يافتند آن بت که نامش بود لات شاعر : عطار لشگر محمود اندر سومنات يافتند آن بت که نامش بود لات ده رهش هم سنگ زر ميخواستند هندوان از بهر بت برخاستند آتشي برکرد و حالي سوختش هيچ گونه شاه مينفروختش زر به از بت، ميببايستش فروخت سرکشي گفتش نميبايست سوخت بر سر آن جمع گويد کردگار گفت ترسيدم که در روز شمار زانک هست آن بت تراش اين بت فروش آزر و محمود را داريد گوش وآن بت آتش پرستان را بسوخت گفت چون محمود آتش برفروخت خواست شد از دست حالي...