در عشق به سر نخواهم آمد در عشق به سر نخواهم آمدشاعر : عطار با دامن تر نخواهم آمددر عشق به سر نخواهم آمدبا خويش دگر نخواهم آمدبي خويش شدم چنان که هرگزيک لحظه بدر نخواهم آمداز حلقهي عاشقان بي دليک ذره به سر نخواهم آمدتا جان دارم ز عشق جانانزين پس به نظر نخواهم آمددر عشق چنان شدم که کس رازين سوختهتر نخواهم آمددر سوختگي چو آتشم منگر خواهم وگر نخواهم آمدچون نيست شدم مرا چه باک استچون مرغ به پر نخواهم آمدپر سوخته بادم ار درين راهبا او به سفر نخواهم آمدعطار مرا حجاب راه است