چشم از پي آن دارم تا روي تو مي‌بينم

چشم از پي آن دارم تا روي تو مي‌بينم شاعر : عطار دل را همه ميل جان با سوي تو مي‌بينم چشم از پي آن دارم تا روي تو مي‌بينم زيرا که حيات جان باروي تو مي‌بينم تا جان بودم در تن رو از تو نگردانم آواره ز خان و مان بر بوي تو مي‌بينم بس عاشق سرگردان از عشق تو لب برجان زيرا که دل افتاده در کوي تو مي‌بينم از عشق تو نشکيبم گر خواني و گر راني سرگشته و بي منزل سر کوي تو مي‌بينم هر جا که يکي بيدل از عشق تو بي حاصل اندر خم چوگانت چون گوي تو مي‌بينم آن...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چشم از پي آن دارم تا روي تو مي‌بينم
چشم از پي آن دارم تا روي تو مي‌بينم
چشم از پي آن دارم تا روي تو مي‌بينم

شاعر : عطار

دل را همه ميل جان با سوي تو مي‌بينمچشم از پي آن دارم تا روي تو مي‌بينم
زيرا که حيات جان باروي تو مي‌بينمتا جان بودم در تن رو از تو نگردانم
آواره ز خان و مان بر بوي تو مي‌بينمبس عاشق سرگردان از عشق تو لب برجان
زيرا که دل افتاده در کوي تو مي‌بينماز عشق تو نشکيبم گر خواني و گر راني
سرگشته و بي منزل سر کوي تو مي‌بينمهر جا که يکي بيدل از عشق تو بي حاصل
اندر خم چوگانت چون گوي تو مي‌بينمآن دل که بود سرکش گشته است اسير عشق
صد جان و دل خود را يک موي تو مي‌بينمگفتم که مگر کلي وصل تو بدانستم
کامروز به عشق اندر هندوي تو مي‌بينمعطار مگر روزي ترکيش بود درسر


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط