کودک در این دوران، در بعد جسمانی و درک محیط پیرامونش ضعیف است و باید والدین در این جهت به او کمک نمایند.
امروزه متخصصان به این نتیجه رسیدهاند که انسانهای موفق معمولا کسانی هستند که هفت سال اول زندگیشان را در آرامش سپری کردهاند و شخصیتشان به بهترین وجه ممکن شکل گرفته است.
پس میتوان گفت که از لحاظ تربیتی هیچ دورهای مانند هفت سالگی مهم نیست؛ زیرا در این دوره شخصیت کودک هنوز شکل نگرفته و والدین آگاه و متعهد میتوانند بهترین قالب ممکن را برای شکل دهی شخصیت او به کار بندند.
امروزه متخصصان به این نتیجه رسیدهاند که انسانهای موفق معمولا کسانی هستند که هفت سال اول زندگیشان را در آرامش سپری کردهاند و شخصیتشان به بهترین وجه ممکن شکل گرفته است.
پس میتوان گفت که از لحاظ تربیتی هیچ دورهای مانند هفت سالگی مهم نیست؛ زیرا در این دوره شخصیت کودک هنوز شکل نگرفته و والدین آگاه و متعهد میتوانند بهترین قالب ممکن را برای شکل دهی شخصیت او به کار بندند.
پادشاهی کودک به چه معناست؟
توصیه به سیادت و آقایی کودک در هفت سال اول، آنچنان آثار ونتایج زیربنایی و چشمگیری دارد که انسان را به برجسته بودن تعالیم اسلامی توجه میدهد.
همانطور که در روایت اشاره شد، کودک در هفت سال اول زندگی همچون پادشاه است. اما نه پادشاهی که هر کاری که دوست داشت درست یا غلط انجام دهد.
اگر دقت کرده باشید در طول تاریخ همواره در کنار هر پادشاهی وزیر و مشاوری بوده است که دستورات عجولانه یا اشتباه پادشاه را تصحیح و مدیریت میکرده است.
پس اینکه میگوییم کودک در هفت سال اول زندگی پادشاه و آقاست به این معنا نیست که کودک هر کاری که دوست داشت انجام دهد و والدین هم چیزی به او نگویند. بلکه منظور این است که همانطور که به نرمی و ملاطفت به یک پادشاه تذکر داده میشود به کودک هم باید به همین صورت تذکر داد و او را از کار اشتباه بازداشت. چرا که ممکن است خدای ناکرده کاری که کودک میخواهد انجام دهد منجر به آسیب جسمی نسبت به خودش و دیگران شود و اگر جلوی او گرفته نشود لطمات جبران ناپذیری به بار آورد. در واقع میتوان گفت که فرق است بین شیطنت و آزار جویی و بین بازیگوشی و آسیب زایی و تخریب اموال دیگران. پس باید برای بازیگوشی و شیطنت این پادشاه کوچک خط و ریلی مفید ترسیم کرد تا خدای ناکرده مشکلی پیش نیاید.
همچنین نباید به بهانهی پادشاهی کودک در این دوران، نظام فرزند سالاری را در خانواده حاکم کنیم و کودکانی لوس تحویل جامعه دهیم. زیرا هیچ پادشاه متکبر و نصیحت ناپذیری نتوانسته است حاکم خوبی در جامعه شود. برای دستیابی به این مهم نباید به صورت مستقیم با خواستههای غیر منطقی او مخالفت کرد بلکه باید زمینه تقاضای نامطلوب را از بین برد.
پس حدود آزادی کودک باید به گونهای باشد که از طرفی به خودش یا دیگران و یا اشیای خانه آسیب نرسد و از طرف دیگر محدودیت در آزادی منجر به عقدههای روحی و روانی در بزرگسالی نشود.
همانطور که در روایت اشاره شد، کودک در هفت سال اول زندگی همچون پادشاه است. اما نه پادشاهی که هر کاری که دوست داشت درست یا غلط انجام دهد.
اگر دقت کرده باشید در طول تاریخ همواره در کنار هر پادشاهی وزیر و مشاوری بوده است که دستورات عجولانه یا اشتباه پادشاه را تصحیح و مدیریت میکرده است.
پس اینکه میگوییم کودک در هفت سال اول زندگی پادشاه و آقاست به این معنا نیست که کودک هر کاری که دوست داشت انجام دهد و والدین هم چیزی به او نگویند. بلکه منظور این است که همانطور که به نرمی و ملاطفت به یک پادشاه تذکر داده میشود به کودک هم باید به همین صورت تذکر داد و او را از کار اشتباه بازداشت. چرا که ممکن است خدای ناکرده کاری که کودک میخواهد انجام دهد منجر به آسیب جسمی نسبت به خودش و دیگران شود و اگر جلوی او گرفته نشود لطمات جبران ناپذیری به بار آورد. در واقع میتوان گفت که فرق است بین شیطنت و آزار جویی و بین بازیگوشی و آسیب زایی و تخریب اموال دیگران. پس باید برای بازیگوشی و شیطنت این پادشاه کوچک خط و ریلی مفید ترسیم کرد تا خدای ناکرده مشکلی پیش نیاید.
همچنین نباید به بهانهی پادشاهی کودک در این دوران، نظام فرزند سالاری را در خانواده حاکم کنیم و کودکانی لوس تحویل جامعه دهیم. زیرا هیچ پادشاه متکبر و نصیحت ناپذیری نتوانسته است حاکم خوبی در جامعه شود. برای دستیابی به این مهم نباید به صورت مستقیم با خواستههای غیر منطقی او مخالفت کرد بلکه باید زمینه تقاضای نامطلوب را از بین برد.
پس حدود آزادی کودک باید به گونهای باشد که از طرفی به خودش یا دیگران و یا اشیای خانه آسیب نرسد و از طرف دیگر محدودیت در آزادی منجر به عقدههای روحی و روانی در بزرگسالی نشود.
نکاتی درباره تربیت در مرحله سیادت کودک
1.یکی از ویژگیهای این سن کنجکاوی است. روی همین جهت است که باید به کودک کمک کرد تا این حس خود را به طور صحیح ارضا نماید و از دور مراقب بود تا مبادا خطری متوجه او گردد.
2.در دوران سیادت و پادشاهی باید کودک را غرق محبت کرد اما باید توجه داشت که به افراط در محبت دچار نشویم و از لوس کردن کردن او بپرهیزیم.
3.این دوره از سن کودک سن بازی است و به اعتقاد تمام مربیان تربیتی، بازی نقش بسیار مهمی در تربیت کودک دارد. بازی و تفریح به کودک کمک میکند محیط پیرامون خود را بیشتر بشناسد و از طریق تعامل با محیط توانایی شناختی خود را گسترش دهد. در روایتی از امام صادق(ع) آمده است که: « فرزندت را رها کن تا هفت سال بازی کند.»[2]
از همین روی باید توجه داشت که نباید کودکی فرزندانمان را با آموزش انبوهی از اطلاعات از آنها بگیریم و در بحث آموزش به آنها فشار بیاوریم. چرا که به فرموده امیرالمومنین علی(ع) کودک تا هفت سالگی گلی لطیف است[3] و نباید شرایط سختی برای رشد او مهیا کرد.
4. همانطور که اشاره شد هفت سال اول زندگی کودک سراسر کنجکاوی و جنب و جوش و تحرک است. پس لازم است والدین استقلال کودک را محترم شمرده و از سختگیریهای بیجا پرهیز کنند.
5. تربیت کودک در این دوران بیشتر بر چارچوب تربیت غیر مستقیم و مبتنی بر تقلید از رفتار والدین و اطرافیان است. پس نباید در تربیت او از شیوه بکن و نکن و تذکر مستقیم استفاده کرد. بلکه کودک خود به دلیل انعطاف پذیر بودن و علاقه فراوان به یادگیری، رفتار صحیح را با تقلید از والدین و اطرافیان میآموزد و به تدریج شخصیت خود را شکل میدهد.
6. یکی از ویژگیهای چگونگی برخورد با فردی که به آقایی منسوب است این است که نباید زیاد از او کار بخواهیم. چرا که پادشاه را خدمت میکنند و از او کار نمیکشند. بلکه باید برای پرورش روح مسئولیت پذیری در او به گونهای رفتار کنیم که آقایی او لطمه نخورد.
7. رعایت این اصل تربیتی سبب آشکار شدن استعدادهای نهفته کودکان میگردد و قوه خلاقیت او نمود پیدا میکند و این خود موجب ایجاد حس اعتماد بین او و والدین میشود و حرف شنوی کودک را بیشتر میکند.
2.در دوران سیادت و پادشاهی باید کودک را غرق محبت کرد اما باید توجه داشت که به افراط در محبت دچار نشویم و از لوس کردن کردن او بپرهیزیم.
3.این دوره از سن کودک سن بازی است و به اعتقاد تمام مربیان تربیتی، بازی نقش بسیار مهمی در تربیت کودک دارد. بازی و تفریح به کودک کمک میکند محیط پیرامون خود را بیشتر بشناسد و از طریق تعامل با محیط توانایی شناختی خود را گسترش دهد. در روایتی از امام صادق(ع) آمده است که: « فرزندت را رها کن تا هفت سال بازی کند.»[2]
از همین روی باید توجه داشت که نباید کودکی فرزندانمان را با آموزش انبوهی از اطلاعات از آنها بگیریم و در بحث آموزش به آنها فشار بیاوریم. چرا که به فرموده امیرالمومنین علی(ع) کودک تا هفت سالگی گلی لطیف است[3] و نباید شرایط سختی برای رشد او مهیا کرد.
4. همانطور که اشاره شد هفت سال اول زندگی کودک سراسر کنجکاوی و جنب و جوش و تحرک است. پس لازم است والدین استقلال کودک را محترم شمرده و از سختگیریهای بیجا پرهیز کنند.
5. تربیت کودک در این دوران بیشتر بر چارچوب تربیت غیر مستقیم و مبتنی بر تقلید از رفتار والدین و اطرافیان است. پس نباید در تربیت او از شیوه بکن و نکن و تذکر مستقیم استفاده کرد. بلکه کودک خود به دلیل انعطاف پذیر بودن و علاقه فراوان به یادگیری، رفتار صحیح را با تقلید از والدین و اطرافیان میآموزد و به تدریج شخصیت خود را شکل میدهد.
6. یکی از ویژگیهای چگونگی برخورد با فردی که به آقایی منسوب است این است که نباید زیاد از او کار بخواهیم. چرا که پادشاه را خدمت میکنند و از او کار نمیکشند. بلکه باید برای پرورش روح مسئولیت پذیری در او به گونهای رفتار کنیم که آقایی او لطمه نخورد.
7. رعایت این اصل تربیتی سبب آشکار شدن استعدادهای نهفته کودکان میگردد و قوه خلاقیت او نمود پیدا میکند و این خود موجب ایجاد حس اعتماد بین او و والدین میشود و حرف شنوی کودک را بیشتر میکند.
پینوشت:
[1].مکارم الاخلاق، طبرسی، ص222
[2]. کافی، ج6، ص46
[3]. وسایل الشیعه، ج5، ص125