گنج دزديده ز جايي پي برم

گنج دزديده ز جايي پي برم شاعر : عطار گر به کوي دلربايي پي برم گنج دزديده ز جايي پي برم گر به قرب جانفزايي پي برم جان برافشانم چو پروانه ز شوق غرقه‌ام تا آشنايي پي برم عشق دريايي است من در قعر او من چه سان نه سر نه پايي پي برم چون کسي بر آب دريا پي نبرد من چگونه ره به جايي پي برم چرخ چندين گشت و بر جاي خوداست تا ابد بر يک درايي پي برم راضيم گر من درين راه عظيم گر به ميم مرحبايي پي برم سر دراندازم ز شادي همچو نون خاصه در تاريکنايي...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گنج دزديده ز جايي پي برم
گنج دزديده ز جايي پي برم
گنج دزديده ز جايي پي برم

شاعر : عطار

گر به کوي دلربايي پي برمگنج دزديده ز جايي پي برم
گر به قرب جانفزايي پي برمجان برافشانم چو پروانه ز شوق
غرقه‌ام تا آشنايي پي برمعشق دريايي است من در قعر او
من چه سان نه سر نه پايي پي برمچون کسي بر آب دريا پي نبرد
من چگونه ره به جايي پي برمچرخ چندين گشت و بر جاي خوداست
تا ابد بر يک درايي پي برمراضيم گر من درين راه عظيم
گر به ميم مرحبايي پي برمسر دراندازم ز شادي همچو نون
خاصه در تاريکنايي پي برمنيست ممکن کاب حيوان قطره‌اي
کز حقيقت ماجرايي پي برمچون مجاز افتاده‌ام نادر بود
تا نسيم رهنمايي پي برممي‌روم گمراه نه دين و نه دل
از کجا من خونبهايي پي برمچون نهان است آنکه صد بارم بکشت
گرچه هر دم ماورايي پي برمپست ميرم عاقبت در چاه بعد
پس چگونه منتهايي پي برمچون ندارد منتها پيشان عشق
بود که زان عالم بقايي پي برمچون بقاي اين جهان عين فناست
بو که در پايان فنايي پي برمور ز پيشانم بقايي روي نيست
خوشدلم گر روستايي پي برممصر جامع پي نبردي اي فريد


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.