فتنه‌ي زلف دلرباي توام

فتنه‌ي زلف دلرباي توام شاعر : عطار تشنه‌ي جام جانفزاي توام فتنه‌ي زلف دلرباي توام گرچه چون زلف در قفاي توام نيست چون زلف تو سر خويشم زانکه پرورده‌ي هواي توام جز هواي توام نمي‌سازد که من خسته خاک پاي توام گر غباري است از منت زآن است نيست کاري جز آشناي توام تا کنارم ز اشک دريا شد من به صد درد مبتلاي توام چون به صد وجه تو بلاي مني مي نيايد به جز رضاي توام از همه فارغم که در دو جهان که تو آني که من گداي توام بس بود از دو عالم...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
فتنه‌ي زلف دلرباي توام
فتنه‌ي زلف دلرباي توام
فتنه‌ي زلف دلرباي توام

شاعر : عطار

تشنه‌ي جام جانفزاي توامفتنه‌ي زلف دلرباي توام
گرچه چون زلف در قفاي توامنيست چون زلف تو سر خويشم
زانکه پرورده‌ي هواي توامجز هواي توام نمي‌سازد
که من خسته خاک پاي توامگر غباري است از منت زآن است
نيست کاري جز آشناي توامتا کنارم ز اشک دريا شد
من به صد درد مبتلاي توامچون به صد وجه تو بلاي مني
مي نيايد به جز رضاي تواماز همه فارغم که در دو جهان
که تو آني که من گداي توامبس بود از دو عالم اين ملکم
گمشده در عدم براي تواماز وجود فريد سير شدم


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط