لعل نوشينش چو خندان ميشود

لعل نوشينش چو خندان ميشود شاعر : عبيد زاکاني در جهان شکر فراوان ميشود لعل نوشينش چو خندان ميشود گوئيا سرو خرامان ميشود قد او هرگه که جولان ميکند آفتاب از شرم پنهان ميشود پرتو رويش چو مي‌تابد ز دور زانکه خاطرها پريشان ميشود قصه‌ي زلفش نميگويم به کس هرکه او را ديد حيران ميشود من نه تنها ميشوم حيران او تا نگه کردي پشيمان ميشود گرچه ميگويد که بنوازم ترا کارهاي سختش آسان ميشود با عبيد ار نرم ميگردد دلت بنده‌ي درگاه سلطان ميشود ...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
لعل نوشينش چو خندان ميشود
لعل نوشينش چو خندان ميشود
لعل نوشينش چو خندان ميشود

شاعر : عبيد زاکاني

در جهان شکر فراوان ميشودلعل نوشينش چو خندان ميشود
گوئيا سرو خرامان ميشودقد او هرگه که جولان ميکند
آفتاب از شرم پنهان ميشودپرتو رويش چو مي‌تابد ز دور
زانکه خاطرها پريشان ميشودقصه‌ي زلفش نميگويم به کس
هرکه او را ديد حيران ميشودمن نه تنها ميشوم حيران او
تا نگه کردي پشيمان ميشودگرچه ميگويد که بنوازم ترا
کارهاي سختش آسان ميشودبا عبيد ار نرم ميگردد دلت
بنده‌ي درگاه سلطان ميشودهرکه را شاهي عالم آرزوست
کافتابش بنده‌ي فرمان ميشود (کذا)شاه اويس آن خسرو دريا دلي
کار بي سامان به سامان ميشودخسروي کز کلک گوهربار او


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط