سيره و صفات مهدي موعود (ع) در سخن امام باقر (ع)

روايات بسياري از حضرت امام محمد باقر (ع) درباره مهدي موعود (ع) رسيده که قسمتي از آنها درباره سيره و صفات آن حضرت است و هر کدام از آن روايات، گوشه اي از صفات و حالات و سيره آسماني آن بزرگوار را بازگو مي کند و اينک اين چند مورد را يادآور مي شويم.
چهارشنبه، 27 مهر 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سيره و صفات مهدي موعود (ع) در سخن امام باقر (ع)

سيره و صفات مهدي موعود (ع) در سخن امام باقر (ع)
سيره و صفات مهدي موعود (ع) در سخن امام باقر (ع)


 

نويسنده: آيت الله علي کريمي جهرمي




 

روايات بسياري از حضرت امام محمد باقر (ع) درباره مهدي موعود (ع) رسيده که قسمتي از آنها درباره سيره و صفات آن حضرت است و هر کدام از آن روايات، گوشه اي از صفات و حالات و سيره آسماني آن بزرگوار را بازگو مي کند و اينک اين چند مورد را يادآور مي شويم.
1. آن حضرت در مورد آيه شريف:
« الذين ان مکناهم في الارض اقاموا الصلاه و آتوا الزکاه و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر و لله عاقبه الامور؛ (1) همان کساني که چون در زمين به آنان توانايي دهيم، نماز برپا مي دارند و زکات مي دهند و به کارهاي پسنديده وا مي دارند و از کارهاي ناپسند باز مي دارند و فرجام همه کارها از آن خداست» فرمودند:
اين آيه براي قائم آل محمد (ص) و ياران او است. خداوند، مشارق زمين و مغارب آن را به آنان مي دهد:
« يظهر الدين و يميت الله عز و جل به و باصحابه البدع و الباطل کما امات السفهه الحق حتي لا يري اثر من الظلم و يامرون بالمعروف و ينهون عن المنکر و لله عاقبه الامور؛(2)
خداوند به وسيله او دين را غالب و پيروز خواهد گردانيد و به وسيله او و ياران او بدعت و باطل را از بين خواهد برد، همان گونه که سفيهان، حق را از بين برده و نابود کردند، اثري از ظلم ديده نمي شود و امر به معروف کرده و نهي از منکر مي کنند و عاقبت امور از براي خداوند است.»
آنچه در اين عبارت شاخص است، ظاهر نمودن دين، از بين بردن بدعت ها، محو کردن آثار ظلم و امر به معروف و نهي از منکر است. همه اين امور به دست حضرت ولي عصر (ع) صورت خواهد گرفت و با خواست و اراده آن بزرگوار تحقق خواهد يافت و البته ياران آن بزرگوار، ايشان را در اين امور ياري مي کنند.
2. جابر جعفي نقل مي کند که حضرت ابو جعفر، امام باقر (ع) فرمودند:
« و الله لا تذهب الدنيا حتي يبعث الله رجلا منا اهل البيت يعمل بکتاب الله و لا يري منکرا الا انکره؛ (3)
به خدا سوگند دنيا تمام نمي شود و به پايان نمي رسد تا اينکه خداوند مردي از ما اهل بيت (ع) را برانگيزد مردي که به کتاب خدا عمل مي کند و منکر و امر ناشايسته اي را نمي بيند، جز اينکه آن را انکار مي نمايد و از آن جلوگيري خواهد فرمود.»
اينها صفات نوراني و سيره مقدس آن بزرگ مصلحي است که در آخرالزمان ظهور مي کند و از خاندان پيامبر اکرم (ص) و از اعقاب و ذريه آن حضرت است. آري سيره و صفات او طبق اين روايت:
الف) عمل به کتاب خداست. او به قران کريم عمل مي کند و طبق کتاب آسماني اسلام حرکت نموده و گام بر مي دارد او قرآن را براي تشريفات نمي داند؛ بلکه آن را کتاب عمل مي داند که بايد در جامعه پياده شود و کارهاي روزمره جامعه با آن انطباق پيدا کرده و به عنوان منشور نجات و رهايي جامعه به اجرا در مي آورد.
ب) برنامه و سيره آن حضرت نهي از منکر است. بنگريد که حضرت باقر (ع) اين مطلب را به چه صورتي ادا مي کنند. مي فرمايد: « و لا يري منکرا الا انکره» او منکر و خلاف شرعي را نمي بيند جز اينکه اعتراض مي کند و خروش بر مي آورد و عدم رضايت خود را نسبت به انجام آن منکر در جامعه ابراز مي دارد. او طبيعت منکر و جنس عمل بد را آفت و آسيب جامعه دانسته و عامل فساد امت، عايق انسان از خدا، جهان ابدي و سير اکمالي مي داند و از اين رو نه تنها خود از اعمال بد و کارهاي نادرست و مورد انکار دوري مي گزيند که هر کسي مرتکب آن شودنيز مورد انکار و اعتراض آن حضرت قرار خواهد گرفت، منکر هر منکري باشد و مرتکب آن هر کس باشد.
3. علامه مجلسي نقل کرده که حضرت امام محمد باقر (ع) فرمودند: « اذا قام قائم اهل البيت قسم بالسويه و عدل في الرعيه؛ (4)
هنگامي که قائم اهل بيت (ع) ظهور کند، اموال را بالسويه و مطابق قانون تساوي در ميان مردم تقسيم مي کند و در ميان رعيت با عدالت رفتار خواهد نمود.»
انسان ها در اعصار مختلف، همواره اين اضطراب و دغدغه را داشته و دارند که حاکمان آنان، دو اصل اساسي و دو قانون راحتي بخش و اطمينان آور را رعايت ننموده؛ بلکه آن دو را خدشه دار کنند، يکي تقسيم مال در ميان رعيت به طور مساوي و بدون ترجيح کسي بر ديگري بر اساس روابط و پيوندها و معيارهاي ناصحيح و ديگري مراعات نکردن عدل و قسط در جامعه و خلاصه ملت را با دو چشم ديدن و با هر گروهي به صورت خاص و شکل ويژه اي رفتار کردن. به اين ترتيب پيروان حضرت بقيه الله (ع) و منتظران ظهور آن بزرگوار بايد هم اکنون اين دو اصل را کاملا در نظر بگيرند و همواره بر آن پافشاري کنند اگر در گروه حاکميت مملکت قرار دارند، خداي را در نظر بياورند و با ملت بر اساس اين دو قانون سازنده و حياتبخش مواجه و روبه رو گردند و اگر خود در طبقات مستضعفند براي رفع اين ظلم فاحش و اين ناهنجاري اجتماعي تلاش جدي خود را به کار ببرند.
4. از کتاب « غيبت نعماني» از زراره نقل شده است که مي گويد: به حضرت ابي جعفر، امام محمد باقر (ع) عرض کردم: صالح از صالحان را برايم نام بياور. فرمودند: « اسم او اسم من است.» عرض کردم: آيا به سيره محمد (ص) رفتار مي کند؟ فرمودند: «هيهات هيهات اي زراره!» ( يعني چه دور است که بسان پيامبر (ص) رفتار کند.) عرض کردم: جانم به فداي شما. براي چه به سيره پيامبر (ص) رفتار نمي کند؟! فرمودند: « ان رسول الله سار في امته باللين (بالمن) کان يتالف الناس و القائم يسير بالقتل، بذلک امر في الکتاب الذي معه ان يسير بالقتل و لا يستتيب احداً ويل لمن ناواه؛ (5)
يعني پيامبر در ميان امتش با نرمي و مهرباني سير کرد، همواره با مردم الفت مي گرفت ولي قائم، با قتل و کشتن سرکشان سير مي کند که در کتابي که با اوست امر به او شده که با قتل حرکت کند و کسي را به توبه فرا نمي خواند واي بر کسي که با او مخالفت و دشمني کند.»
شايان ذکر است که در اين روايت آمده که امام زمان (ع) به سيره پيامبر (ص) رفتار نمي کند. حال آنکه در روايات بسياري آمده که سيره او سيره رسول الله (ص) است و سير و حرکت آن حضرت را خواهد داشت و چه بسا تصور شود که اين روايت با آن روايات منافات دارد و ناهماهنگ است.
ولي تأمل در اين روايت، خود رفع کننده مشکل است؛ زيرا اين روايت جهت قيام به سيف، مأمور به قتل بودن و نفي تشابه مي کند. آري پيامبر (ص) هر چند بالأخره جنگيد و غزواتي در دوران آن حضرت روي داد، ولي قيام و حرکت او همراه با قتل و کشتن افراد نبود؛ بلکه مأمور بود که با ايجاد الفت و با نرمي و مدارا دعوت را آغاز کند؛ در حالي که امام زمان (ع) طبق منشوري که در دست دارند، مأمور به قتل طاغيان است و از آن طرف امام زمان (ع) در منهدم ساختن اساس کفر و ضلال و از بين بردن عادات زشت و قوانين و نظام هاي باطل همانند پيامبر (ص)، رفتار نموده و راه آن حضرت را سير مي کند و همان اهداف را دنبال مي نمايد.
اما اينکه در اين روايت آمده که از کسي درخواست توبه نمي کند يا کسي را امر به توبه نمي نمايد، اين هم اشکالي به بار نمي آورد؛ زيرا درخواست توبه نکردن يک مطلب است و قبول نکردن توبه مطلب ديگري و آنچه که در اينجا نفي شده، درخواست توبه است؛ ولي اگر کسي خود به خود توبه کرد، چه بسا که بپذيرد و مي پذيرد؛ زيرا مقتضاي اطلاقات آيات و رواياتي که راجع به توبه داريم، پذيرش آن است و اينکه توبه انسان تائب، مقبول واقع خواهد شد. شخص نادم و پشيمان را رد نخواهند نمود.
يا اينکه مقصود، گناهاني است که حد آنها قتل است و توبه هر چند پذيرفته شود؛ ولي حکم قتل را بر نمي دارد، مانند ارتداد و امثال آن که در عين حالي که شخص توبه مي کند، حکم قتل از او برداشته نخواهد شد.
و اما اينکه چرا آنقدر از اشخاص را مي کشد، پاسخ آن روشن است؛ زيرا بعد از آن همه اتمام حجت و دعوت و ابلاغ پيام دين در دوران غيبت صغرا و کبرا و فرا رسيدن روز ظهور، اگر کسي به خود نيامده باشد، معلوم مي شود که او عنصري ناباب و ناپاک و خطرناک است و عضوي است که مخل سلامت اعضاي ديگر بوده و فساد را به همه جا مي کشاند و عضو سرطاني چه چاره اي جز قطع کردن و بريدن دارد؟

بسوزند شاخ درختان بي بر
سزا خود همين است هر بي بري را

پي‌نوشت‌ها:
 

1- سوره حج (22)، آيه 41.
2- بحارالانوار، ج51، ص47.
3- همان، ج 49، ص266.
4- غيبت نعماني، ص 231.
5- بحارالانوار، ج 52، ص 354؛ غيبت نعماني، ص 233.
 

منبع:موعود ( ويژه جن) ، شماره 123،124




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط