ما به عهد حسن تو ترک دل و جان گفتهايم شاعر : عطار با رخ و زلف تو شرح کفر و ايمان گفتهايم ما به عهد حسن تو ترک دل و جان گفتهايم هم پريشان گشتهايم و هم پريشان گفتهايم ياد زلفت کردهايم و نام زلفت بردهايم ما تو را از استعارت در سخن جان گفتهايم تا تو جان از بس لطيفي در نيابد کس تو را تا به جانبازان عالم وصف جانان گفتهايم همچو من در عشقت اي جان ترک جانها گفتهاند درد را تسکين دل را عين درمان گفتهايم درد عشقت را چو درماني نميديديم ما ...