حفظ
حفظ در لغت ضد نسیان و به معنای نگاه داشتن چیزی در خاطر و غفلت نکردن از این است.(1) راغب حفظ را حالتی از نفس می داند که در آن حالت فهم و درک با آرامش به نفس می رسد و تثبیت می شود.(2) حفظ همچنین گاهی به معنی برخورداری و ضبط نفس و مقابل نسیان است.(3)پیش از این گذشت که ذکر نیز یادآوری چیزی در ذهن، دل و زبان است و بدین لحاظ ذکر، هم مقابل نسیان و هم مقابل غفلت قرار می گیرد. همین تقابل میان حفظ و نسیان نیز وجود دارد. براین اساس ذکر و حفظ از برخی جهات با یکدیگر تشابه معنایی دارند و از این رو بر محور جانشینی در یک حوزه معنایی قرار می گیرند. از طرف دیگر ذکر و حفظ هر دو در باهم آیی با واژه صلوه بر محور هم نشینی در حوزه معنایی صلوه قرار می گیرند؛ خداوند می فرماید: «حافظوا علی الصلوات و الصلوه الوسطی...؛ برنمازهایتان و نماز وسطا محافظت کنید»(بقره:238) طریحی در توضیح این آیه می گوید: مراد مواظبت و مراقبت از نماز و ضایع نکردن اوقات نماز است وتأکید بر حفظ نماز وسطی به دلیل بالا بودن شأن آن است. (4) در آیه 9 سوره مؤمنون حفظ وصلوه در باهم آیی هم نشینی کنار یکدیگر قرار گرفته اند: «والذین هم علی صلاتهم یحافظون»؛ و کسانی که برنمازشان محافظت می کنند»(مؤمنون:9) این آیه در وصف مؤمنانی است که با رعایت شرایطی از جمله محافظت برنماز به رستگاری دست می یابند. طبق آیات قرآن مؤمنان واقعی به مقتضای ایمانشان برنماز محافظت می کنند و نماز نیز ایشان را از زشتی ها حفظ می کند: «آن الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر...(عنکبوت:45)؛همانا نماز[مؤمنان] را از فحشا و منکر باز می دارد»
با توجه به آنچه گذشت واژه «صلوه» با واژه «حفظ» برمحور هم نشینی در یک حوزه معنایی قرار می گیرند.
صبر
صبر درلغت به معنی خویشتن داری و خودداری از جزع و زاری است.(5) راغب صبر را خویشتن داری بر آنچه عقل و شرع حکم می کند و از آنچه عقل و شرع اقتضا می کند، دانسته است.(6)این واژه در قرآن قریب هفتاد بار تکرار شده است. طبق برخی روایات مراد از صبر در آیه «واستعینوا بالصبر و الصلاه وانها لکبیره الا علی الخاشعین»(7) روزه است که خود نوعی خویشتن داری می باشد.(8) صبر اقسامی دارد، مانند صبر برمعصیت و صبر در طاعت.(9)
صبر از مهم ترین فضائل اخلاقی است. قرآن درباره التزام به صبر می فرماید:«...ان ذلک من عزم الامور»(لقمان: 17؛ شوری:43) یعنی صبر از کارهای بسیار مهم است که به عزمی استوار نیاز دارد. کسب این فضیلت اخلاقی- مانند سایر فضائل- به توفیقی از جانب پروردگار متعال نیاز دارد؛ چنانکه خداوند می فرماید: «واصبر وما صبرک الا بالله...؛ وصبرکن و صبر تو جز به [توفیق] خدا[میسر] نیست»(نحل:127)
یکی از اقسام صبر، صبر در عبادت و اطاعت است. خداوند می فرماید: «... اصبروا و صابروا...»؛ یعنی هم خویشتن را به طور انفرادی بر بندگی و اطاعت خداوند شکیبا دارید و هم بطور دسته جمعی برتحمل مصائب و دشواریها استقامت نمایید»(آل عمران:200)(10) و در جای دیگر می فرماید:« واصطبر لعبادته؛ برای عبادت خدا صبرکن»(مریم: 65) در آیه ای دیگر می فرماید: «وامر اهلک بالصلوه واصطبر علیها...»(طه:132) در آیه مذکور تأکید شده که هم باید خانواده ات را به نماز امر کنی و هم خود درباره آن صبر کنی. شاید این تأکید درباره نماز از این جهت باشد که تمام مسلمان در این امر به رسول خدا اقتدا نمایند وبدین وسیله امر نماز در جامعه مسلمانان نهادینه شود و البته صبری که برای رضای خداوند و همراه اقامه صلوه و التزام به سایر واجبات الهی باشد، عاقبتش نیکو خواهد بود و سعادتی جاودانه را در پی دارد:«والذین صبروا ابتغا وجه ربهم و اقاموالصلوه وانفقوا مما رزقناهم سرا و علانیه و یدرءون بالحسنه السیئه اولئک لهم عقبی الدار؛ وکسانی که برای طلب خشنودی پروردگارشان صبر کردند و نماز برپا داشتند و از آنچه روزیشان دادیم نهان و آشکارا انفاق کردند و بدی را با نیکی می زدایند، فرجام خوش سرای باقی از آن شان است»(رعد:22)
به باور علامه طباطبایی حکمت اینکه قرآن می فرماید در کارهای خود از صبر ونماز یاری بجویید؛ این است که استعانت درجایی است که انسان به تنهایی نتواند از عهده مشکلات برآید و چون در واقع مددکاری جز خدا نیست، یاری خواستن در مشکلات و امور مهم، همان مقاومت و پایداری در برابر مشکلات با اتصال به خدا و توجه کامل به اوست و این همان صبر و نماز است. چراکه این دو بهترین راه پیروزی برمشکلات اند؛ صبر مشکلات بزرگ را کوچک می کند و روی آوردن به خدا و پناه بردن به او با ادای نماز، روح ایمان را در انسان زنده و بیدار می کند.(مریم:11) به هر صورت صبر وصلاه در هم نشینی باهم در یک حوزه معنایی قرار می گیرند.
محراب
محراب در لغت به معنای صدرخانه و بالاترین موضع آن است و جمع آن محاریب است.مقام امام در مسجد را مردم محراب گویند؛ چرا که بالاترین مکان در مسجد است. این واژه در مورد صدر مجلس نیز استعمال شده است. محاریب بنی اسرائل مساجدشان بوده که درآن می نشستند و برای نماز جمع می شدند. به باور برخی لغت شناسان گاهی در قرآن از محراب برای اشاره به مسجد استفاده شده است: «فخرج علی قومه من المحراب...»؛ یعنی از مسجد به سمت قومش خارج شد.(11) به عقیده راغب محراب از ماده حرب به معنی جنگ و کارزار اخذ شده است. برخی لغت شناسان و مفسران معتقدند محراب را که جایگاه نماز است از آن جهت محراب می گویند که محل جنگ با شیطان هوای نفس است و چنانکه صدر خانه را محراب گویند، صدر مسجد را نیز که پایه و اساس مسجد و جایگاه امام است محراب می نامند.(12) خداوند می فرماید: «فنادته الملائکه وهو قائم یصلی فی المحراب...؛ پس ملائکه[زکریا] را ندا دادند در حالی که ایستاده در محراب نماز می خواند»(آل عمران:39) در این آیه محراب به مسجد نیز تفسیر شده است.(13) برخی قرآن پژوهان به این اعتبار محراب را تمام مسجد دانسته اند؛ زیرا تمام مسجد، محل جنگ با شیطان است.(14)
در قرآن کریم واژه«محاریب» که جمع محراب است یکباربه کار رفته است. «یعلمون له مایشاءمن محاریب و تماثیل...؛هرچه می خواست از معبدها و تمثالها برایش درست می کردند»(سبا:13)برخی از محاریب دراین آیه را، بیوت شریف و مقدس و برخی آن را به معنای مساجد و قصرهایی که درآن عبادت می شود، دانسته اند.(15)و بنا به قول مرحوم طبرسی، خانه های شریعت را گویند.(16) علامه طباطبایی معتقد است که جایگاه عبادت را محراب گویند چه در خانه و چه در مسجد.(17)
حاصل اینکه واژه محراب در هم نشینی با واژه صلاه دریک حوزه قرار می گیرد. گاهی نیز مجازاً به علاقه ظرف ومظروف به معنای مسجد که جایگاه صلوه است به کار می رود.
بنابراین واژه محراب و صلوه به لحاظ معنوی ارتباط عمیقی دارند. این واژه از سویی با واژه مسجد و از سوی دیگر واژه صلاه رابطه جانشینی دارد و این سه با هم در یک حوزه معنایی قرار می گیرند. علاوه براین طبق آیه «وهوقائم یصلی فی المحراب»(18) واژه محراب با واژه صلاه از رابطه هم نشینی نیز برخوردار است.
نمودار زیر حوزه معنایی صلاه را برمحور جانشینی با واژگان انتخابی مورد بررسی، نشان می دهد.
نتیجه گیری
1. صلوه از ریشه«صلو» است. مشتقات این ماده در معنای دعا، آتش افروخته، تعظیم و عبادت مخصوص به کار رفته اند.2. طبق برخی شواهد تاریخی، پیشینه کاربرد واژه صلوه در معنای عبادت مخصوص به سالها پیش از اسلام بازمی گردد. این شواهد حاکی از آن است که واژه صلوه- با اندکی اختلاف در هیئت- به معنای نوعی نیایش و عبادت در زبانهای آرامی، سریانی و عبری وجود داشته است.
3. عرب جاهلی و مشرکان عصر نزول، صلوه را به معنای عبادت مخصوص می شناختند و با شنیدن امر به اقامه صلوه در نخستین آیات وحی، مبهوت نمی ماندند، بلکه تنها شکل اقامه نماز در آیین اسلام برای آنان تازه و ناشناخته بوده است.
5. واژه کانونی «صلوه» در قرآن با واژگان بسیاری چون ذکر، دعا، تسبیح، ذکرو نسک بر محور جانشینی در یک حوزه معنایی قرار می گیرد.
6. میان واژه صلاه با واژگانی چون رکوع، سجود، قیام و قنوت رابطه جزءواژگی برقرار است و به همین سبب گاهی از این واژه ها در قرآن برای اشاره به صلوه استفاده شده است.
7. یکی از مهمترین واژه هایی که با صلاه رابطه جانشینی دارد، ذکر است. این واژه کل دستگاه معنایی صلوه را پوشش می دهد. هدف از اقامه صلوه ذکر ویاد خداست وذکر نیز روح و حقیقت صلوه است. واژه هایی چون تسبیح، دعا، نسک، رکوع، سجود، قیام و قنوت نیز پیوند معنایی عمیقی با ذکر دارند و جان نامه همه آنها ذکر است.
8. صلوه در نظام معنایی قرآن صرفاً به مجموعه ای از افعال و اذکار خشک و بی روح اشاره ندارد، بلکه این واژه در هم نشینی با واژه هایی مانند ایمان، ذکر، اقامه، خشوع، حفظ و مشتقات آنها از مفهوم عمیق و متعالی برخوردار گشته است.
9. صلوه در جهان بینی قرآنی درکنار ایمان معنا می یابد و درجایگاه قویم خود قرار می گیرد. طبق آیات قرآن، اقامه صلوه را می توان یکی از ثمرات و لوازم مهم ایمان برشمرد.
10. آیات قرآن، صلوه را در کنار صبر دو عامل مهم پیروزی و فلاح در تمام صحنه های دشوار زندگی قلمداد کرده اند.
11. سجده و رکوع از اجزای اصلی نماز به شمار می روند. روح نماز خضوع و خشوع در مقابل خداست که در همین افعال تجلی می یابد؛ از این رو در برخی آیات قرآن- از باب ذکر جزء و اراده کل- مشتقات این واژه ها برای اشاره به صلوه به کار رفته اند.
12. حاصل اینکه بررسی پیوندهای معنایی صلوه با سایر واژه های هم حوزه بر محور جانشینی و هم نشینی حاکی از پیوند معنایی عمیق صلوه با سایر واژه های هم حوزه است. این پیوندها باعث شده که واژه صلوه کاملا تحت تأثیر کلمات مجاور خود و مجموعه نظامی که درآن دارد قرار بگیرد ودر جهان بینی قرآنی با معنایی متمایز و متعالی از آنچه در عصر جاهلی مطرح بوده به حیات خود ادامه دهد.
پینوشتها:
* (استادیار موسسه آموزش و پژوهشی امام خمینیA-Ashrafi@Qabas.net )
** (کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث، دانشگاه پیام نور قم، دریافت2/4/89- تایید:5/7/89)
1- ر.ک: العین، ج3،ص198؛ ذیل ماده ی حفظ
2- ر.ک: راغب اصفهانی، مفردات، ص244
3- همان
4- ر.ک: الطریحی، مجمع البحرین، ج4،ص284
5- ر.ک: خلیل بن احمد الفراهیدی، العین، ج2،ص966 والطریحی، مجمع البحرین؛ ذیل همین ماده
6- راغب اصفهانی، مفردات، ذیل همین ماده
7- از شکیبایی و نماز یاری جویید و به راستی این[کار] گران است مگر بر فروتنان؛ بقره45
8- کلینی، کافی، ج4،ص63
9- سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج4،ص91
10- ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج4،ص91
11- ر.ک: ابن منظور، لسان العرب، ج1،ص306-305و الفراهیدی، العین، ج3،ص214
12- ر.ک: راغب اصفهانی، مفردات، ص225؛ الطریحی، مجمع البحرین، ج2،ص37-38؛ طبرسی، مجمع البیان، ج1،ص436
13- ر.ک: طبرسی، مجمع البیان، ج1،ص436، ذیل آل عمران:39
14- ر.ک: علی اکبر قرشی، قاموس قرآن، ج3،ص115
15- المحاریب، البیوت الشریفه وقیل هی المساجد و القصور یعبد فیها(طریحی، مجمع البحرین،ج2،ص37)
16- ر.ک: فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج4،ص382
17- سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان،ج3،ص174
18- «فنادته الملائکه وهو قائم یصلی فی المحراب...»؛آل عمران:39
ابن اثیر، مبارک بن محمد، النهایه فی غریب الحدیث، نرم افزار گنجینه روایات نور
ابن فارس، احمدبن فارس بن زکریا، معجم القائیس اللغه، ط الثانیه، بیروت: دارالنشر، دارالجلیل، 1420ق
ابن منظور، محمدبن مکرم، لسان العرب، نرم افزار گنجینه روایات نور
الاحسائی، ابن ابی جمهور، عوالی الئالی العزیزیه فی الاحادیث الدینیه، قم، مطبعه سیدالشهدا،1403ق
ایزوتسو، توشی هیکو، خدا وانسان در قرآن، ترجمه احمدآرام، چ5،تهران شرکت سهامی انتشار،1381ش
باطنی، محمدرضا، زبان و تفکر، چ4،تهران، فرهنگ معاصر،1369ش
التفلیسی، ابوالفضل حبیش بن ابراهیم، وجوه قرآن، ترجمه دکتر مهدی محقق، تهران، 1359ش
جفری، آرتور، واژه های دخیل در قرآن، ترجمه فریدون بدره ای، تهران:توس، 1372ش
دیلمی، حسن، ارشاد القلوب، قم، شریف رضی، 1412ق
راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تهران، نشرکتاب، 1404ق
روبینز، آر. اچ. تاریخ مختصر زبان شناسی، ترجمه علی محمد حق شناس، چ7،تهران،مرکر، 1385ش
زرکشی، بدرالدین محمدبن عبدالله، البرهان فی علوم القرآن، تحقیق محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، داراحیاالکتب العربیه، بی تا
زرکلی، خیرالدین، الاعلام (قاموس تراجم) ط. الخامسه، بیروت، دارالعلم للملایین، بی تا
صدوق، محمدبن علی بن بابویه، ثواب الاعمال وعقاب الاعمال، ترجمه انصاری محلاتی، قم، نسیم کوثر، 1382ش
صدوق، محمدبن علی بن بابویه، الخصال، قم، جامعه مدرسین،1362ش
صدوق، محمدبن علی بن بابویه، امالی الصدوق، ط. الخامسه، بیروت، الاعلمی،1400ق
صدوق، محدبن علی بن بابویه، علل الشرائع، قم، داوری، بی تا
صفار، محمدبن حسن الصفار، بصائر الدرجات، بیروت، موسسه الاعلمی، 1404ق
صفوی، کورش، درآمدی بر معنی شناسی، تهران، سوره مهر(حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی)1383ش
طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن. ط. الخامسه، بیروت، موسسه الاعلمی،1403ق
طبرسی، ابوعلی ابوالفضل بن الحسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، داراحیا التراث العربی، 1379ش
طبری، ابن جریر، جامع البیان عن تاویل آی القرآن، بیروت، دارالفکر،1415ق
طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تهران، کتابفروشی مرتضوی،1375ش
طوسی، ابوجعفر محمدبن الحسن، التبیان فی تفسیرالقرآن، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، 1409ق
عاملی، الحر، الجواهر السنیه فی الاحادیث القدسیه، زین الدین کاظمی خلخالی، ط. الثانیه، تهران، دهان، 1380ش
العروسی الحویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، ط. الثانیه، قم، المطبعه العلمیه، بی تا
عیاشی، محمدبن مسعود بن عیاش سلمی، تفسیر العیاشی، تحقیق سیدهاشم رسولی محلاتی، تهران، مکتبه العلمیه الاسلامیه، بی تا فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، نرم افزار گنجینه روایات نور
فیض کاشانی،محسن، تفسیر الصافی، ط. الثانیه، تهران، مکتبه الصدر، 1416ق
فیومی، احمدبن محمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی، بیروت، دارالنشر، المکتبه العلمیه، بی تا
قرشی، علی اکبر، قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1361ش
قمی، علی بن ابراهیم، تفسیرالقمی، ط. الثالثه قم، موسسه دارالکتاب للطباعه و النشر، بی تا
کلینی، ابوجعفر محمدبن یعقوب، الکافی، ط. الثانیه، تهران، دارالکتب الاسلامیه،1362ش
مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء،1403ق
مصطوفی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، وزاره الثقافه والارشاد الاسلامی، 1371ش
فصلنامه علمی- تخصصی قرآن شناخت شماره 5
/ج