نيستم بلبل که بر گلشن نظر باشد مرا

نيستم بلبل که بر گلشن نظر باشد مرا شاعر : صائب تبريزي باغهاي دلگشا در زير پر باشد مرا نيستم بلبل که بر گلشن نظر باشد مرا چون جرس گلبانگ عشرت در سفر باشد مرا سرمه‌ي خاموشي من از سواد شهرهاست دست دايم چون سبو در زير سر باشد مرا باده نتواند برون بردن مرا از فکر يار بادبان کشتي از دامان تر باشد مرا در محيط رحمت حق، چون حباب شوخ‌چشم گردبادي مي‌تواند راهبر باشد مرا منزل آسايش من محو در خود گشتن است تيغ اگر چون کوه بر بالاي سر باشد مرا از گرانسنگي...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نيستم بلبل که بر گلشن نظر باشد مرا
نيستم بلبل که بر گلشن نظر باشد مرا
نيستم بلبل که بر گلشن نظر باشد مرا

شاعر : صائب تبريزي

باغهاي دلگشا در زير پر باشد مرانيستم بلبل که بر گلشن نظر باشد مرا
چون جرس گلبانگ عشرت در سفر باشد مراسرمه‌ي خاموشي من از سواد شهرهاست
دست دايم چون سبو در زير سر باشد مراباده نتواند برون بردن مرا از فکر يار
بادبان کشتي از دامان تر باشد مرادر محيط رحمت حق، چون حباب شوخ‌چشم
گردبادي مي‌تواند راهبر باشد مرامنزل آسايش من محو در خود گشتن است
تيغ اگر چون کوه بر بالاي سر باشد مرااز گرانسنگي نمي‌جنبم ز جاي خويشتن
قطره‌ي آبي اگر همچون گهر باشد مرامي‌گذارم دست خود را چون صدف بر روي هم


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط