صد گل به باد رفت و گلابي نديد کس شاعر : صائب تبريزي صد تاک خشک گشت و شرابي نديد کس صد گل به باد رفت و گلابي نديد کس غير از دل گداخته، آبي نديد کس با تشنگي بساز که در ساغر سپهر دريا به ته رسيد و سحابي نديد کس طي شد جهان و اهل دلي از جهان نخاست دل آب گشت و چشم پر آبي نديد کس اين ماتم دگر، که درين دشت آتشين زين چرخ دل سيه دم آبي نديد کس حرفي است اين که خضر به آب بقا رسيد زان سان بسر رسيد که خوابي نديد کس از گردش فلک، شب کوتاه زندگي چون...