بار ديگر روي زيبايي ببين

بار ديگر روي زيبايي ببين شاعر : عطار عقل و جان را تازه سودايي ببين بار ديگر روي زيبايي ببين زاهدان را ناشکيبائي ببين از غم آن پيچ زلف بيقرار تا ابد در خود تمنايي ببين در جمالش هر که را آن چشم هست غارتي نو تازه غوغايي ببين در ميان اهل دل هر ساعتش فارغ از امروز و فردايي ببين عاشقان را نقد عشق او نگر عالمي را همچو شيدايي ببين بر سر ميدان رسوايي عشق هر زماني شيب و بالايي ببين در بيابان‌هاي بي پايان او شبنمي در زير دريايي ببين ...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بار ديگر روي زيبايي ببين
بار ديگر روي زيبايي ببين
بار ديگر روي زيبايي ببين

شاعر : عطار

عقل و جان را تازه سودايي ببينبار ديگر روي زيبايي ببين
زاهدان را ناشکيبائي ببيناز غم آن پيچ زلف بيقرار
تا ابد در خود تمنايي ببيندر جمالش هر که را آن چشم هست
غارتي نو تازه غوغايي ببيندر ميان اهل دل هر ساعتش
فارغ از امروز و فردايي ببينعاشقان را نقد عشق او نگر
عالمي را همچو شيدايي ببينبر سر ميدان رسوايي عشق
هر زماني شيب و بالايي ببيندر بيابان‌هاي بي پايان او
شبنمي در زير دريايي ببينگر نديدي دل به زير بار عشق
گاه دل را در تمنايي ببينگاه جان را در تک و پويي نگر
بر منش هر لحظه صفرايي ببينتا که سوداي وصالش مي‌پزم
گفت خود گم کرده‌اي جايي ببينگفتمش جانا دل عطار کو


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط