سواد خط تو چون نافع نظر ديدم

سواد خط تو چون نافع نظر ديدم شاعر : عطار روايتي که ازو رفت معتبر ديدم سواد خط تو چون نافع نظر ديدم حروف زلف تو برخواندم و خطر ديدم مرا چو زلف تو بر حرف مي فرو گيرد من اينکه هيچ نداشت از همه بتر ديدم چه گويم از الف وصل تو که هيچ نداشت که من وراي الف هيچ در کمر ديدم تو را ميان الف است و الف ندارد هيچ هزار حلقه گرفتار يکدگر ديدم کمند زلف تورا کافتاب دارد زير هزار عاشق گم کرده پا و سر ديدم به حلق آمده جان در درون هر حلقه دو هندوي رخ تو...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سواد خط تو چون نافع نظر ديدم
سواد خط تو چون نافع نظر ديدم
سواد خط تو چون نافع نظر ديدم

شاعر : عطار

روايتي که ازو رفت معتبر ديدمسواد خط تو چون نافع نظر ديدم
حروف زلف تو برخواندم و خطر ديدممرا چو زلف تو بر حرف مي فرو گيرد
من اينکه هيچ نداشت از همه بتر ديدمچه گويم از الف وصل تو که هيچ نداشت
که من وراي الف هيچ در کمر ديدمتو را ميان الف است و الف ندارد هيچ
هزار حلقه گرفتار يکدگر ديدمکمند زلف تورا کافتاب دارد زير
هزار عاشق گم کرده پا و سر ديدمبه حلق آمده جان در درون هر حلقه
دو هندوي رخ تو نرگس بصر ديدمسزد که هندي تو نام نرگس است از آنک
کز آرزوي لبت شور در شکر ديدمچگونه شور نيارم ز آرزوي لبت
ولي چه سود که آن نيز برگذر ديدموراي دولت وصل تو هيچ دولت نيست
ز تر و خشک لب‌خشک و چشم‌تر ديدمچگونه وصل تو دارم طمع که من خود را
هزار تشنه به خون غرقه بيشتر ديدمبه عالم که ز وصلت سخن رود آنجا
هزار عرش اگر بود مختصر ديدمز مشرقي که ازو آفتاب حسن تو تافت
فريد را سخني همچو آب زر ديدمچو در صفات توام آبروي مي‌بايست


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط