آه گر من زعشق آه کنم شاعر : عطار همه روي جهان سياه کنم آه گر من زعشق آه کنم در جهان پس چگونه آه کنم آه من در جهان نميگنجد گر من آهي ز جايگاه کنم هر دو عالم شود چو انگشتي به دمي دفع صد سپاه کنم گر دمي آتشين زنم ز دلم من به خون در روم شناه کنم بحر خون در دلم چو موج زند خون دل را به ديده راه کنم موج آن خون چو بگذرد از حد که بسي خلق را تباه کنم خون بريزم ز ديده چنداني از پس و پيش اگر نگاه کنم عالمي خون خويشتن بينم گر کنم طاعتي...