ميروم بر خاک دل پر خون ز تو شاعر : عطار زاد راهم درد روزافزون ز تو ميروم بر خاک دل پر خون ز تو کز همه کس فارغم بيرون ز تو در دو عالم نيست کاري با کسم صد هزاران چشم چون گردون ز تو تا به کي بر در نهم درانتظار همچو باران اشک بر هامون ز تو چند ريزم از سر يک يک مژه تا نتازد اشک من گلگون ز تو تو بتاز از ناز شبرنگ جمال تا بگردند اهل دل در خون ز تو تخت بنهادي ميان خون دل هر نفس صد درد ديگرگون ز تو ميفرود آيد به جان غمکشم کي کنم با...