نویسنده: جان گری
مترجم: باجلان فرخی
مترجم: باجلان فرخی
سوریه و فلسطین، یا کنعان کتاب مقدس، بخشی از مناطق مرتفعی است که زمینهای آن از زمین درههای خاور نزدیک متمایز و رشد و سرسبزی این مناطق بیش از آبیاری منظم متکی بر نزول بارانهای فصلی است. تولیدات کشاورزی آغازین مناطق روستائی بیشتر متکی بر گندم وحشی بود. اسناد برداشت این محصول در سرزمینهایی از این دست داسهایی است که از سنگهای آتش زنه ساخته میشد و تاریخ این داسها به دوره مزولیتیک و حدود 7500-10000 پیش از میلاد مسیح باز میگردد.
بارانهای سنگین فصلی در خلل و فرج سنگهای آهکی نفوذ میکند و سبب ذخیره آب برای زمینهای زراعی کوچکی است که تأمین آن با سیستم آبیاری زمینهای پیرامون شهرها تفاوت دارد. استقلال محلی این جوامع دولت شهرهای کوچکی را پدید میآورد که رشد سیاسی آن محدود و موجب پیدائی فرهنگ ویژهای بود که نسبت به فرهنگ پیچیده میانرودان ساده و باور مردمان آن محدود به خدایانی بود که نیازهای فروتنانه آنان را بر آورده میکرد و در حقیقت متکی بر اخلاقی قبیلهای بود که تحت تأثیر تهاجم اعراب بدوی شکلهای تازهای به خود میگرفت.
ارتباط اوگاریت با اقوام مختلف و سرزمینهای دیگر دین و فرهنگ مردمان این منطقه را تحت تأثیر قرار داد و شرایطی را پدید آورد که در اساطیر کنعان گزارش میشود. رأس الشمره و جبیل (بیبلوس) بندر بزرگ صدور چوب لبنان به گونهای ژرف تحت تأثیر مصر اما بیش از دینی بودن از فرهنگی فرقهای متأثر بود. ایدئولوژی شهریاری این منطقه کمابیش همانند میانرودان و نفوذ عناصر سامی و میراث ساکنان استپهای شمال عربستان در اساطیر آن آشکار است.
منبع: گری، جان؛ (1378) شناخت اساطیر خاور نزدیک (بین النهرین)، مترجم: باجلان فرخی، تهران، اساطیر، چاپ نخست.
زمین زراعی
پس از ورود سومریان به میانرودان جنوبی اسکان جمعیت متناسب با تغییر شکل زمین و این مردمان در واحدهای کوچکی اسکان یافتند. شیب زمین از دشتهای ساحلی شمال جیزه در فلسطین جنوبی تا خلیج اسکندرون در شمال سوریه بسیار تند و در برخی از مناطق این تغییر ارتفاع به حدود دویست متر میرسد. بادهای این منطقه متأثر از شرایط اقلیمی مدیترانه و گاهی هوای مرطوب را به جانب سرزمینهای درون بوم و ارتفاعات میراند و این جریان موجب تراکم هوای باران زای سنگین زمستانی و نزول ژاله تابستانی است. در متون کنعانی یافته شده از رأس الشمره و در کتاب عهد عتیق از ژالههایی که گاهی موجب نزول بارانی ریز میشود یاد شده است. زهکشی زمین در این منطقه طبیعی و کیفیت آن با میانرودان جنوبی متفاوت و مشکل اساسی زمین فرسایش خاک در دامنههای بیچمن و خاک بدون ریشه است. با این همه تراس بندی طبیعی سنگهای آهکی در برخی از مناطق جلوی فرسایش خاک را میگیرد و انجام تراس بندی مصنوعی با سنگهایی که از دل زمینهای زراعی سر بر میآورند میتواند فرسایش خاک را محدود سازد. دامنههای آمانوس و تپههای لبنان محل رویش تاک، زیتون کاج و جنگلهای سرو است و خاک فرسوده جیب زمین را پر و دشتهای حاصلخیزی را پدید میآورد. این زمینها را در گذشته زمین بعل یعنی جائی که کشاورزی در آن متکی بر نزول بارانها خزانی و زمستانی خداوندگار بعل بود، مینامیدند. باران با منادی رعد و آن چه بعل نامیده میشد همراه است و کنعانیان از بعل با نام کامل وی هدد به معنی تندر یا رمون Rimmon که به همین معنی است یاد میکردند. اصطلاح زمین بعل در فقه اسلامی خاص زمینهایی است که مالیاتی خاص بدان تعلق میگیرد و با خراج زمینهای دیگر تفاوت دارد.بارانهای سنگین فصلی در خلل و فرج سنگهای آهکی نفوذ میکند و سبب ذخیره آب برای زمینهای زراعی کوچکی است که تأمین آن با سیستم آبیاری زمینهای پیرامون شهرها تفاوت دارد. استقلال محلی این جوامع دولت شهرهای کوچکی را پدید میآورد که رشد سیاسی آن محدود و موجب پیدائی فرهنگ ویژهای بود که نسبت به فرهنگ پیچیده میانرودان ساده و باور مردمان آن محدود به خدایانی بود که نیازهای فروتنانه آنان را بر آورده میکرد و در حقیقت متکی بر اخلاقی قبیلهای بود که تحت تأثیر تهاجم اعراب بدوی شکلهای تازهای به خود میگرفت.
پیشرفت فرهنگ
شهرهای بزرگ این منطقه از زمینهای آبی و راههای بازرگانی و فرهنگ محلی خاص خویش برخوردار بود. این راهها چون دالانی بود که دو امپراتوری بزرگ عهد عتیق یعنی میانرودان و مصر را به هم پیوند میداد و در این مسیر شهرهای درون بوم کنعان و از آن شمار اریحا Jericho، باشان Bethshan، مقیده Megiddo و حاصور در فلسطین و دمشق و حلب در سوریه از اهمیت خاصی برخوردار بودند. پیشرفتهترین مراکز فرهنگ کنعان که بر شهرهای دیگر تأثیر نهاد در سواحل سوریه قرار داشت. این منطقه بعدها فنیقیه نامیده شد و شهرهای مهم آن صور Tyre، صیدون؛ بیروت؛ جبیل (بیبلوس Byblos )، آراد Arad و به ویژه اوگاریت Ugarit (رأس الشمره جدید) از اهمیت خاصی برخوردار بود. اوگاریت از طریق دریا و زمین با اقوام مختلف هزاره دوم پیش از میلاد ارتباط داشت.ارتباط اوگاریت با اقوام مختلف و سرزمینهای دیگر دین و فرهنگ مردمان این منطقه را تحت تأثیر قرار داد و شرایطی را پدید آورد که در اساطیر کنعان گزارش میشود. رأس الشمره و جبیل (بیبلوس) بندر بزرگ صدور چوب لبنان به گونهای ژرف تحت تأثیر مصر اما بیش از دینی بودن از فرهنگی فرقهای متأثر بود. ایدئولوژی شهریاری این منطقه کمابیش همانند میانرودان و نفوذ عناصر سامی و میراث ساکنان استپهای شمال عربستان در اساطیر آن آشکار است.
توضیح عکس: شهر صور در لبنان که بر جزیرهای دور از ساحل در 332 ق. م توسط اسکندر مقدونی بنا شد وبعد به صورت شبه جزیره کنونی در آمد.
واسطه بودن کنعان، انزوای محلی و محدود بودن پیشرفت اقتصادی و سیاسی آن بیش از روی آوردن به نو آوری سبب رویکرد به شبیه سازی بود. با این همه این تنگنا به نو آوری مهمی انجامید که از دستاوردهای ساکنان میانرودان و مصر متأثر و موجب پیشرفت الفبا شد. خط میخی اکادی نزد مردمان میانرودان کاربرد داشت و الواح سفالی این تمدن با این خط نوشته میشد و هیروگلیف مصری ترکیبات پیچیدهای از نشانههای صامت و مصوت را در خود داشت. الفبای مورد کاربرد در متون رأس الشمره که از 1929 به بعد ساختار آن برای ما کشف شد و نیای عبری و شاید یونانی و لاتین آن که بر پیشرفت این الفبا تأثیر نهاد. این خط عمودی از اواخر هزاره دوم ق م در الواح گورهای گورستان شهریاری بیبلوس (جبیل) کاربرد داشت و نمونههای دیگر آن در سده هشتم ق م در شهریاری آرامی در سوریه و نیز کتیبههای ساحلی فنیقی به کار رفته بود کاملترین گزارشهای این خط در بیبلوس بر پایپروسهایی ضبط شده بود که پاپیروس آن را از مصر وارد میکردند و به علت هوای مرطوب منطقه مدیترانه نابود شدهاند. با آن که الواح رأس الشمره خامدستانه و و به خط بسیار زشتی نوشته شدهاند اما این خط به علت نوشته شدن بر الواح سفالی و خشکاندن و پختن این الواح باقی مانده و از 1930 به بعد با شناخته شدن این خط مأخذ اصلی ما در شناخت اساطیر پیش از سده چهاردهم پیش از میلاد کنعان همین الواح است. [به روایت از س. ه. هوک پژوهشهای جدید کارشناسان گویای آن است که تعداد نشانههایی که در بسیاری از الواح اوگاریت یا رأس الشمره برای نوشتن مورد کاربرد قرار گرفته بیست و هشت حرف الفبائی و زبان اوگاریتی از گروه زبانهای سامی است و با عربی، عبری و آرامی پیوند دارد. Middle eastern Mytholog, S. H. Hooke].منبع: گری، جان؛ (1378) شناخت اساطیر خاور نزدیک (بین النهرین)، مترجم: باجلان فرخی، تهران، اساطیر، چاپ نخست.
/ج