خورد عيسي آبي از جويي خوش آب شاعر : عطار بود طعم آب خوشتر از جلاب خورد عيسي آبي از جويي خوش آب عيسي نيز از خم آبي خورد و رفت آن يکي زان آب خم پر کرد و رفت باز گرديد و عجايب ماند از آن شد ز آب خم همي تلخش دهان هر دو يک آبست، سر اين بگوي گفت يا رب آب اين خم و آب جوي وين دگر شيرين ترست از انگبين تا چرا تلخ است آب خم چنين گفت اي عيسي منم مردي کهن پيش عيسي آن خم آمد در سخن گشتهام هم کوزه هم خم هم طغار زير اين نه کاسه من باري هزار ...