دايم ستيزه با دل افگار ميکني دايم ستيزه با دل افگار ميکنيشاعر : صائب تبريزي با لشکر شکسته چه پيکار ميکني؟دايم ستيزه با دل افگار ميکنيخوني که در دلم تو ستمکار ميکنياي واي اگر به گربهي خونين برون دهمدل ميبري ز مردم و انکار ميکني؟شرمنده نيستي که به اين دستگاه حسنهر گه ز خانه روي به بازار ميکنييوسف به خانه روي ز بازار ميکندبر خلق ناز دولت بيدار ميکنيچشم بدت مباد، که با چشم نيمخوابرحمي به حال تشنهي ديدار ميکنييک روز اگر کند ز تو آيينه رو نهانصائب عبث چه درد خود اظهار ميکني؟رنگ شکسته را به زبان احتياج نيست