بود آن ديوانه‌ي عالي مقام

بود آن ديوانه‌ي عالي مقام شاعر : عطار خضر با او گفت اي مرد تمام بود آن ديوانه‌ي عالي مقام گفت با تو برنيايد کار من راي آن داري که باشي يار من تابماند جان تو تا ديرگاه زانک خوردي آب حيوان چند راه زانک بي جانان ندارم برگ آن من در آنم تابگويم ترک جان من به تو هر روز جان افشانده چون تو اندر حفظ جاني مانده دور مي‌باشيم از هم والسلام بهتر آن باشد که چون مرغان ز دام
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بود آن ديوانه‌ي عالي مقام
بود آن ديوانه‌ي عالي مقام
بود آن ديوانه‌ي عالي مقام

شاعر : عطار

خضر با او گفت اي مرد تمامبود آن ديوانه‌ي عالي مقام
گفت با تو برنيايد کار منراي آن داري که باشي يار من
تابماند جان تو تا ديرگاهزانک خوردي آب حيوان چند راه
زانک بي جانان ندارم برگ آنمن در آنم تابگويم ترک جان
من به تو هر روز جان افشاندهچون تو اندر حفظ جاني مانده
دور مي‌باشيم از هم والسلامبهتر آن باشد که چون مرغان ز دام


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط