بي تو نيست آرامم کز جهان تو را دارم

بي تو نيست آرامم کز جهان تو را دارم شاعر : عطار هرچه تو نه‌اي جانا من ز جمله بيزارم بي تو نيست آرامم کز جهان تو را دارم همچو بحر مي‌جوشم تا کجا رسد کارم همچو شمع مي‌سوزم همچو ابر مي‌گريم يا ز جام وصل تو قطره‌اي به دست آرم يا ز دست هجر تو جاودان به پاي افتم هرچه از تو مي‌آيد من به جان خريدارم از تو گر وصال آيد قسم من وگر هجران يا ز بيم هجرانت هيچ گونه غم دارم من نه آن کسم جانا کز وصال تو شادم لايق من آن باشد کاختيار بگذارم هجر و وصل زان...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بي تو نيست آرامم کز جهان تو را دارم
بي تو نيست آرامم کز جهان تو را دارم
بي تو نيست آرامم کز جهان تو را دارم

شاعر : عطار

هرچه تو نه‌اي جانا من ز جمله بيزارمبي تو نيست آرامم کز جهان تو را دارم
همچو بحر مي‌جوشم تا کجا رسد کارمهمچو شمع مي‌سوزم همچو ابر مي‌گريم
يا ز جام وصل تو قطره‌اي به دست آرميا ز دست هجر تو جاودان به پاي افتم
هرچه از تو مي‌آيد من به جان خريدارماز تو گر وصال آيد قسم من وگر هجران
يا ز بيم هجرانت هيچ گونه غم دارممن نه آن کسم جانا کز وصال تو شادم
لايق من آن باشد کاختيار بگذارمهجر و وصل زان توست هرچه خواهيم آن ده
من به گرد آن نقطه دايما چو پرگارمنقطه‌اي است جان من هر دو کون گرد وي
چون بتافت آن نقطه محو کرد پندارمبسکه همچو پرگاري گرد پاو سر گشتم
نيست آگهي زانگه ذره‌اي ز عطارمچون نماند پندارم من بماندم بي من


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط