بار دگر پير ما رخت به خمار برد

بار دگر پير ما رخت به خمار برد شاعر : عطار خرقه بر آتش بسوخت دست به زنار برد بار دگر پير ما رخت به خمار برد بر سر ميدان کفر گوي ز کفار برد دين به تزوير خويش کرد سيه‌رو...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بار دگر پير ما رخت به خمار برد
بار دگر پير ما رخت به خمار برد
بار دگر پير ما رخت به خمار برد

شاعر : عطار

خرقه بر آتش بسوخت دست به زنار بردبار دگر پير ما رخت به خمار برد
بر سر ميدان کفر گوي ز کفار برددين به تزوير خويش کرد سيه‌رو چنانک
کيش مغان تازه کرد قيمت ابرار بردنعره‌ي رندان شنيد راه قلندر گرفت
دين نود ساله را از کف ديندار برددر بر ديندار دير چست قماري بکرد
عشق برو غلبه کرد عقل به يکبار برددرد خرابات خورد ذوق مي عشق يافت
پاي طبيعت ببست دست به اسرار بردچون مي تحقيق خورد در حرم کبريا
پيشه‌وري شد چنانک رونق عطار برددر صف عشاق شد پيشه‌وري پيشه کرد


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط