دلي کايينه‌ي اسرار گردد

دلي کايينه‌ي اسرار گردد شاعر : عطار غلام خواجه‌ي احرار گردد دلي کايينه‌ي اسرار گردد دو عالم خلق برخوردار گردد تويي آن خواجه کز يک شاخ نعتت عدم آبستن اسرار گردد تويي آن مرد کز نور وجودت کفي بحر و نمي امطار گردد تويي آن صدر کز درياي جودت دلي در بند تا بيدار گردد دل من يا رسول الله خفته است که يک شبنم دري شهوار گردد چه کم گردد ز بحر بي نهايت دلي بيدار معني‌دار گردد دل عطار را گر بار دادي چو کاري رفت مرد کار گردد نکوکارا مگر کاري...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دلي کايينه‌ي اسرار گردد
دلي کايينه‌ي اسرار گردد
دلي کايينه‌ي اسرار گردد

شاعر : عطار

غلام خواجه‌ي احرار گردددلي کايينه‌ي اسرار گردد
دو عالم خلق برخوردار گرددتويي آن خواجه کز يک شاخ نعتت
عدم آبستن اسرار گرددتويي آن مرد کز نور وجودت
کفي بحر و نمي امطار گرددتويي آن صدر کز درياي جودت
دلي در بند تا بيدار گردددل من يا رسول الله خفته است
که يک شبنم دري شهوار گرددچه کم گردد ز بحر بي نهايت
دلي بيدار معني‌دار گردددل عطار را گر بار دادي
چو کاري رفت مرد کار گرددنکوکارا مگر کاري شود پيش


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط