عشق چيست از خويش بيرون آمدن

عشق چيست از خويش بيرون آمدن شاعر : عطار غرقه در درياي پر خون آمدن عشق چيست از خويش بيرون آمدن نيست هرگز روي بيرون آمدن گر بدين دريا فرو خواهي شدن زانکه اينجا نيست افزون آمدن ور سر کم کاستي داراي در آي ترک کردن عقل و مجنون آمدن لازمت باشد اگر عاشق شوي محرم سر هم اکنون آمدن از ازل آزاد گشتن وز ابد پس به معني فوق گردون آمدن چون توان بودن به صورت بارکش پا و سر افکنده چون نون آمدن سر بريده راه رفتن چون قلم پس نهان چون در مکنون آمدن...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عشق چيست از خويش بيرون آمدن
عشق چيست از خويش بيرون آمدن
عشق چيست از خويش بيرون آمدن

شاعر : عطار

غرقه در درياي پر خون آمدنعشق چيست از خويش بيرون آمدن
نيست هرگز روي بيرون آمدنگر بدين دريا فرو خواهي شدن
زانکه اينجا نيست افزون آمدنور سر کم کاستي داراي در آي
ترک کردن عقل و مجنون آمدنلازمت باشد اگر عاشق شوي
محرم سر هم اکنون آمدناز ازل آزاد گشتن وز ابد
پس به معني فوق گردون آمدنچون توان بودن به صورت بارکش
پا و سر افکنده چون نون آمدنسر بريده راه رفتن چون قلم
پس نهان چون در مکنون آمدنسرنگون رفتن درين درياي ژرف
محرم اين بحر بيچون آمدنچون دهم شرحت همي گم بودگي است
ني همي هردم دگرگون آمدنتا ابد يکرنگ بودن با فنا
سست دين از همت دون آمدنچيست اي عطار کفر راه عشق


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط