صبح شد برخيز مطرب گوشمال ساز ده

صبح شد برخيز مطرب گوشمال ساز ده شاعر : صائب تبريزي عيشهاي شب پريشان گشته را آواز ده صبح شد برخيز مطرب گوشمال ساز ده چنگ را بگذار، قانون محبت ساز ده هيچ ساز از دلنوازي نيست سيرآهنگتر از صف درياکشان آنگه مرا آواز ده جام را لبريزتر از ديده‌ي عشاق کن گر تواني بوي پيراهن به يوسف باز ده کوري بي‌منت از چشم به منت خوشترست اي کم از شبنم، تو هم آيينه را پرداز ده شبنم از روشندلي آيينه‌ي خورشيد شد روشني چون مه به خورشيد درخشان باز ده چون نمودي سير...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
صبح شد برخيز مطرب گوشمال ساز ده
صبح شد برخيز مطرب گوشمال ساز ده
صبح شد برخيز مطرب گوشمال ساز ده

شاعر : صائب تبريزي

عيشهاي شب پريشان گشته را آواز دهصبح شد برخيز مطرب گوشمال ساز ده
چنگ را بگذار، قانون محبت ساز دههيچ ساز از دلنوازي نيست سيرآهنگتر
از صف درياکشان آنگه مرا آواز دهجام را لبريزتر از ديده‌ي عشاق کن
گر تواني بوي پيراهن به يوسف باز دهکوري بي‌منت از چشم به منت خوشترست
اي کم از شبنم، تو هم آيينه را پرداز دهشبنم از روشندلي آيينه‌ي خورشيد شد
روشني چون مه به خورشيد درخشان باز دهچون نمودي سير و دور خويش را صائب تمام


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط