گرم عنايت او در بروي بگشايد شاعر : عبيد زاکاني هزار دولتم از غيب روي بنمايد گرم عنايت او در بروي بگشايد سرم به پايهي کروبيان فرو نايد نظر به گلشن روحانيون نيندازم ز روي لطف بر احوال ما ببخشايد وگر به حال پريشان ما کند نظري ز کبر دامن همت بدان نيالايد به پيش خاطرم ار کاينات عرضه کنند گرش به صيقل توفيق زنگ بزدايد توان در آينهي آن جمال جان ديدن پسند دوست بود هرچه دوست فرمايد ورم ز پيش براند به جور حکم اوراست دلش ز غم نرهد خاطرش نياسايد...