عناصر ترکیب در معماری یونان باستان

منظور قدما از تقارن، ترکیب هماهنگ اجزا بود و این اساسی ترین مفهوم زیباشناسی آن‌ها به شمار می رفت.
پنجشنبه، 1 خرداد 1399
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عناصر ترکیب در معماری یونان باستان
به عقیده ویتروویوس، معمار بایستی نه تنها از استحکام ساختمان (firmitas) و هدف از آن یعنی سودمندی (utilitas) مطمئن باشد، بلکه بایستی به زیبایی (venustas) نیز بسیار اهمیت دهد. به همین خاطر ویژگی مباحث ویتروویوس نیز زیباشناختی و فنی بود. دیدگاه های زیباشناختی او به ویژه در بحث او از ترکیب در معماری، قابل توجه است. او شش عنصر را در معماری ساختمان‌ها تشخیص داد:Ordinatio ,dispositio symmetriaeurythmiadecordistribution
 
این اصطلاحات معادل دقیقی در نظریه معماری مدرن ندارند؛ ordinatio را می توان احتمالا به عنوان «نظم» ترجمه کرد، dispositio را به عنوان «ترتیب» یا به عبارت بهتر «ترتیب مناسب»، decor را به عنوان «تناسب»، distributio را به عنوان «اقتصاد» یک ساختمان. ما بایستی اصطلاحات یونانی اولیه یعنی symmetria و eurhythmy را حفظ کنیم، زیرا هیچ اصطلاح مدرنی نمی‌تواند معنای خاص آن‌ها را برساند. ویتروویوس و رومی های دیگر نیز از پیدا کردن معادل های لاتین مناسب بازماندند. پلینی می نویسد: Non habet Latinum nomen symmetria. این دو مفهوم کاربرد زیباشناختی کلیای داشتند، در حالی که چهار مفهوم دیگر به طور خاص با معماری در ارتباط بودند.
 

تناسب و ساختار

برای چندین قرن، این شش اصطلاح، بزرگترین مشکلات را برای مورخین و نظریه پردازان به وجود آورده اند. آن‌ها کامل ترین فهرست دوران باستان را از نوع خودش، نه در رابطه با معماری، بلکه در رابطه با هنرهای دیگر نیز ارائه دادند. با وجود این، اصطلاحات مذکور مبهم، مفهومشان فاقد دقت و تعاریفشان مغشوش است. ما از این مسئله که ویتروویوس آن‌ها را چگونه طرح ریزی کرد یا کاربرد عمومی آن‌ها چگونه بود و یا اینکه صرفا آن‌ها را پذیرفته بود، آگاه نیستیم. به نظر می رسد که پاسخ در جایی میان این احتمالات قرار دارد: عناصر خاصی از معماری خوب به طور کلی شناخته شده بود. ordinatio و disposition در تکنیک های مربوط به ساختمان سازی، distributio در علم اقتصاد، decor در فلسفه عمومی و symmetria و eurythmia در زیباشناسی مورد استفاده قرار میگرفتند. کاری را که ویتروویوس انجام داد عبارت بود از تدوین و جمع کردن آن‌ها در یک فهرست. چنین تدوینی نمی توانست عاری از تناقض های مفهومی باشد. مورخ می‌تواند بهتر بر روی چیزهایی که از ویتروویوس باقی مانده است، متمرکز شود.
 
الف. منظور ویتروویوس از نظم (ordinatio) ترتیب و چینش کاملا متعادلی از اجزاء خاص و محاسبه نسبت های کل اثر بود. منظور او از این واژه رابطه ای کمی و عددی میان اجزاء بود، اما منظور دیگر او گرچه زیاد روشن نبود، اما عبارت بود از تمهیدات و تناسب هایی که استحکام و سودمندی ساختمان را تضمین می کرد. به عبارت دیگر، او به نسبت هایی می پرداخت که برای فایده مندی ساختمان مناسب بود، اما نه برای ظاهر بصری آن به منظور ویتروویوس از ترتیب (dispositio) عبارت بود از «تقسیم و توزیع مناسب اجزاء ساختمان به گونه ای که ساختمانی متناسب و با کیفیت حاصل آید». این مفهوم، مفهوم واژه «نظم» را تکمیل می‌کرد. dispositio با تقسیم و ترکیب کیفی عناصر موجود در زیربنا و روبنای ساختمان مرتبط بود، درست همان گونه که «نظم» با تقسیم و تفکیک کمی ارتباط داشت. این مسئله ای درباره تناسب ساختمان در جهت سودمندی بود.
 
ب. اقتصاد یک ساختمان (its distributio) بدین خاطر بود که شکل اقتصادی و قیمت پایین ساختمان را تضمین کند، لذا بر اساس تطابق با شرایط محل، دسترسی به منابع و هماهنگی با نیازهای آنی مصرف کننده طراحی می شد. این عنصر به طور انحصاری در جهت فایده بخش بودن ساختمان بود و هیچ ارتباطی با زیبایی و زیباشناسی نداشت. با وجود این، حتی اگر آن جلوهای از زیبایی نیز باشد، باید بدانیم که تنها، در مفهومی کلی و بسیط از معنای تزئین که در دوران باستان به کار می رفت، چنین جلوهای را به نمایش گذاشته است، نه در مفهوم زیبایی ای که به طور بی واسطه ادراک می‌شود. این مفهوم اخیر، هدف و منظور از سه عنصر دیگر ویتروویوس را در بر می گرفت.
 

 تناسب و خوش ریتمی

 منظور قدما از تقارن، ترکیب هماهنگ اجزا بود و این اساسی ترین مفهوم زیباشناسی آن‌ها به شمار می رفت. تقارن با قدرت و سودمندی ارتباطی نداشت اما با زیبایی مرتبط بود. بر اساس این مفهوم بود که ویتروویوس این اصطلاح را به کار می گرفت. او می گفت که تقارن ترکیب هماهنگی است که از اجزاء خود اثر ناشی می شود. آن در درجه اول، یک زیبایی عینی است که ریشه در خود ساختمان دارد نه در رویکرد و احساس مخاطب.
 
ثانیا وابسته به نسبت ثابت و ریاضی ای بود که میتوانست بر اساس «واحد معیار» محاسبه شود، به عبارت دیگر بر اساس واحدی از اندازه. اندازه کل یک معبد می توانست از ضخامت یک ستون یا سه ترکی حاصل آید، درست مثل مجسمه سازان یونانی که اندازه های یک مجسمه انسانی را از اندازه صورت، پا یا یک انگشت به دست می آوردند.
 
از طرف دیگر، قدما واژه eurythmia را معادل با ترکیب اجزایی می‌دانستند که هرچند دارای تقارن عینی نبودند، با این همه موجب ایجاد احساسی خوشایند در مخاطب می گشتند. این واژه نه تنها مقتضیات اشیاء زیبا بلکه مقتضیات مخاطب را مورد لحاظ قرار می‌داد. همچنین از نسبت های انتخاب شده نه به خاطر صحت و دقتشان، بلکه به خاطر این که می توانستند در نظر مخاطب صحیح به نظر آیند، استفاده می‌کرد. آن‌ها نه تنها بایستی ایدئال بودند، بلکه بایستی ایدئال نیز به نظر می رسیدند. ویتروویوس این مفهوم کلی زیباشناختی را در معماری به کار می برد. تعریف او اینگونه بود:
 
«خوش ریتمی به شکل (Species) زیبا (venustas) و ظاهر (aspectus) مناسب (commodus) ساختمان که از ترکیب (composito) اجزای جداگانه آن ناشی می شود، وابسته است». لذا این تعریفی بر اساس واژه های Species و aspects بود که به معنای «شکل» و «چشم انداز» می باشد و صرفأ عنصر بصری را در معماری به نمایش می گذارد. همین گونه است venustas که در تعریف فوق وجود دارد.
 
منبع: تاریخ زیباشناسی، جلد اول، ووادیسواف تاتارکیوچ، ترجمه: سید جواد فندرسکی، صص568-565، نشر علم، تهران، چاپ أول، 1392


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط