مرديم و يار هيچ عنايت نميکند شاعر : عبيد زاکاني واحسرتا که بخت عنايت نميکند مرديم و يار هيچ عنايت نميکند وان شوخ چشم بين که حمايت نميکند در پيش چشم او لب او ميکشد مرا در وي به هيچ نوع سرايت نميکند چندانکه عجز حال بر او عرضه ميکنم کانديشهاي ز شکر و شکايت نميکند پيش کسي ز شکر و شکايت چه دم زنم هم ميکند وليک به غايت نميکند در حق بندگان نظر لطف گاهگاه با ما ز خشم هيچ حکايت نميکند تا گفتهام دهان تو هيچست از آن زمان غير از حديث عشق روايت...