جاويد زي اي تو جان شيرين جاويد زي اي تو جان شيرينشاعر : سنايي غزنوي هرگز دل تو مباد غمگينجاويد زي اي تو جان شيرينبر اسب جفا نهاده اي زيناز راه وفا گسسته اي دلنيکوتري اي پسر ز شيرينعاشقترم اي پسر ز خسروزيبا خوانند ترا و شيرينعاشق خوانند مرا و بي دلآني تو و صد هزار چندينآنم من و صد هزار چندانو آن خال سياه و زلف مشکينعشاق چو روي تو ببيننددر عشق توام کنند تحسينبر روي توام زنند احسنتشو چهرهي خويشتن همي بينهرگاه که بايدت تماشابر چهرهي تو شراب نوشينحقا که خوشست نوش کردن