دي ز دير آمد برون سنگين دلي

دي ز دير آمد برون سنگين دلي شاعر : عطار با لبي پرخنده بس مستعجلي دي ز دير آمد برون سنگين دلي دست بر دل مانده پاي اندر گلي عالمي نظارگي حيران او عقل در شرح رخش لايعقلي...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دي ز دير آمد برون سنگين دلي
دي ز دير آمد برون سنگين دلي
دي ز دير آمد برون سنگين دلي

شاعر : عطار

با لبي پرخنده بس مستعجليدي ز دير آمد برون سنگين دلي
دست بر دل مانده پاي اندر گليعالمي نظارگي حيران او
عقل در شرح رخش لايعقليعلم در وصف لبش لايعملي
هر کجا در شهر جاني و دليزلف همچون شست او مي‌کرد صيد
تازه مي‌شد هر زماني مشکليعاشقان را از خيال زلف او
نه مبارک باشي و نه مقبليتا نگردي هندوي زلفش به جان
هست هرجا عالمي و عاقليجمله پشت دست مي‌خايند از او
نيست عشقش در خور هر منزليمنزل عشقش دل پاک است و بس
هرگز از عشقش نيابي حاصليتا تو بي حاصل نگردي از دو کون
کي تواند غرقه ديدن ساحليشد دل عطار غرق بحر عشق


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط