ماهي که ز رخسارش فتنهست به چين اندر شاعر : سنايي غزنوي وز طرهي طرارش رخنهست بدين اندر ماهي که ز رخسارش فتنهست به چين اندر برهان کف موسي دارد به جبين اندر افسون لب عيسي دارد به دهان اندر وز ننگ سليمان را دارد به نگين اندر کز نوک سليماني بر طرف کمر دارد افتد ز فلک هر دم پيشش به زمين اندر از طلعت و رخسارش خورشيد چو مظلومان زلفش به يسار اندر ساغر به يمين اندر خرم بود آن روزي کز بهر طرب دارم