در ره عشق تو پايان کس نديد شاعر : عطار راه بس دور است و پيشان کس نديد در ره عشق تو پايان کس نديد زانکه تو در جاني و جان کس نديد گرد کويت چون تواند ديد کس وز هويداييت پنهان کس نديد از نهاني کس نديدت آشکار تا قيامت روي درمان کس نديد بلعجب دردي است دردت کاندرو يک حريف آب دندان کس نديد در خرابات خراب عشق تو کز جهان شايستهي آنکس نديد گوهر وصلت از آن در پرده ماند يک نشان از صد هزاران کس نديد در بيابانت ز چندين سوخته جان بداد و روي...