محلم نيست که خورشيد جمالت بينم

محلم نيست که خورشيد جمالت بينم شاعر : عطار بو که باري اثر عکس خيالت بينم محلم نيست که خورشيد جمالت بينم که ندانم که دمي گرد وصالت بينم کاشکي خاک رهت سرمه‌ي چشمم بودي خاک بوس در و درگاه جلالت بينم صد هزاران دل کامل شده در کوي اميد گر شبي پرتو آن شمع جمالت بينم همچو پروانه پر و بال زنم در غم تو جان و دل خون شود و من به چه حالت بينم جگرم خون شد از انديشه‌ي آن تا پس ازين من زهي دولت اگر سال به سالت بينم تو مرا دم به دم اندر غم خود مي‌بيني...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
محلم نيست که خورشيد جمالت بينم
محلم نيست که خورشيد جمالت بينم
محلم نيست که خورشيد جمالت بينم

شاعر : عطار

بو که باري اثر عکس خيالت بينممحلم نيست که خورشيد جمالت بينم
که ندانم که دمي گرد وصالت بينمکاشکي خاک رهت سرمه‌ي چشمم بودي
خاک بوس در و درگاه جلالت بينمصد هزاران دل کامل شده در کوي اميد
گر شبي پرتو آن شمع جمالت بينمهمچو پروانه پر و بال زنم در غم تو
جان و دل خون شود و من به چه حالت بينمجگرم خون شد از انديشه‌ي آن تا پس ازين
من زهي دولت اگر سال به سالت بينمتو مرا دم به دم اندر غم خود مي‌بيني
ني بخور خون دل من که حلات بينمخاک پاي تو شدم خون دلم پاک مريز
نشوم هيچ ملول و نه ملالت بينمگر دهد شرح غمت خاطر عطار بسي


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما