عقل در عشق تو سرگردان بماند

عقل در عشق تو سرگردان بماند شاعر : عطار چشم جان در روي تو حيران بماند عقل در عشق تو سرگردان بماند روز و شب در چرخ سرگردان بماند ذره‌اي سرگشتگي عشق تو آفتاب روي تو پنهان بماند چون نديد اندر دو عالم محرمي همچو گويي در خم چوگان بماند هر که چوگان سر زلف تو ديد چون سر زلف تو بي‌پايان بماند پاي و سر گم کرد دل تا کار او تا ابد انگشت در دندان بماند هر که يکدم آن لب و دندان بديد جاودان در ظلمت هجران بماند هر که جست آب حيات وصل تو دايما...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عقل در عشق تو سرگردان بماند
عقل در عشق تو سرگردان بماند
عقل در عشق تو سرگردان بماند

شاعر : عطار

چشم جان در روي تو حيران بماندعقل در عشق تو سرگردان بماند
روز و شب در چرخ سرگردان بماندذره‌اي سرگشتگي عشق تو
آفتاب روي تو پنهان بماندچون نديد اندر دو عالم محرمي
همچو گويي در خم چوگان بماندهر که چوگان سر زلف تو ديد
چون سر زلف تو بي‌پايان بماندپاي و سر گم کرد دل تا کار او
تا ابد انگشت در دندان بماندهر که يکدم آن لب و دندان بديد
جاودان در ظلمت هجران بماندهر که جست آب حيات وصل تو
دايما در درد بي درمان بماندور کسي را وصل دادي بي طلب
عمر او در هر دو عالم آن بماندور کسي را با تو يک دم دست داد
ديده‌اي گريان دلي بريان بماندحاصل عطار در سوداي تو


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.