قوت بار عشق تو مرکب جان نمي‌کشد

قوت بار عشق تو مرکب جان نمي‌کشد شاعر : عطار روشني جمال تو هر دو جهان نمي‌کشد قوت بار عشق تو مرکب جان نمي‌کشد زانکه کمان چون تويي بازوي جان نمي‌کشد بار تو چون کشد دلم گرچه چو تير راست شد نعره‌ي عاشقان تو کون و مکان نمي‌کشد کون و مکان چه مي‌کند عاشق تو که در رهت زانکه نشان و نام تو نام و نشان نمي‌کشد نام تو و نشان تو چون به زبان برآورم راه تو از روندگان کس به کران نمي‌کشد راه تو چون به سرکشم زانکه ز دوري رهت تا ره تو به سر نشد خود به ميان...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
قوت بار عشق تو مرکب جان نمي‌کشد
قوت بار عشق تو مرکب جان نمي‌کشد
قوت بار عشق تو مرکب جان نمي‌کشد

شاعر : عطار

روشني جمال تو هر دو جهان نمي‌کشدقوت بار عشق تو مرکب جان نمي‌کشد
زانکه کمان چون تويي بازوي جان نمي‌کشدبار تو چون کشد دلم گرچه چو تير راست شد
نعره‌ي عاشقان تو کون و مکان نمي‌کشدکون و مکان چه مي‌کند عاشق تو که در رهت
زانکه نشان و نام تو نام و نشان نمي‌کشدنام تو و نشان تو چون به زبان برآورم
راه تو از روندگان کس به کران نمي‌کشدراه تو چون به سرکشم زانکه ز دوري رهت
تا ره تو به سر نشد خود به ميان نمي‌کشددر ره تو به قرن‌ها چرخ دويد و دم نزد
زانکه ز نور شمع تو ره به عيان نمي‌کشدگشت فريد در رهت سوخته همچو پشه‌اي


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط