زهي سلطان دارالملک افلاک

زهي سلطان دارالملک افلاک شاعر : عطار زهي تخت تو عرش و تاج لولاک زهي سلطان دارالملک افلاک فلک از دست قدرت جامه زد چاک مجره زان پديد آمد که يک شب کشيدي از علي قوسي بر افلاک قزح زان آشکارا شد که يک روز بدو بنموده‌اي دست تو زان پاک ز اول حقه يک شب مهره‌ي ماه که آدم بود يک کف خاک نمناک تو آن وقتي نبي‌الله بودي بماندي در کف او آن کف خاک اگر نور وجود تو نبودي شود چون ناف آهو نافه‌ي ناک چو پيش هو زني هويي جگرسوز دو اسبه گر بتازد عقل...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
زهي سلطان دارالملک افلاک
زهي سلطان دارالملک افلاک
زهي سلطان دارالملک افلاک

شاعر : عطار

زهي تخت تو عرش و تاج لولاکزهي سلطان دارالملک افلاک
فلک از دست قدرت جامه زد چاکمجره زان پديد آمد که يک شب
کشيدي از علي قوسي بر افلاکقزح زان آشکارا شد که يک روز
بدو بنموده‌اي دست تو زان پاکز اول حقه يک شب مهره‌ي ماه
که آدم بود يک کف خاک نمناکتو آن وقتي نبي‌الله بودي
بماندي در کف او آن کف خاکاگر نور وجود تو نبودي
شود چون ناف آهو نافه‌ي ناکچو پيش هو زني هويي جگرسوز
دو اسبه گر بتازد عقل و ادراکفرو ماند چو خر در گل ز مدحت
ز جرم جمله‌ي روي زمين باکندارد هيچ کس با پشتي تو
شفاعت خواه مطلق روز محشرزهي داراي طول و عرض اکبر


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط