بحري است عشق و عقل ازو برکنارهاي شاعر : عطار کار کنارگي نبود جز نظارهاي بحري است عشق و عقل ازو برکنارهاي هرگز کجا فتادي ازو برکنارهاي در بحر عشق عقل اگر راهبر بدي عقل است اعجمي و خرد شيرخوارهاي وانجا که بحر عشق درآيد به جان و دل آنها که ره برند درين پرده پارهاي در پردهي وجود ز هستي عدم شوند يک دم شود به پيش تو چون آشکارهاي بسيار چاره ميطلبي تا که سر عشق تا تو تويي تو را نتوان کرد چارهاي گر صد هزار سال درين ره قدم زني تا بر...