سواد خط تو چون نافع نظر ديدم شاعر : عطار روايتي که ازو رفت معتبر ديدم سواد خط تو چون نافع نظر ديدم حروف زلف تو برخواندم و خطر ديدم مرا چو زلف تو بر حرف مي فرو گيرد من اينکه هيچ نداشت از همه بتر ديدم چه گويم از الف وصل تو که هيچ نداشت که من وراي الف هيچ در کمر ديدم تو را ميان الف است و الف ندارد هيچ هزار حلقه گرفتار يکدگر ديدم کمند زلف تورا کافتاب دارد زير هزار عاشق گم کرده پا و سر ديدم به حلق آمده جان در درون هر حلقه دو هندوي رخ تو...