ما گبر قديم نامسلمانيم

ما گبر قديم نامسلمانيم شاعر : عطار نام‌آور کفر و ننگ ايمانيم ما گبر قديم نامسلمانيم گه همدم جاثليق رهبانيم گه محرم کم زن خراباتيم کز وسوسه اوستاد شيطانيم شيطان چو به ما رسد کله بنهد سر پاي برهنگان دو جهانيم زان مرد نه‌ايم کز کسي ترسيم ما راه به کار خود نمي‌دانيم درمانده‌ايم و راه بس دور است چو جمله به کار خويش حيرانيم ما چاره به کار خويش چون سازيم اين پرده ز کار خويش بدرانيم کي باشد و کي بود که ناگاهي از آتش معرفت بسوزانيم ...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ما گبر قديم نامسلمانيم
ما گبر قديم نامسلمانيم
ما گبر قديم نامسلمانيم

شاعر : عطار

نام‌آور کفر و ننگ ايمانيمما گبر قديم نامسلمانيم
گه همدم جاثليق رهبانيمگه محرم کم زن خراباتيم
کز وسوسه اوستاد شيطانيمشيطان چو به ما رسد کله بنهد
سر پاي برهنگان دو جهانيمزان مرد نه‌ايم کز کسي ترسيم
ما راه به کار خود نمي‌دانيمدرمانده‌ايم و راه بس دور است
چو جمله به کار خويش حيرانيمما چاره به کار خويش چون سازيم
اين پرده ز کار خويش بدرانيمکي باشد و کي بود که ناگاهي
از آتش معرفت بسوزانيمهر پرده که بعد از آن پديد آيد
جان را سوي آن کمال برسانيمزآنجا که درآمديم از اول
از پرده‌ي هر دو کون برهانيمعطار شکسته را به يک دفعت


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط