آه گر من زعشق آه کنم

آه گر من زعشق آه کنم شاعر : عطار همه روي جهان سياه کنم آه گر من زعشق آه کنم در جهان پس چگونه آه کنم آه من در جهان نمي‌گنجد گر من آهي ز جايگاه کنم هر دو عالم شود چو انگشتي به دمي دفع صد سپاه کنم گر دمي آتشين زنم ز دلم من به خون در روم شناه کنم بحر خون در دلم چو موج زند خون دل را به ديده راه کنم موج آن خون چو بگذرد از حد که بسي خلق را تباه کنم خون بريزم ز ديده چنداني از پس و پيش اگر نگاه کنم عالمي خون خويشتن بينم گر کنم طاعتي...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آه گر من زعشق آه کنم
آه گر من زعشق آه کنم
آه گر من زعشق آه کنم

شاعر : عطار

همه روي جهان سياه کنمآه گر من زعشق آه کنم
در جهان پس چگونه آه کنمآه من در جهان نمي‌گنجد
گر من آهي ز جايگاه کنمهر دو عالم شود چو انگشتي
به دمي دفع صد سپاه کنمگر دمي آتشين زنم ز دلم
من به خون در روم شناه کنمبحر خون در دلم چو موج زند
خون دل را به ديده راه کنمموج آن خون چو بگذرد از حد
که بسي خلق را تباه کنمخون بريزم ز ديده چنداني
از پس و پيش اگر نگاه کنمعالمي خون خويشتن بينم
گر کنم طاعتي گناه کنمبا چنين حالتي عجب که مراست
گرچه دعوي پادشاه کنمهيچ خلقي گداتر از من نيست
وين عجب عزم بارگاه کنمره به گلخن نمي‌دهند مرا
وي عجب عزم فخر آب جاه کنمشربتي آب چاه نيست مرا
چه حديث سر و کلاه کنمهمچو لاله کلاه در خونم
پس کنون کره در گياه کنمسر درودم فريد را چو گياه
گر دمي در رخش نگاه کنمهمچو عطار مست عشق شوم


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط