درآمدی بر انگیزه شناسی توسعه در اسلام

اهداف و وظایف انسان در توسعه و پیشرفت اسلامی

تکیه اسلام بر مفاهیمی که به مقصد تقویت بنیادهای اجتماعی مطرح می شوند و مفهوم امّت اسلامی را شکل داده و روابط لازم بین افراد را تنظیم می کنند و تکالیفی را در قبال جامعه و نسبت به سایر انسانها بر عهده فرد می نهند. این تأکیدها نشان می دهند که معنای حقیقی توسعه و ارتقا مستمر فرد با ارتقا کل جامعه درهم تنیده اند.
شنبه، 11 مرداد 1399
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اهداف و وظایف انسان در توسعه و پیشرفت اسلامی
ساختار هر نظام و مکتبی ناظر بر هدف یا اهدافی است که تمام تلاش ها در چارچوب آن نظام به سوی آن  در حرکت است، این اهداف، می تواند: «مال و ثروت، مقام جویی  و شهرت طلبی، عشق و زیبایی، رفاه و آسایش، خوش گذرانی و لذت جویی»[1] بهره گیری بهتر از امکانات  طبیعی و... باشد؛ اما هدف اعلی نظام   پیشرفت اسلامی  تقرب به اللّه است که همان کمال و سعادت انسان  است. «کمالی که همه  انبیاء و اولیای الهی علیهم السلام بدان معتقد بوده و مردم را به سوی آن دعوت می کردند و آن را تنها وسیله نجات از عذاب الهی  و رسیدن به سعادت ابدی می دانند».[2] این تقرب قراردادی نیست؛ بلکه واقعی و عینی است، یعنی  انسان در سیر به سوی خدا در مراتب هستی بالا می رود و به  جهت تحصیل کمالات بر سعه وجودی او افزوده می شود. نزدیکی  به خدا از سنخ نزدیکی هایی که ما در جهان طبیعت درک  می کنیم نیست؛ بلکه حقیقتی بسیار بزرگ است که در کنه آن  جز برای آنکه بدان مرحله رسیده، ممکن نیست.
 
در این نظام رفاه مادی، بهره گیری بهتر از امکانات طبیعی، قدرت و ... ابزار و وسیله ای برای دست یابی به تقرب به خدا هست؛ و دنیا کشتزار آخرت  است[3]؛ و هدف خداوند متعال از خلق طبیعت، آسایش، بقا و در نهایت کمال انسان  است.[4] در این  که این تکامل باید در بستر دنیا صورت  بگیرد می تواند، ما را با مفهوم توسعه و پیشرفت به معنای دینی آن آشنا کند. خداوند متعال با تأکید از انسان خواسته است که مبادا گوهر ذات و غایت حیات خویش را در دنیا جستجو کند،[5] بلکه زندگانی دنیا را بگزینند و عزیز دارند، در صورتی که منزل آخرت بسی بهتر و پاینده تر است و آنچه به نزد خداست بسیار بهتر و باقی تر است.[6] و اقتصاد برای انسان است، آن هم انسانی که بر اساس موازین الهی باید در مسیر رشد معنوی قرار گیرد و اقتصاد صرفاً ابزار مادی این رشد است.[7]
 
 اهداف و وظایف انسان در توسعه و پیشرفت اسلامی

از دیدگاه قرآن کریم می توان با توجه به اصل جانشینی انسان از خداوند متعال در روی زمین[8] و اصل توصیه به عمران زمین[9] این گونه استدلال کرد که انسان جانشین خداوند متعال، می بایست اهداف متعالی و هدف خلقت ذات خویش را دنبال کند و آن نیل به حیات طیبه هست و یکی از ابعاد توصیه به عمران زمین، استفاده از فنون و روش های پیشرفته علمی از منابع انسانی و مادی جامعه در راستای تأمین رفاه بشر و دستیابی به کمال شایسته مقام انسان هست[10]؛ و رشد مادی همگام با رشد و تعالی معنوی بشر و همراه با حرکت در مسیر تکاملی شایسته مقام و منزلت انسان لحاظ گردد.
 
به طور کلی هدف این نظام محدود به جسم و نیازهای جسمانی  او آن گونه که در مکاتب اومانیستی مطرح می شود نیست و در آیات متعددی خداوند حیات دنیوی را در صورتی که «هدف»  لحاظ گردد، با واژه هایی همچون لهو و لعب، معرفی نموده[11] و زندگانی دنیا افسوس و بازیچه ای بیش نیست و زندگانی حقیقی دار آخرت است و در مقایسه با حیات جاویدی اخروی از آن به متاع  قلیل[12] یاد می کند و مقدمه و زمینه ساز رسیدن به اهداف متعالی و نهایی انسان باشد.
 

وظایف انسان در توسعه و پیشرفت اسلامی

وظایف انسان نسبت به خدا
جامعه توسعه یافته جامعه ای است که در آن مفاهیمی هم  چون: ایمان، تقوی، توحید، ذکر و یاد خدا، عمل صالح، خشیت، توکل، طاعت، شکر، رضا و تقرب هویت خود را در عمل نشان دهند. مفاهیم یاد شده از مفاهیم اخلاقی و اعتقادی هستند که از سویی  مبین رابطه انسان با خدا بوده و از سویی دیگر در پرتو این مفاهیم  آشکار می شود که جامعه  توسعه  یافته، مترقی و برخوردار از معیشت  موسّع و حیات طیبه چه جامعه ای  هست. چنانکه در تعابیر قرآنی به این مضامین اشاره کرده و  می فرماید؛ پلیدی بر پیشانی جامعه بی ایمان نوشته شده است[13] و تقوی، برکات آسمان و زمین را می گشاید[14] و ذکر و عمل صالح اسباب گشایش  در معیشت و حیات طیبه اند[15] و هرکس از یاد من اعراض کند، همانا معیشتش تنگ شود.[16] بطوریکه تک تک این مقوله ها، عامل کافی برای رسیدن به  پیشرفت اسلامی  مطلوب  هست.
 
وظایف انسان نسبت به خودش
تا وقتی یکایک افراد جامعه به اصلاح، تربیت، تهذیب و آراستن نفس خویش به فضایل همت نگمارند آن جامعه راه پیشرفت و تکامل را نخواهد پیمود. مفاهیم اخلاقی قرآن همه نظر به  پیراستن و تخلیه نفس از اوصاف شیطانی همچون: کذب، حسد، فتنه، فسق، خبث و انواع و اقسام ناپاکی و از طرف دیگر بر تحلیه  نفس به فضایل تأکید دارند؛ و گاه راه رستگاری را در تزکیه دانسته است.[17] در این حالت، افراد نه تنها به حقوق دیگران احترام  می گذارند، بلکه تمایل بیشتری به فداکاری برای تحقق اهداف عمومی در راستای  پیشرفت اسلامی  مطلوب دارند.
 
اهداف و وظایف انسان در توسعه و پیشرفت اسلامی

وظایف انسان نسبت به دیگر انسان ها
تکیه اسلام بر مفاهیمی که به مقصد تقویت بنیادهای  اجتماعی مطرح می شوند و مفهوم امّت اسلامی را شکل  داده و روابط لازم بین افراد را تنظیم می کنند و تکالیفی را در قبال جامعه و نسبت به سایر انسانها بر عهده فرد می نهند. این تأکیدها نشان می دهند که  معنای حقیقی توسعه و ارتقا مستمر فرد با ارتقا کل جامعه درهم  تنیده اند. مفاهیمی نظیر امّت، جماعت، تعاون، احسان، ایثار، مودّت، انفاق، زکات، سائل، محروم و بسیاری دیگر از مفاهیم  و یا حتی عبادات یا تکالیفی که جنبه اجتماعی دارند و بر جمعی  انجام دادن آن ها اصرار شده است همه  و همه به قصد ایجاد روح  اجتماعی و تبیین نسبت انسان ها با یکدیگر مطرح شده اند.
 
وظایف انسان نسبت به طبیعت و زندگی دنیوی
از آن جا که توسعه و پیشرفت همه جانبه، در بخش عمده ای به مساله عمران و آبادانی وضع دنیای مردم  به عنوان بستر تکامل و حیات اجتماعی آن ها مربوط می شود.
 
اسلام از یک سو موجودات و طبیعت پیرامون ما را آیات می خواند و بر شکل گیری این ایده اصرار می ورزد که انسان حتی در مواجهه  با طبیعت و بهره وری از آن رابطه خویش را با خداوند لمس کند و طبیعت را همچون امانتی مقدس و نعمت و منشأ رزق می داند؛ لذا تعمیر و آبادی دنیا و اصلاح و حفظ طبیعت نیز خود، جزئی از اصلاح رابطه انسان با خدا است که اگر انسان در راه ایمان و تقوا که همان مسیر هماهنگى با نظام خلقت است، حرکت کند مثل این است که یک نوع آشتى میان انسان و طبیعت برقرار مى شود.[18]  این هماهنگی، عاملی برای نزول برکات در جامعه   به عنوان یک سنت   الهی هست  که به دنبال تبیین رابطه علت و معلولی بین توسعه و پیشرفت و وجود هماهنگی و تقوی و عدالت در جامعه است که در صورت وجود آن، پایداری توسعه اقتصادی دست یافتنی و در صورت فقدان آن، محرومیت از توسعه  و پیشرفت اقتصادی قابل  پیش بینی است.
 
سنت برکات، پیوند بین دو گونه رابطه، رابطه انسان با انسان و رابطه بین انسان و طبیعت را بیان می کند؛ هر چه در رابطه های انسان ها با یکدیگر، عدالت بیشتری بدرخشد، رابطه های انسان ها با طبیعت نیز شکوفاتر می شود. جامعه عدالت گستر، با طبیعت روابطی کارآمد و جامعه  ستم پرور روابطی بی ثمر خواهد داشت.[19]
 

پی نوشت:
[1] نصری، عبد اللّه (1383). فلسفه آفرینش، انتشارات نشر معارف قم، ص، 37
[2] حبیب اللّه طاهری، (1384) اخلاق اسلامی یا آداب سیر و سلوک، دفتر انتشارات‌ اسلامی قم ص 60
[3] ابن ابی فراس، ابوالحسن ورام. (1369). مجموعه ورام، ترجمه محمد رضا عطایی، بنیاد پژوهش‌های اسلامی، مشهد، ج 1، ص 343
[4] هو الّذی خلق لکم مّا فی الأرض جمیعا (البقره /29)
[5] بل تؤثرون‌ الحیاة الدّنیا و الآخرة و أبقی (الاعلی 16-17)
[6] یأخذون عرض‌ هذا الأدنی. الاعراف 961 و ما عند اللّه خیر و ابقی (القصص، 60)
[7] مسعود درخشان، همان، صص 57-85.
[8] سوره اعراف آیه 69: إِذْ جَعَلَکُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ 2- سوره یونس آیه 14: ثُمَّ جَعَلْناکُمْ خَلائِفَ فِی الْأَرْضِ 3- سوره نمل آیه 62: وَ یَجْعَلُکُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ
[9] هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَکُمْ فیها فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ إِنَّ رَبِّی قَریبٌ مُجیبٌ (هود: 61)
[10]. محمد جمال خلیلیان اشکذری، شاخصهای توسعه اقتصادی از دیدگاه اسلام همان. ص 45
[11] وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَیْرٌ لِلَّذینَ یَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ (الأنعام: 32)، وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ (عنکبوت، آیه 4 6)، إِنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا یُؤْتِکُمْ أُجُورَکُمْ وَ لا یَسْئَلْکُمْ أَمْوالَکُمْ (محمد: 36)
[12] (نساء، آیه 77)، (توبه، آیه 83)، (نحل، آیه 711)، (آل عمران، آیه 791)، (رعد، آیه 62)، (غافر، آیه 93)
[13] کذلک یجعل اللّه الرّجس علی الّذین لا یؤمنون (الانعام 125)
[14] و لو أنّ أهل القری آمنوا و اتّقوا لفتحنا علیهم برکات مّن السّماء و الأرض (الاعراف 69)
[15] و من عمل صالحا مّن ذکر أو أنثی و هو مؤمن فلنحیینّه حیاة طیّبة و لنجزینّهم أجرهم بأحسن ما کانوا یعملون (النحل 79)
[16] و من أعرض عن ذکری فإنّ له معیشة ضنکا و نحشره یوم القیامة أعمی (طه 42 1)
[17] قد أفلح من زکّاها و قد خاب من دسّاها (الشمس 9 - 10)
[18] مطهری، مرتضی، 1370 ش، فلسفه تاریخ، تهران: انتشارات صدرا، دوم. ج 1، ص 201
[19] محمد باقر صدر، (1369). سنت‌های اجتماعی و فلسفه تاریخ در مکتب قرآن، ترجمه: حسین منوچهری، انتشارات نشر فرهنگی رجاء، ص 264


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما