نهضت آزادي ايران (1373 ـ 1357)
نخستين فعاليت برجسته و قابل اعتناي نهضت آزادي ايران در دوره بعد از انقلاب را مي توان حکم امام راحل(ره) به مرحوم مهندس بازرگان براي تصويب پست نخست وزيري دولت موقت دانست. البته حضرت امام(ره) وي را بدون در نظر گرفتن وابستگي هاي حزبي اش به اين سمت گمارد، اما آنچه که در عمل ديده شد، کاملاً مغاير با خواست و نظر امام (ره) بود. مهدي بازرگان تمامي پست هاي مهم کابينه را به افراد هم مسلک و همفکر خود اختصاص داد و بدين ترتيب مي توان نخستين کابينه انقلاب را که کابينه حزبي تمام عيار به حساب آورد.(1)
البته گروه هايي مانند جبهه ملي و حزب ملت ايران که داراي علايق و دلبستگي هايي نزديک به نهضت آزادي بودند، سهم قابل ملاحظه اي را از ترکيب کلي کابينه به خود اختصاص دادند. بازرگان همچنان که در سال هاي بعد از انقلاب نشان داد، اعتقادي به حرکت هاي انقلابي نداشت.
مسأله جالب تر اينکه بازرگان و گروه وي حتي همواره نسبت به ترويج و تبليغ آيت الله شريعتمداري به عنوان يکي از رهبران انقلاب اقدام مي کردند. کاري که آنان پس از تصدي دولت موقت به طور فراوان و علني نسبت به آن اقدام کردند.
به طور کلي مي توان گفت دولت موقت اصولاً داراي سرشت انقلابي نبود و به جايگزيني روش ها و راهکارهاي انقلابي براي اداره کشور به جاي روش هاي منسوخ و کهنه گذشته باور نداشت! از اين رو در نخستين ماه هاي روي کار آمدن بازرگان، اولين اصطکاک چالشگرانه ميان دولت موقت و نهادهاي انقلابي مانند کميته هاي انقلاب بروز يافت که مهندس بازرگان آن ها را دولتي در داخل دولت توصيف کرده بود. دولت موقت حتي نسبت به عملکرد شوراي انقلاب هم معترض بود! (2) لذا بازرگان و يارانش در اين مقطع به کناره گيري روحانيت از امور کشور معتقد بودند.(3)
از طرفي اعلام نظر دولت موقت درباره برخي از مسائل کليدي مانند محاکمه سران رژيم ستم شاهي و مصادره اموال و املاک آنان و همچنين رابطه با آمريکا به عنوان حامي و متحد اصلي رژيم شاه، شکي در ياران حضرت امام باقي نگذاشت که به اين گروه نبايد اجازه حضور در عرصه انقلاب داده مي شد و بدين ترتيب، در حالي که دولت موقت، ديدار بازرگان با برژينسکي مشاور امنيت ملي آمريکا در الجزاير را طبيعي جلوه مي داد، نيروهاي انقلابي اين عمل را به مثابه علامتي از توان همزيستي اين گروه با آمريکا تلقي کردند. در اين ميان اقدام دانشجويان مسلمان پيرو خط امام در تسخير سفارت آمريکا در تهران با اعتراض دولت موقت رو به رو شد که به همين دليل و همچنين به علت انباشته شدن اختلاف ها و سوء تفاهم ها و همچنين علني شدن مواضع نهضت آزادي و نگاه ليبراليستي آن در قبال پديده انقلاب اسلامي، از کار کناره گيري کرد.(4)
نهضت آزادي پس از کناره گيري از قدرت، نقش مخالف و اپوزيسيون نظام را به دست آورد و از همان زمان مخالفت خواني خود را آغاز و به صورت منتقد جدي سياست هاي اعلام شده از سوي دولت هاي انقلابي درآمد. در اين دوره نهضت آزادي با انتقادهاي گزنده و صريح به ويژه در طول سال هاي جنگ تحميلي و نيز با انتشار جزوه و کتاب به تبيين ديدگاه هاي خود در قبال مسائل جاري مي پرداخت. از آنجا که اين ديدگاه ها عمدتاً متضمن انتقادهاي حاد نسبت به سياست هاي نظام بود، مجال انتشار نيافت و در عوض، يک نسخه از بيانيه هاي اين گروه به طور مداوم از راديوهاي خارجي پخش مي شد. بعد از سال 1368 و رحلت امام خميني(ره) بر ميزان انتقادهاي نهضت آزادي افزوده شد. اين در حالي است که نهضت آزادي در دوران حيات حضرت امام(ره) با چند حمله بنيادي مواجه شده بود؛ از جمله آن مي توان به نامه افشاگرانه حضرت امام(ره) به حجت الاسلام محتشمي پور وزير کشور وقت اشاره کرد که طي آن حضرت امام(ره)، خطر اين گروه را به دليل تفسير سطحي آن از اسلام گوشزد کردند. حضرت امام(ره) منافقين را فرزندان عزيز مهندس بازرگان خوانده بود.
نهضت آزادي در طي اين سال ها در قبال دو رويداد مهم و استثنايي سکوت کرد و حاضر به علني کردن مواضع خود نشد؛ يکي در خصوص دستگيري هاي وسيع اعضاي کميته مرکزي حزب توده و متلاشي شدن اين حزب در ايران؛ و ديگري عزل آقاي منتظري از سمت قائم مقامي رهبري. نهضت آزادي به دليل نگرش هاي ليبراليستي، مخالف طبيعي حزب توده شمرده مي شد. همچنين تأثيرپذيري آشکار منتظري از نقطه نظرات اين گروه امري عادي بود. عزل وي از رهبري به منزله يک ضربه غيرمستقيم به نهضت آزادي نيز به شمار مي رفت، ولي نهضت از انتشار بيانيه رسمي در خصوص اين وقايع خودداري کرد، اگر چه اعضاي آن به طور تلويحي نارضايتي خود را از عزل منتظري ابراز کردند.
بازرگان چندين کتاب منتشر کرد و انتشارات نهضت آزادي به طور فعال در انتشار کتب مورد نظر خود فعال بوده و جزوات اين گروه به دست طرفدارانش در استان ها مي رسيد. به طور کلي مي توان گفت اين گروه از آزادي عمل قابل ملاحظه اي در ابراز عقايد و ديدگاه هاي خود برخوردار بوده است و به جز برخوردهاي مقطعي که به تعطيلي موقت دفتر اين گروه انجاميد، فعاليت آن ادامه يافت. در اين زمينه شايد لازم باشد به عمليات نفوذ اين گروه در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالي اشاره کرد که طي آن، نهضت آزادي توانست با جذب برخي از دانشجويان، پيکره فرتوت خود را آرايش تازه داده و روند جوان گرايي تشکيلات حزبي خود را تشديد نمايد. اين عمليات نفوذ، حتي در بدترين شرايط متوقف نشد و اعضاي نهضت آزادي که در غالب بخش دانشجويي اين نهضت فعاليت مي کنند، به طور زيرکانه و با پشت سر قرار دادن تمامي حصارهايي که ممکن بود جلوي فعاليت هاي آنان را بگيرد، به جذب نيرو در مراکز آموزش عالي همت گماشتند.(5)
نهضت آزادي از ديدگاه امام خميني(ره)
الف. مخالفت نهضت آزادي با مجلس خبرگان تدوين قانون اساسي
نهضت آزادي و دولت موقت علاوه بر مخالفت با برگزاري مجلس خبرگان به دنبال انحلال آن بودند. مجلس خبرگان به پيشنهاد و صلاحديد مستقيم امام خميني(ره) و براي تهيه و تصويب نهايي قانون اساسي تشکيل شد. اين مجلس از علما و دانشمندان اسلامي و شخصيت هاي مذهبي و متدين پيرو خط امام(ره) شکل گرفته بود.(6) امام خميني(ره) درباره اين اقدام نهضت آزادي فرمودند:
ما اگر احتمال اين معنا را بدهيم که اين جرياني که در روزنامه ها ديده مي شود و ديده شد، جريان براي اين جهت باشد که اين کشور را نگذارند ثبات پيدا بکند [بايد دنبال کنيم] آن قضيه رفراندم و قبل از او، قضيه طرح آنکه مجلس خبرگان منحل بشود که در زمان دولت موقت اين طرح شد و بعد هم معلوم شد که اساسش از امير انتظام بوده و آن مسائل. آن وقت آمدند آقايان پيش ما؛ همه اين آقاياني که، آقاي بازرگان و رفقايش گفتند: ما خيال داريم اين مجلس را منحلش کنيم. من گفتم:
شما چه کاره هستيد که مي خواهيد اين کار را بکنيد! شما چه سمتي داريد که بتوانيد مجلس منحل کنيد/ پا شويد برود سراغ کارتان. وقتي ديدند محکم است مسئله، کنار رفتند.
مسئله انحلال مجلس خبرگان روي اين زمينه بود که آن ها که توجه به مسائل دارند، اين آقايان را که توجه به مسائل و ريشه هاي مسائل کم دارند وادار کردند؛ روي اين زمينه که ديدند مجلس خبرگان يک مجلس اسلامي شد، يک مجلسي شد که اکثرش از علما هستند. اينها از اينها مي ترسند ـ خوب، از اين علما مي ترسند ـ ضربه خوردند، ديدند يک مجلسي است که مجلس علما است؛ اينها اگر قانون بنويسند، يک قانوني مي نويسند که با مزاج غرب و شرق سازش ندارد و آن غير آني است که شرقي مي خواهد يا غربي مي خواهد. از اين جهت، اين آقايان را وسوسه کردند، وادار کردند. اين آقايان هم توجه به مسائل خيلي ندارند ـ مع الأسف ـ با اينکه بودند در مسائل سياسي. و از اين جهت، آن طرح را درست کردند.(7)
ب. لايحه قصاص و ارتداد جبهه ملي
خوب چرا حسابتان را جدا نمي کنيد؟ من حالا باز عرض مي کنم به شماها حسابتان را جدا کنيد. خوب، «جبهه ملي» تکليفش معلوم است؛ آن صريحاً به ضد اسلام قيام کرده؛ اما شمايي که مسلمان هستيد و هيچ گاه نمي خواهيد به ضد اسلام قيام کنيد. آيا «نهضت آزادي» هم قبول دارد آن حرفي را که «جبهه ملي» مي گويد؟ آن ها هم قبول دارند که اين حکم ـ حکم قصاص ـ که در قرآن کريم و ضروري بين همه مسلمين است، «غير انساني» است؟ خوب، اعلام کنيد. چرا ساکت نشسته ايد. مگر نهي از منکر فقط بايد من را نهي کنيد؟ نهي از منکر فقط براي اين است که دولت را خرد کنيد و مجلس را خرد کنيد و چه؟ با منکر مي خواهيد نهي از منکر کنيد؟! کدام منکر؟
خوب، بياييد در مقابل اينها بايستيد. در مقابل اينها بگوييد اين امري که گفتند اينها کفر است. اينکه کسي بگويد حکم خدا «غير انساني» است، اسلام غير انساني است، اين کافر است. خوب، شما بياييد اين را بگوييد، فقط نهي از منکرتان اين است که بعضي از علماي اسلام را شما هي تضعيف کنيد، بعضي از نهادهاي اسلامي را تضعيف کنيد. اين نهي از منکر همه اش خلاصه شده است در همين! هر چه اعلاميه مي دهند آقايان و هر چه صحبت مي کنند و هر جا مي روند صحبت مي کنند، همّ و غمّشان اين است که اين جمهوري اسلامي به درد نمي خورد! ما حتماً بايد يا در آغوش آمريکا باشيم تا بتوانيم زندگي کنيم؛ يا در آغوش شوروي. و چون شوروي الحاد دارد و آمريکا موحّد است! و خيلي صحيح است و خوب است، يا کمتر از او بد است، ما خوب است که همراه اينها باشيم. اين چه فکري است که شماها داريد؟ چرا بايد اين طور باشيد؟(8)
ج. تسخير سفارت آمريکا توسط دانشجويان مسلمان پيرو خط امام (ره)
در 13 آبان 1358 جمعي از دانشجويان دانشگاه هاي تهران که بعداً به نام دانشجويان مسلمان پيرو خط امام مشهور شدند، در اعتراض به ادامه سياست هاي مداخله جويانه آمريکا در ايران، پناه دادن شاه و عدم تحويل آن به ايران، سفارت آمريکا در ايران را به تسخير خود در آوردند. اين اقدام که عامل اصلي در استعفاي دولت موقت و کنارگيري دولت بازرگان از نخست وزيري بود، با موضع گيري شديد بازرگان رو به رو شد:
اسم خودشان را مي گذارند خط امام، خط شيطانند اينهايي که افشا مي کنند. آخر فلان فلان شده ها بي شرفند اينهايي که مي گويند ما با آمريکا راه کج رفتيم و راه سازش رفتيم، اينها دانشجويان مسلمان خط امام ـ ضد انقلابند، مادر همان آمريکا يا شوروي اند. (9)
اما اين موضع گيري با فرياد بلند امام خميني(ره) مواجه شد. امام از اين اقدام دانشجويان حمايت و از آن به عنوان «انقلاب دوم» ياد کردند و فرمودند:
خطر اين بود که قضيه مرگ بر آمريکا، فراموش بشود. لهذا ديديد که اين جوان هاي بيدار و عزيز ما، اين لانه جاسوسي را گرفتند. اين شياطين به دست و پا افتادند. يکي گفت اينها خط شيطان هستند. قضيه گرفتن اين محل، جاسوسخانه، ناگوار بود براي آن ها. براي اينکه پرونده اينها ظاهر مي شد. اينها، اين جوان هاي عزيز ما که مي گفتند ما در خط اسلام هستيم، مي گفتند بهشان که شما در خط شيطان هستيد.(10)
د. عدم صلاحيت نهضت براي امور دولتي
پيوسته در جهت اعلام مخالفت با دولت جمهوري اسلامي، مجلس شوراي اسلامي، حتي قوه قضائيه و مغشوش کردن اذهان، سمپاشي نسبت به دفاع مقدس و جنگ، تصميمات شوراي سياسي پشتيباني جنگ... حکومت و ولايت مطلقه... در جهت مبارزه و تضعيف نظام جمهوري اسلامي گام برداشته اند.
محتشمي پور (عضو شوراي مرکزي مجمع روحانيون مبارز و وزير وقت کشور) اين موارد را در آستانه برگزاري سومين دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي (سال 1366) خطاب به رهبري مطرح و درخواست مي کند: آيا نهضت آزادي مي تواند به عنوان يک سازمان، حزب و تشکيلات سياسي در جمهوري اسلامي به رسميت شناخته شود؟ و ديگر آنکه آيا آن ها صلاحيت درند در انتخابات مجلس شرکت کنند و نماينده اي در مجلس داشته باشند؟(11)
امام خميني پاسخي تاريخي و ماندگار به اين نامه مي دهند و به استناد «پرونده و عملکرد آن را طرفدار جدي وابستگي کشور ايران به آمريکا» بر مي شمارند. امام(ره) تصريح مي کنند:
نهضت به اصطلاح آزادي صلاحيت براي هيچ امري از امور دولتي يا قانون گذاري يا قضايي را ندارند و ضرر آن ها را به اعتبار آنکه متظاهر به اسلام هستند از ضرر گروهک هاي ديگر حتي منافقين اين فرزندان عزيز مهندس بازرگان بيشتر و بالاتر است.... و بايد با آن ها برخورد قاطعانه شود و نبايد رسميت داشته باشند.(12)
هـ. طرد ليبراليسم از صحنه براي هميشه
امام(ره) به صراحت از واگذاري مسئوليت ها در سال هاي اوليه انقلاب به اين جريان به عنوان يک خطا و اشتباه ياد مي کند و تصريح مي کند که اين اقدام را بر اساس مشورت با دوستان انقلاب انجام داده است، وگرنه خود شخصاً تمايلي به اين کار نداشته است و از فاصله گيري ليبرال ا از انقلاب نيز نبايد ناراحت بود و نيز تأکيد مي کند:
و تا من هستم نخواهم گذاشت حکومت به دست ليبرال ها بيفتد.(13)
نهضت آزادي از 1373 تا کنون
ابراهيم يزدي براي انتخابات رياست جمهوري 1376 خود را رسماً نامزد کرد و نهضت آزادي با صدور بيانيه اي، نامزدي وي را رسماً اعلام کرد. يزدي با اين اطلاع که صلاحيت وي رد خواهد شد، به اين کار اقدام کرد و لذا پس از اينکه صلاحيت وي از سوي شوراي نگهبان رد شد، به تحريم انتخابات اقدام کرد و از گروه هاي هم فکر خواست در انتخابات شرکت ننمايند. بنابراين نهضت آزادي از جمله گروه هايي بود که به دليل تحريم انتخابات در خلق دوم خرداد سهمي نداشته است. نهضت آزادي در دوره دبير کلي ابراهيم يزدي و پس از دوم خرداد، عمدتاً رويکردها و واضع زير را اتخاذ کرده است:
ـ کمک در راه اندازي انتشار نشريات وابسته به جريان دو خرداد با حمايت هاي مالي.
ـ طرح ديدگاه هاي تجديد نظر طلبانه به بهانه برگزاري مراسم تجلیل از بازرگان و سحابي.
ـ اشاعه تفکر سکولار مبني بر جدايي دين از سياست.
ـ ناديده گرفتن قانون اساسي و عدم التزام به قانون اساسي به خصوص اصل 110 (ولايت فقيه).
ـ دامن زدن به اختلافات ميان نيروهاي انقلاب به خصوص روحانيون.
ـ دامن زدن به مسائل قوميت ها.
ـ طرح و تبليغ آيت الله منتظري به بهانه هاي مختلف از جمله طرح استفتائاتي از وي،
ـ ايجاد ابهام و شبهه در خصوص مسائل انقلاب از جمله «کسب پناهندگي» عنوان کردن سفر امام خميني(ره) در ابتداي انقلاب از عراق به فرانسه و نيز تخطئه نامه حضرت امام(ره) به وزير کشور وقت (حجت الاسلام محتشمي پور) درباره نهضت آزادي.
ـ صدور بيانيه و نامه هايي در جهت خدشه دار کردن ارکان نظام.
ـ سازماندهي و محوريت جريان هاي اپوزيسيون در قالب ملي ـ مذهبي ها براي مقابله با نظام.(14)
ـ زير سؤال بردن مجلس خبرگان رهبري و نظارت استصوابي و درخواست از مردم براي تحريم انتخابات.(15)
به هر حال مواضع نهضت آزادي به عنوان تشکيلاتي غير قانوني که در برخي از مراکز استان ها (مشهد، اهواز، تبريز، زنجان، اصفهان، شيراز و...) نيز در حال فعاليت است، در ابتداي انقلاب تاکنون عليه نظام جمهوري اسلامي ايران بوده است.
از چهره هاي اصلي و از اعضاي شوراي مرکزي نهضت در حال حاضر بايد از : ابراهيم يزدي، غلامعباس توسلي (جانشين دبير کل)، محمود نعيم پور، محمد توسلي، محسن محقق، احمد صدر حاج سيد جوادي، عبدالعلي بازرگان، علي اصغر غروي، هاشم صباغيان، نويد بازرگان و حسين بني اسدي نام برد. از درون نهضت آزادي که خود محصول تفکر ملي گرايي و ليبراليسم بود، در ميانه دهه 40 شمسي مجاهدين خلق (منافقين) به عنوان نسل جوان نهضت، اعلام موجوديت کرد که تفکر التقاطي و رفتار راديکالي و براندازانه، دو مشخصه آن ها بود. اين سازمان امروز به عنوان حلقه اتصال، جريان ملي مذهبي که خواهان براندازي نظام هستند عمل مي کند.
اگر چه بازرگان و سحابي مؤسسان و پايه گذاران نهضت آزادي در دهه هاي 20 و 30 هـ.ش پايه گذار انجمن هاي اسلامي در دانشگاه ها بري دفاع از اسلام و مقابله با مارکسيسم بودند، اما امروزه ثمره سال ها کار تشکيلاتي آن ها (بازرگان و نهضت آزادي) که «اسلام» يکي از سه شعار اصلي و بنيادي از تأسيس آن بود و دين را از سياست جدا نمي دانست، (16) به دليل تأثيرپذيري مؤسسان از فرهنگ غرب، تبليغ و ترويج ليبراليسم شده است و بر اين نکته که «امور ديني و موضوعات سياسي و اجتماعي از يکديگر جدا هستند» تأکيد مي شود(17) و اين درس عبرتي بر کوشندگان و فعالان سياسي مي تواند باشد.
پي نوشت ها :
1. براي توضيح بيشتر در اين زمينه ر.ک: منوچهر محمدي، تحليلي بر انقلاب اسلامي.
2. براي بازخواني جامع از مواضع و عملکرد نهضت آزاد و دولت موقت ر.ک: خيرالله اسماعيلي، دولت موقت.
3. براي مطالعه بيشتر ر.ک: نيکي. آر. کدي، نتايج انقلاب ايران، صص 19 ـ 18.
4. براي مطالعه بيشتر ر.ک: جريان برانداز و استراتژي براندازي خاموش.
5. براي مطالعه پيرامون عملکرد و ماهيت نهضت آزادي ر.ک: مجتبي سلطاني، خط سازش.
6. علي رضوي نيا، نهضت آزادي: مروري بر تاريخچه، ماهيت و عملکرد، ص 65.
7. سخنراني در جمع فرماندهان نظامي، روزنامه کيهان، 1360/3/24.
8. سخنراني در جمع اقشار مختلف مردم، روزنامه کيهان، 1360/3/25.
9. سخنراني بازرگان در مسجد جامع نارمک در تاريخ 1385/12/19، به نقل از روزنامه انقلاب اسلامي، 20 اسفند 1358، ص 12.
10. در جست و جوي راه امام از کلام امام(ره)، دفتر سيزدهم، صص 41 ـ 40.
11. متن کامل نامه حجت الاسلام محتشمي پور وزير وقت کشور به شرح زير است:
بسمه تعالي؛ محضر مقدس رهبر عظيم الشأن انقلاب اسلامي آيت الله العظمي امام خميني ـ دام ظله العالي با عرض سلام و تحيات.
نهضت آزادي پس از استعفا و برکناري دولت موقت پيوسته در جهت اعلام مخالفت با دولت جمهوري اسلامي، مجلس شوراي اسلامي، و حتي قوه قضائيه و مغشوش کردن اذهان بوده است.
مسئولين نهضت با سم پاشي هاي خود نسبت به سياست هاي دولت، دفاع مقدس و جنگ، مسئله برائت از مشرکين و فاجعه خونين مکه مکرمه، جهاد مالي و تصميمات شورايعالي پشتيباني جنگ و بالاخره فرمايشات اخير حضرت امام ـ روحي فداه ـ راجع به حکومت و ولايت مطلقه، در جهت مبارزه و تضعيف نظام جمهوري اسلامي گام برداشته اند.
با توجه به اهميت و نقش سرنوشت ساز مجلس شوراي اسلامي، نهضت آزادي در ماه هاي اخير فعاليت گسترده اي را جهت به اجرا درآمدن قانون احزاب و آزادي فعاليت سياسي آنان و نيز حرکت تبليغاتي گسترده اي راجع به انتخابات و راه يافتن به مجلس را آغاز کرده است.
آقاي دکتر ابراهيم يزدي در جلسه مورخ 1366/10/5 نهضت آزادي راجع به شرکت در انتخابات و نقش نهضت آزادي چنين مي گويد: «... برگزار انتخابات مستلزم وجود جامعه باز است، اگر رفتيم واقعاً مفيد خواهم بود و نخواهيم گذاشت اين فتاوي را به زور بر مردم تحميل کنند، شخصي که از طرف نهضت به مجلس برود مسلماً از اين توپ و تشرها جا نخواهد زد، اگر قرار باشد مملکت را با «فتوا» اداره کند، بنده پيشنهاد مي کنم که مجلس را ببندند و خوابگاه دانشجويان کنند.»
ديدگاه نهضت آزادي راجع به جنگ و دفاع مقدس در بيانيه اي تحت عنوان «جنگ بي پايان» چنين است:
«... آنچه فعلاً ديده مي شود جنگي است بي پايان که مي تواند پايان دنيا باشد، پايان ايران و مردم ايران باشد...، گفته اند حتي اگر يک خانه هم در ايران سرپا بماند، باز به جنگ ادامه خواهيم داد و اگر يک نفر باقي بماند، آن يک نفر هم جنگ خواهد کرد، آيا اين مترادف با چيزي جز «جنگ جنگ تا نابودي» هست؟»
نهضت آزادي راجع به «حکومت و ولايت مطلقه» اطلاعيه اي منتشر کرده که در آن آمده است: «اين چه فرماني است و چه انقلابي در ايران و اسلام، که حکومت را در موضع بالاتر از فرستاده خدا قرار داده و به او اختيار مي دهد برخلاف نصّ صريح وَشاورهُم في الأمرِ و بدون مشورت با امت تصميم گيري در مصالح دولت و امور ملت نمايد... الخ.»
با عنايت به مراتب فوق خواهشمند است ارشاد فرماييد که:
1. آيا نهضت آزادي با چنين عقايد و تفکراي مي تواند به عنوان يک سازمان، حزب و تشکيلات سياسي در جمهوري اسلامي به رسميت شناخته شود؟
2. در حاليکه ماده سي، قانون انتخابات از جمله شرايط تأييد صلاحيت داوطلبان نمايندگي مجلس شوراي اسلامي را الف. اعتقاد و التزام عملي به اسلام. ب. اعتقاد و التزام عملي به نظام جمهوري اسلامي ايران. مي داند. آيا نهضت آزادي صلاحيت دارد که در انتخابات مجلس شوراي اسلامي شرکت نموده و نماينده اي در مجلس داشته باشد؟
در پايان از درگاه خداوند متعال طول عمر آن وجود شريف و مقدس و پيروزي عاجل رزمندگان اسلام را مسئلت مي دارم.
سيد علي اکبر محتشمي ـ وزير کشور»
12. متن کامل پاسخ امام خميني(ره) به نامه وزير کشور درباره نهضت آزادي:
«بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاي محتشمي، وزير محترم کشور ـ ايده الله تعالي
در موضوع نهضت به اصطلاح آزادي مسائل فراواني است که بررسي آن محتاج به وقت زياد است. آنچه بايد اجمالاً گفت آن است که پرونده اين نهضت و همين طور عملکرد آن در دولت موقت اول انقلاب شهادت مي دهد که نهضت به اصطلاح آزادي طرفدار جدي وابستگي کشور ايران به آمريکا است، و در اين باره از هيچ کوششي فروگذار نکرده است؛ و حمل به صحت اگر داشته باشد، آن است که شايد آمريکاي جهانخوار را، که هر چه بدبختي ملت مظلوم ايران و ساير ملت هاي تحت سلطه او دارند از ستمکاري اوست، بهتر از شوروي ملحد مي دانند و اين از اشتباهات آن ها است.
در هر صورت، به حسب اين پرونده هاي قطور و نيز ملاقات هاي مکرر اعضاي نهضت، چه در منازل خودشان و چه در سفارت آمريکا و به حسب آنچه من مشاهده کردم از انحرافات آن ها، که اگر خداي متعال عنايت نفرموده بود و مدتي در حکومت موقت باقي مانده بودند ملت هاي مظلوم به ويژه ملت عزيز ما اکنون در زير چنگال آمريکا و مستشاران او دست و پا مي زدند و اسلام عزير چنان سيلي از اين ستمکاران مي خورد که قرن ها سر بلند نمي کرد، و به حسب امور بسيار ديگر، نهضت به اصطلاح آزادي صلاحيت براي هيچ امري از امور دولتي يا قانون گذاري يا قضايي را ندارند؛ و ضرر آن ها، به اعتبار آنکه متظاهر به اسلام هستند و با اين حربه جوانان عزيز ما را منحرف خواهند کرد و نيز با دخالت بي مورد در تفسر قرآن کريم و احاديث شريفه و تأويل هاي جاهلانه موجب فساد عظيم ممکن است بشوند، از ضرر گروهک هاي ديگر، حتي منافقين اين فرزندان عزيز مهندس بازرگان، بيشتر و بالاتر است.
«نهضت آزادي» و افراد آن از اسلام اطلاعي ندارند و با فقه اسلامي آشنا نيستند. از اين جهت، گفتارها و نوشتارهاي آن ها که منتشر کرده اند مستلزم آن است که دستورات حضرت مولي الموالي اميرالمؤمنين را در نصب ولايت و اجراي تعزيرات حکومتي که گاهي برخلاف احکام اوليه و ثانويه اسلام است، بر خلاف اسلام دانسته و آن بزرگوار را ـ نعوذبالله ـ تخطئه، بلکه مرتد بدانند! و يا آنکه همه اين امور را از وحي الهي بدانند که آن هم بر خلاف ضرورت اسلام است.
نتيجه آنکه نهضت به اصطلاح آزادي و افراد آن چون موجب گمراهي بسياري از کساني که بي اطلاع از مقاصد شوم آنان هستند مي گردند، بايد با آن ها برخورد قاطعانه شود، و نبايد رسميت داشته باشند.
والسلام علي من اتبع الهدي. توفيق جنابعالي را از خداوند تعالي خواستارم. روح الله الموسوي الخميني» (روزنامه کيهان، 1366/12/30)
13. امام(ره) در اين رابطه بيانات بسيار مهمي دارند:
«من امروز بعد از دهسال از پيروزي انقلاب اسلامي همچون گذشته اعتراف مي کنم که بعضي تصميمات اول انقلاب در سپردن پست ها و امور مهمه کشور به گروهي که عقيده خالص و واقعي به اسلام ناب محمدي نداشته اند، اشتباهي بوده است که تلخي آثار آن به راحتي از ميان نمي رود، گرچه در آن موقع هم من شخصاً مايل به روي کار آمدن آنان نبودم ولي با صلاحديد و تأييد دوستان قبول نمودم و الآن هم سخت معتقدم که آنان به چيزي کمتر از انحراف انقلاب از تمامي اصولش و هر حرکت به سوي آمريکاي جهانخوار قناعت نمي کنند، در حالي که در کارهاي ديگر نيز جز حرف و ادعا هنري ندارند. امروز هيچ تأسفي نمي خوريم که آنان در کنار ما نيستند چرا که از اول هم نبوده اند. انقلاب به هيچ گروهي، بدهکاري ندارد و ما هنوز هم چوب اعتمادهاي فراوان خود را به گروه ها و ليبرال ها مي خوريم، آغوش کشور و انقلاب هميشه براي پذيرفتن همه کساني که قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است ولي نه به قيمت طلبکاري آنان از همه اصول، که چرا مرگ بر آمريکا گفتيد! چرا جنگ کرديد! چرا نسبت به منافقين و ضدانقلابيون حکم خدا را جاري مي کنيد؟ چرا شعار نه شرقي و نه غربي داده ايد؟ چرا لانه جاسوسي را اشغال کرده ايم و صدها چراي ديگر. و نکته مهم در اين رابطه اينکه نبايد تحت تأثير ترحم هاي بي جا و بي مورد نسبت به دشمنان خدا و مخالفين و متخلفين نظام، به گونه اي تبليغ کنيم که احکام خدا و حدود الهي زير سؤال بروند. من بعضي از اين موارد را نه تنها به سود کشور نمي دانم که معتقدم دشمنان از آن بهره مي برند، من به آن هايي که دستشان به راديو ـ تلويزيون و مطبوعات مي رسد و چه بسا حرف هاي ديگران را مي زنند صريحاً اعلام مي کنم: تا من هستم نخواهم گذاشت حکومت به دست ليبرال ها بيفتد، تا من هستم از اصول نه شرقي و نه غربي عدول نخواهم کرد، تا من هستم دست ايادي آمريکا و شوروي را در تمام زمينه ها کوتاه مي کنم و اطمينان کامل دارم که تمامي مردم در اصول همچون گذشته پشتيبان نظام و انقلاب اسلامي خود هستند که علاوه بر ده ها و صدها صحنه اعلام حضور و آمادگي خود امسال نيز در راهپيمايي 22 بهمن حقيقت آمادگي کامل خويش را به جهانيان نشان دادند و واقعاً دشمنان انقلاب را شگفت زده کردند که تا کجا حاضر به فداکاري اند.» (پيام به روحانيون، مراجع، مدرسين، طلاب و ائمه جمعه و جماعات، کيهان، 1367/12/3).
14. براي مطالعه بيشتر ر.ک: بررسي و تحليل اهم مسائل سياسي روز، ص 82.
15. براي مطالعه بيشتر درباره عملکرد نهضت آزادي ر.ک: همان، صص 102 ـ 78. و نيز: دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، نهضت آزادي در انديشه و عمل.
16. گونه شناسي بحران ها و راهبردهاي مقابله با آن، صص 38 ـ 29.
17. سعيد زاهد، جنبش هاي اجتماعي معاصر ايران، ص 212.