نه به کويم گذرت مي‌افتد

نه به کويم گذرت مي‌افتد شاعر : عطار نه به رويم نظرت مي‌افتد نه به کويم گذرت مي‌افتد ذره‌ي خاک درت مي‌افتد آفتابي که جهان روشن ازوست زلف زير و زبرت مي‌افتد در طلسمات عجب موي شکاف چشم پر شور و شرت مي‌افتد در جگردوزي و جان سوزي سخت دل من چون کمرت مي‌افتد در غمت بسته کمر بر هيچي چشم چون بر شکرت مي‌افتد آب گرمم به دهن مي‌آيد به بينديش اگرت مي‌افتد شکري از تو طمع مي‌دارم به خطا در خطرت مي‌افتد شکرت بي‌خطري ني و دلم يا جفا بيشترت...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نه به کويم گذرت مي‌افتد
نه به کويم گذرت مي‌افتد
نه به کويم گذرت مي‌افتد

شاعر : عطار

نه به رويم نظرت مي‌افتدنه به کويم گذرت مي‌افتد
ذره‌ي خاک درت مي‌افتدآفتابي که جهان روشن ازوست
زلف زير و زبرت مي‌افتددر طلسمات عجب موي شکاف
چشم پر شور و شرت مي‌افتددر جگردوزي و جان سوزي سخت
دل من چون کمرت مي‌افتددر غمت بسته کمر بر هيچي
چشم چون بر شکرت مي‌افتدآب گرمم به دهن مي‌آيد
به بينديش اگرت مي‌افتدشکري از تو طمع مي‌دارم
به خطا در خطرت مي‌افتدشکرت بي‌خطري ني و دلم
يا جفا بيشترت مي‌افتدبيشتر ميل تو جانا به جفاست
نه به قصد است درت مي‌افتدگر جفايي کني و گر نکني
که ازين بد بترت مي‌افتددل عطار ازين بيش مسوز


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط