منم و گوشه‌اي و سودايي

منم و گوشه‌اي و سودايي شاعر : عطار تن من جايي و دلم جايي منم و گوشه‌اي و سودايي هر دمم سوي شيوه‌اي رايي هر زمانم به عالمي ميلي گاه شيبي و گاه بالايي مانده در انقلاب چون گردون همچو من نيست هيچ تنهايي ساکن گوشه‌ي جهان ز جهان مانده‌ام در ميان غوغايي اي عجب گرچه مانده‌ام تنها راه گم کرده‌ام به صحرايي رهزن من بسي شدند که من که در افتاده‌ام به دريايي کارم اکنون ز دست من بگذشت کار هر نازکي و رعنايي نيست غرقه شدن درين دريا مي‌پزم...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
منم و گوشه‌اي و سودايي
منم و گوشه‌اي و سودايي
منم و گوشه‌اي و سودايي

شاعر : عطار

تن من جايي و دلم جاييمنم و گوشه‌اي و سودايي
هر دمم سوي شيوه‌اي راييهر زمانم به عالمي ميلي
گاه شيبي و گاه بالاييمانده در انقلاب چون گردون
همچو من نيست هيچ تنهاييساکن گوشه‌ي جهان ز جهان
مانده‌ام در ميان غوغايياي عجب گرچه مانده‌ام تنها
راه گم کرده‌ام به صحراييرهزن من بسي شدند که من
که در افتاده‌ام به درياييکارم اکنون ز دست من بگذشت
کار هر نازکي و رعنايينيست غرقه شدن درين دريا
مي‌پزم بر کناره سوداييمن سرگشته عمر خام طمع
منتظر بر اميد فرداييمانده امروز با دلي پر خون
کس چو عطار هيچ شيداييالغياث الغياث زانکه نديد


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط